سه‌شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ - ۰۵:۵۶
۰ نفر

مهم‌ترین بستر اجرای یک برنامه موسیقی از نوع هنری‌اش، مکان مناسب و ترجیحا سرپوشیده است که یافتن آن در شهرهای کشور ما به جست‌وجوگری کیمیا می‌ماند.

هوشنگ سامانی: این حرف بی ربطی نیست که می‌‌گویند تهران مرکز همه چیز است. جریان اصلی سیاست و تجارت و ورزش و فرهنگ و هنر و صنعت در این شهر شکل می‌‌گیرد و دیگر شهرهای ایران یا اصولاً بی بهره‌اند  یا کم بهره.

در این میان موسیقی و اجرای صحنه ای آن خیلی بیشتر از سایر مقولات فرهنگ و هنری در مضیقه است.

به‌طوری‌که سهم خیلی از شهرهای ایران چیزی نزدیک به صفر ارزیابی می‌‌شود. بخشی از این اشکال به ساختار تمرکزگرای کشور مربوط می‌‌شود که تهران را به مرکز همه جریانات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل کرده و بخش دیگر هم از مشکلات خاص هنر موسیقی است که معمولاً دامن سایر مقولات را نمی‌‌گیرد. نوشته زیر کم و کیف اجرای زنده موسیقی در شهرستان‌ها را با همفکری چند تن از فعالان موسیقی کشور بررسی کرده است.

شیراز، اصفهان، تبریز، کرمانشاه، مشهد و اهواز که جمعیتی میلیونی را در دل خود جای داده اند، از داشتن یک سالن هزار یا 2 هزار نفری مناسب موسیقی محروم‌اند.

جید‌درخشانی آهنگساز و نوازنده تار که در چند سال اخیر گروه  خورشید را هدایت می‌کند، در این خصوص می‌گوید: «وقتی سالن بزرگ برای اجرا وجود ندارد، ما ناچاریم برای پاسخ گویی به سیل مخاطبان هزار نفری، سه شب در یک سالن 350 نفری کنسرت بدهیم که خودش مشکلات دیگری برای یک گروه میهمان به همراه دارد و برای مثال هزینه اقامت گروه را بالا می‌برد.»

سید عبدالحسین مختاباد، آهنگساز و خواننده موسیقی سنتی نیز به وجهی دیگر از نبود سالن بزرگ مناسب موسیقی در شهرستان‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید:«شاید در شهری مثل اصفهان سالنی بالای هزار نفر پیدا شود ولی در 80 درصد شهرهای کشور چنین امکانی وجود ندارد و در نتیجه مکان‌هایی مثل استادیوم‌های ورزشی، کاربری هنری پیدا می‌کنند که مشکلات متعددی دارند، از جمله سرما و گرما و صداهای مزاحم.

مشکل صدابرداری هم در چنین مکان‌هایی به مراتب بیشتر جلوه می‌کند و از کیفیت کار به شدت می‌کاهد.»

مدیریت‌های ناهمگون

اگر  از کمبود یا نبود امکانات زیربنایی همچون سالن و تجهیزات صدابرداری بگذریم، مشکل مدیریت فرهنگی خودنمایی می‌کند.

کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار که در چند سال اخیر هدایت چند ارکستر در استان‌های گلستان، اصفهان و کرمان را بر عهده گرفته است، در این خصوص می‌گوید: «اجرای موسیقی در شهرهای مختلف، تابع قانون یکسان نیست.

به این دلیل که هنرمندان در برخی شهرها مجوز اجرا می‌گیرند و در برخی دیگر این مجوز صادر نمی‌شود. هنوز در بعضی مناطق ایران به هنر موسیقی بدبینانه می‌نگرند.

آیا هنرمندان و مخاطبین آنها بایستی همواره در برخی از شهرستان‌ها تابع نظرات نادرست و سلیقه شخصی برخی مسئولان و نگاه بدبینانه آنها با این هنر فاخر و ملی ایران باشند؟ آیا این همه جوانان هنرمندی که از دانشگاه‌ها و دیگر مراکز هنری دانش آموخته می‌شوند، هنر خویش را فقط باید در پایتخت به نمایش بگذارند؟ اگر همین گونه پیش برویم دور شدن نسل جوان از فرهنگ ملی را شاهد خواهیم بود.»

عبدالحسین مختاباد نیز که چند اجرای موسیقی در شهرستان‌ها را تجربه کرده است، می‌گوید :«مسئولان محلی اهمیتی به اجرای موسیقی نمی‌دهند.

نه تنها کمک نمی‌رسانند، بلکه گاه سنگ اندازی هم می‌کنند.

خود من با آنکه مازندرانی ام، وقتی می‌خواهم در زادگاهم کنسرت بدهم، با اشکال تراشی‌های مقامات استان مواجه می‌شوم.

هر کدام از منظری به کار ما ایراد می‌گیرند. برای مثال می‌گویند کنسرت باعث شلوغی و قاطی شدن زن و مرد می‌شود. آیا در تجمعات دیگر چنین نمی‌شود؟»

ظرفیت‌های محلی

در مقابل این ناملایمات اجرای موسیقی، نقاط قوتی هم در شهرستان‌ها وجود دارد که مدیریت فرهنگی کشور قادر به استفاده از آنها نیست.

مجید درخشانی یکی از این موارد را استقبال خوب شهرستانی‌ها عنوان می‌کند که بسیار بیشتر از تهران است.

در نتیجه با کمترین تبلیغ می‌توان جمعیتی را به سالن‌های کنسرت کشاند. اما سعید‌حسین پور، رئیس انجمن موسیقی اهواز که خود سرپرستی یک گروه بزرگ تنبک‌نوازی در این شهر را بر عهده دارد، بر مورد جالب دیگری اشاره می‌کند و می‌گوید:«وجود شرکت‌های بزرگی چون نفت، حفاری و فولاد در استان خوزستان می‌تواند پشتیبان خوبی برای حمایت از اجراهای موسیقی باشد که متأسفانه همین امکان هم از هنرمندان استان دریغ می‌شود و عملاً می‌بینیم این بنگاه‌های اقتصادی بدون مجوز و هماهنگی اداره ارشاد استان، هنرمندانی را از تهران برای اجرای موسیقی دعوت می‌کنند و این حرکت در منطقه بازتاب منفی دارد.

چرا نباید هنرمندان خوزستانی نتوانند هنرشان را در استان خودشان به نمایش بگذارند؟»حسین پور با اشاره به تنوع قومی‌خوزستان که فرهنگ‌های متعددی را در کنار هم جای داده است، اضافه می‌کند :«هیچ استانی به اندازه خوزستان این همه تنوع فرهنگی ندارد و به همین دلیل موسیقی‌های متنوعی هم در این خطه وجود دارد که در صورت حمایت مرکزنشینان می‌توان اجراهای خوبی را  شاهد بود.»

توسعه نیافتگی

یکی از نتایج زیانبار کم توجهی به موسیقی شهرستان‌ها، عدم آگاهی مردم نسبت به مقوله کنسرت است. اینکه آیا کنسرت همان جنگ شادی است یا چیز دیگر، هنوز برای خیلی از مردم، تعریف نشده است.

عبدالحسین مختاباد این مسئله را ناشی از کاستی‌های دنباله دار می‌داند و می‌گوید:«وقتی امکان اجرای موسیقی زنده برای توده مردم وجود نداشته باشد، طبیعتاً آنها شناخت صحیحی از موضوع ندارند و فرهنگ کنسرت رفتن را پیدا نمی‌کنند.

ر نتیجه به فرض حل سایر مشکلات مربوط به اجرای موسیقی در شهرستان‌ها، ناچاریم با این موضوع هم کنار بیاییم.»

کیوان ساکت نیز با اشاره به تشنگی روحی نسل جوان و ناتوانی دستگاه فرهنگی کشور در سیراب کردن این عطش، می‌گوید:«نگاه‌های نامناسب و بدبینانه به موسیقی شریف ایران زمین، که در اغلب موارد محرومیت نسل جوان از آن را به همراه دارد، باعث شده است تا این عطش روحی جوانان با موسیقی‌های نه چندان هنری که امروزه به لس آنجلسی معروف شده‌اند، سیراب شود و متأسفانه عواقب این فرهنگ خودستیزی را در سال‌های بعد در شکلی خطرناک‌تر تجربه خواهیم کرد.»

کد خبر 35114

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز