سه‌شنبه ۱ آبان ۱۳۸۶ - ۰۷:۱۹
۰ نفر

سهند صادقی بهمنی: پیامبر(ص) فراوان به وصف آمده است اما بهترین واصفش کسی نیست جز او که از کودکی با او بوده و پیامبرش او را در آغوش می‌گرفته و بوی پاکیزه خود را به او می‌بویانید.

 در غار حراء که در هر سال چند ماه را در آن می‌گذرانید، تنها او را با خود می‌برد تا آنجا که بوی نبوت بر او مکشوف شده و اخلاق پیامبر(ص) را به غایت لمس نمود.

 علی ابن ابی طالب درتوضیح این رابطه می‌گوید: «هنگامی‌که وحی بر او آمد آوای شیطان را شنیدم،  گفتم : ای فرستاده خدا این آوا چیست؟ گفت: این شیطان است که از آنکه او را نپرستیده نومید و نگران است.

 همانا تو شنوی آنچه من می‌شنوم و می‌بینی آنچه من می‌بینم جز آنکه تو پیامبر نیستی اما وزیری و به راه خیر می روی و مومنان را امیری» (خطبه /192) او که نزدیک‌ترین خلق بود به محمد (ص) خاندان محمد را بهترین خاندان و او را بهترین درخت آن درختستان می‌داند: «زادگاه او مکه است و هجرت او به مدینه طیبه، در مدینه نام او بلند گردید و دعوتش به همه جا کشید.» (خطبه /161) «نورش رخشا بود و برهانش هویدا راهش پیدا بود و کتابش راهنما حجتی بسنده داشت قرآن نام و موعظتی درمانگر که سنتش خوانند.

در راه حق هرگز خستگی نشناخت و در کوبیدن شوکت گمراهی تغییر نیافت . در پذیرش وحی نیرومند بود و نگاه داشتن عهد پیمان توانمند. روشش با اعتدال همراه بود و زندگی‌اش بر خطی استوار پایدار.

در نصیحت وخیر خواهی مردمان به نهایت تلاشگر بود و در حکمت‌گویی و موعظه‌گری دعوت‌کننده‌تر از او نبود. گنجور دانش پنهان بود و شاهد روز رستاخیز خواهد بود. دنیا را کوچک می شمرد و تلاش می‌کرد تا آن را در چشم دیگران کوچک و خوار جلوه دهد . به تبلیغ احکامی که راه عذر بر می بندد، تلاش کرد و امت را با هشدارهایی که لازم بود نصیحت کرد.

از دنیا زینتی بر خود نگرفت و لباس فاخر تهیه نکرد. در خوردن و خوابیدن افراط و تفریط نمی‌کرد. بر زمین چون بردگان می‌نشست و با دست خود کفش وصله می‌زد و جامه خود را با دست خود می‌دوخت...  این‌گونه بود که محمد اسوه گردید.

(جمله‌هایی از خطبه‌های : 26-72-94-109-161-192)

کد خبر 34688

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز