چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۱
۰ نفر

عامل جنایت خیابان سپیده که مدعی است به‌دنبال اختلاف ۲۰ ساله با برادرش او را به قتل رسانده است با دستور قاضی جنایی به پزشکی قانونی معرفی شد تا سلامت روانی او بررسی شود.

متهم

اين جنايت صبح سه‌شنبه، نهم شهريورماه در خيابان سپيده در شهرك وليعصر رخ داد و در جريان آن مردي كه پشت يك درخت پنهان شده بود، با ديدن برادر ميانسال كه سوار خودروي پرايد خود شد، به او حمله كرد و وي را با ضربه چاقو به قتل رساند. اين مرد چند ساعت پس از فرار از سوي پليس شناسايي و در مخفيگاهش درحالي‌كه سرگرم مصرف مواد‌مخدر بود، دستگير شد. وي اعتراف كرد كه بر سر اختلاف 20ساله با برادرش دست به قتل او زده است اما وقتي روز گذشته وي در مقابل قاضي مرادي، بازپرس ويژه قتل تهران قرار گرفت، اظهارات عجيب و غريبي به زبان آورد كه نشان مي‌داد از بيماري رواني رنج مي‌برد. به همين دليل با دستور قاضي جنايي در اختيار پزشكي قانوني قرار گرفت تا سلامت رواني‌اش بررسي شود.

در حاشيه جلسه بازپرسي، متهم در گفت‌وگو با همشهري از جزئيات جنايت گفت.

  • اختلاف 20ساله با برادرت بر سر چه بود؟

برادرم از كودكي مرا اذيت مي‌كرد. هميشه احساس مي‌كردم كه مرا تحقير و تمسخر مي‌كند. اما انگيزه اصلي از جنايت اين چيزها نبود.

  • پس چه بود؟

3ساعت قبل از جنايت ندايي به من حكم داد كه برادرم را به قتل برسانم، من هم حكم را اجرا كردم.

  • چرا؟

چون برادرم علوم غريبه را به خوبي مي‌دانست. او از همه‌‌چيز آگاه بود. حتي سحر و جادو. من هم تمام اين علوم را بلدم اما مثل برادرم آگاهي‌ام كامل نبود. براي همين از عالم غيب ماموريت داشتم تا اين قتل را انجام دهم.

  • اعتياد داري؟

نه، فقط گاهي ترياك مي‌كشم.

  • پس براي همين اعتيادت خانواده‌ات طردت كردند؟

نه. من مي‌گفتم ديوانه‌ام و مشكل روحي دارم اما آنها مي‌گفتند بايد در بيمارستان بستري شوم. اما من نمي‌‌خواستم بستري شوم.

  • از ارتكاب جنايت پشيماني؟

شما فكر مي‌كنيد حالا كه برادرم در ميان ما نيست خوشحالم؟ نه اصلا. من خيلي از مرگ برادرم ناراحتم، حتي وقتي حكم قتلش را دادند، خيلي كلنجار رفتم تا شايد حكمي كه داده بودند تغيير كند اما فايده‌اي نداشت. حالا هم مي‌‌دانم كه جاي برادرم در بهشت است. تنها چيزي كه ناراحتم مي‌كند، نبودن برادرم در ميان ماست.

  • پس از قتل چه كردي؟

وقتي او را باچاقو به قتل رساندم به خانه پدري‌ام رفتم، بستني خوردم، مواد كشيدم و چشمانم را كه باز كردم مأموران بالاي سرم بودند.

  • ازدواج كرده‌اي؟

نه. حتي يك‌بار هم عاشق زني نشده‌ام.

کد خبر 345082

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha