سه‌شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۹
۰ نفر

همشهری آنلاین: حاشیه‌های ۲ میلیارد دلاری،‌ مشارکت سیاسی، و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های سه شنبه-۷ اردیبهشت- جای گرفتند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«رابطه دو انتخابات‌ریاست‌جمهوری» نوشت:روزنامه کیهان، ۷ اردیبهشت

آبان ماه امسال، انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست به فاصله کوتاهی پس از آن، یعنی در خرداد ماه سال 96 ،در ایران هم انتخاباتی در همان سطح و برای انتخاب رئیس جمهور برگزار خواهد شد. شواهد متعددی نشان می‌دهد که  برخی در تلاشند این دو انتخابات  را به یکدیگر پیوند زده و نتیجه هریک را موکول و وابسته به دیگری کنند!

اول فروردین امسال بود که رهبر معظم انقلاب در اجتماع پرشور مردمی در جوار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) فرمودند:« انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم چند ماه دیگر -هفت هشت ماه دیگر- شروع خواهد شد ... الان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در سخنرانی‌های انتخاباتی‌شان مسابقه گذاشته‌اند در بدگویی به ایران؛ خب این دشمنی است دیگر؛ دشمنی که شاخ‌ودم ندارد. وقتی می‌گوییم آمریکا دشمن است، یک عدّه‌ای منزعج (ناراحت) می‌شوند که چرا می‌گویید دشمن؟ دشمن است؛ اینها دشمنی است.» این نخستین پرده‌برداری از رفتار انتخاباتی آمریکایی‌ها و تاثیر وزن و وضع ایران در نتیجه انتخابات آنجا بود.

اما چرا!؟ چرا این اتفاق باید بیفتد و چرا ایران که به زعم آنها و در کلام متفرعنانه آنها، کشوری جهان سومی و توسعه نیافته است، می‌تواند در نتایج انتخابات آمریکا تاثیر بگذارد؟ بررسی این ماجرا و ابعاد داخلی آن، موضوع این نوشتار است.

1- ایران اسلامی سالهاست الگوی ظالمانه حاکم بر جهان را به چالش کشیده و از چارچوب جهانی متعارف خارج شده است. خروج از دایره ابرقدرتهای شناخته شده آن روز جهان- که به تعبیر شهید آوینی در جوهر یکی هستند و در عرض متفاوتند- پیام خطرناکی را به جهان مخابره کرد،اینکه می‌توان بدون آنها هم زندگی کرد!

2- برای تسلیم و عقب نشینی ما‌، همه کاری شد.از جنگ و کودتا تا آشوب و تحریم‌های فلج کننده. ما رشد کردیم! این دومین پیام خطرناک انقلاب به جهان بود! نه تنها می‌توان بدون آمریکا زندگی کرد، بلکه می‌توان رشد کرد و به جمع چند قدرت اول و برتر جهانی در علوم مختلف وارد شد! می‌توان در هسته‌ای مستقلا به اوج رسید، در موشکی جهان را متحیر کرد، سلول بنیادی و نانو و بیو را به رخ جهان کشید و خلاصه ثابت کرد که در این کشور، زندگی با عزت ادامه دارد. نه زیر سایه آمریکا، زیر پرچم جمهوری اسلامی!

3- پیام انقلاب، علیرغم تلاش آنها مخابره شد. پرچم آمریکا در اقصی نقاط عالم به آتش کشیده می‌شد و آمریکا علی‌الدوام در حال سرکوب یا انحراف قیام‌های مردمی در جهان شد. طرح‌های متعدد آنها در منطقه به بن بست رسید و حتی پس از 5 سال، حریف کشوری مثل سوریه- که بی‌تعارف فاقد بسیاری از مولفه‌های قدرت نرم و سخت بود- نشدند.

4- اینها برای آنها گران است و تحمل ناپذیر. یکبار اثر و تاثیر انقلاب ما در انتخابات ریاست جمهوری، تجربه تلخی شده که در کامشان مانده است. سال 1359‌، جیمی کارتر، عاجز از به فرجام رساندن مذاکرات مربوط به گروگان‌های لانه جاسوسی، از راه‌یابی به کاخ سفید باز‌ماند و حسرت دور دوم به دلش ماند. آن روز، موضوع مهم، ایران و گروگانگیری بود‌، امروز موضوع مهم، ایران و موضوع هسته‌ای است. در هر دو فصل‌، موجودیت جمهوری اسلامی‌، مسئله اصلی بود اما بهانه‌هایی از آن جنس که گفته شد، دستمایه سیاستمداران آمریکایی بود.

5- شکست حمله نظامی به طبس، کار آن روز آنها در سال 59 را یکسره کرد و کارتر ، اوت شد. امروز اما، آنها در وضعیتی دیگرند. آنها می‌کوشند در سال 95 با غنیمت ارزشمندی که برجام پیشکش آنها کرده است، انتقام آن روز را بگیرند - که ان‌شا الله با هوشیاری مردم این آرزو را به گور خواهند برد- اما برجام چگونه چنین خواهد کرد و چرا علیه ما مسابقه بدگویی به راه اندخته‌اند!؟

6- به گمان، این مهمترین مسئله امروز آمریکا در منطقه و حتی جهان است! آنها می‌خواهند با موضوع ایران، به زعم خودشان به جهانیان درس عبرت بدهند. به آنها بگویند که ایران مقتدر، پس از سی و هفت سال ایستادگی، ناچار به مذاکره با ما شد! مقاماتش یکی پس از دیگر به آمریکا می‌آیند، به ما اصرار می‌کنند که اندکی گشایش ایجاد کنید و ما، در عوض در روز روشن دو میلیارد دلار از جیب آنها می‌زنیم و بازهم آنها چیزی نمی‌گویند! این فرجام هرکسی است که در مقابل ما بایستد! آیا این درس دادن به جهانیان نیست!؟ این پیامی بسیار ترسناک برای هر کشور و هر ملتی است که قصد ایستادگی داشته باشد. همزمان با آنها، امپراتوری رسانه‌ای غرب، جلوی بیان حقایق مهم و اثر‌گذار انقلاب را می‌گیرد و همه حقیقت را، همان بخش دلخواه آمریکا جلوه می‌دهد.

7- اینجاست که نامزدهای انتخاباتی آمریکا، مسابقه بد‌گویی می‌گذارند ! چرا !؟ چون همان امپراتوری خبری به مردم آمریکا اینگونه مخابره کرده که ما در آستانه پیروزی بر یک حریف کهن و قدیمی هستیم! پس هرکس می‌کوشد مدال خیالی این فتح را با دریده دهانی بیشتر به سینه خود بزند! اینجا تفاوتی بین جمهوری‌خواه و دموکرات نیست! مهم بازگرداندن هژمونی آمریکا در افکار عمومی و القاء توهم دست بالا داشتن است. آنها البته ناشیانه کار نمی‌کنند. می‌کوشند با دوگانه‌سازی ترامپ- کلینتون، اینگونه تصویر‌سازی کنند که ترامپ، دیوانه، غیر‌قابل پیش‌بینی و خطرناک است و در نتیجه کلینتون را چهره موجه و موفقی جلوه دهند که می‌تواند کارها را به سامان کند. اما بازهم آنچه در هر دو مشترک است، ضدیت با ایران و توهم استیلا بر ماست.

8- این، برشی بسیار مختصر، از دلیل تاثیر پرونده ایران بر انتخابات آبان ماه آمریکا بود. اما اینجا هم حدود یک سال دیگر انتخابات است. اگر آنجا عده‌ای، می‌کوشند با وحشی‌گری و بد‌ دهانی، با قلدری و عربده‌کشی، از اهرم ایران برای رای‌آوری استفاده کنند، اینجا برخی می‌کوشند با سنجاق شدن به گوشه کراوات آمریکایی‌ها، سرنوشت انتخابات را رقم بزنند! از سخنان وزیر امور خارجه کشورمان در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به پرسش جاسوس کهنه‌کار آمریکایی، هاله اسفندیاری که بگذریم، حرفهای ایام اخیر برخی دیگر، در نوع خود بسیار قابل تامل و توجه است و از پرونده‌ای حساس و پر هشدار خبر می‌دهد. ناکامی‌های پی‌در‌پی در موضوع برجام و دست خالی دولت در عرصه خدمت به مردم در بسیاری از عرصه‌ها، بخصوص اقتصاد و اشتغال،کم کم برخی زبان‌ها را به حرفهای دیگری باز کرده است! برخی مسئولان دولتی، مستقیما از لزوم مذاکرات جدید  با آمریکا سخن می‌گویند تا بوسیله آن، مشکلات کشور حل شود و برخی دیگر، پالس انتخاباتی برای دموکرات‌ها می‌فرستند! به این نمونه توجه کنید: «با وضعیت انتخاباتی این روزهای آمریکا، بانک‌های بزرگ دنیا می‌گویند اگر قرار شد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور شود، اصلا نباید با ایران فعالیت را آغاز کرد.» این سخنان علی خرم، مشاور دکتر ظریف، از یک سو آشکارا از ناکامی برجام در گشایش بانکی پرده بر‌می‌دارد و از دیگر سو، بجای عذر‌خواهی از ملت ایران بخاطر تحمیل این همه خسارت، آن را متوجه انتخابات آتی آمریکا می‌کند! و بسیار نرم و چراغ خاموش، پالس انتخاباتی برای دموکرات‌های بقول آقای روحانی مودب می‌فرستد! او البته به همین هم قانع نیست و پالس دومی هم می‌فرستد:«بخشی از ایجاد فضای اطمینان بخش برای مجموعه‌های خارجی، به عهده خود ماست، باید حواسمان باشد کاری کنیم که نشان دهیم ایران امن و امان است.» معیار این امان و امان بودن کجاست!؟ یقینا کاخ سفید!

می‌بینید که تاثیر انتخابات آمریکا بر انتخابات ایران، از چه جنسی است و برخی چه راهی را دنبال می‌کنند. آنها در ظاهر حرف منطقی‌ای هم می‌زنند! می‌گویند با این وضع تحریم‌ها کاری نمی‌شود کرد و باید با آمریکا کنار آمد! این ترجمه همان حرف آمریکایی‌هاست که می‌خواهند به دنیا دیکته کنند که هرکه با ما نیست، حق ادامه حیات را از او می‌گیریم! رهبر عزیز انقلاب در سخنرانی نوروزی خود، این موضوع را حلاجی کردند و راهکار دادند. «یک دوراهی‌ای را دشمن نشان می‌دهد به ما؛ می‌گوید یا بیایید تسلیم آمریکا بشوید و هر چه او می‌گوید گوش کنید، یا فشار و تحریم ادامه پیدا می‌کند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است، امّا یک دوراهی دیگری وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمّل کنیم یا ایستادگی کنیم به‌وسیله‌ اقتصاد مقاومتی.» اما در برابر این دعوت مهم و سرنوشت‌ساز به اقتصاد مقاومتی، چه اتفاقی افتاده!؟ بدون تردید باید گفت تقریبا هیچ! یک ماه از دوازده ماه سال گذشت، بودجه 95 بدون کمترین انطباقی با الزامات اقتصاد مقاومتی تصویب شد (البته در بودجه نه فقط دولت که نمایندگان هم مقصرند که سرسری و بدون مطالبه آن الزامات،به قیام و قعود و فشردن دکمه پرداختند.)

یازده ماه دیگر هم به همین منوال و با همین سرعت خواهد گذشت و روزی که دولت باید به دستور رهبر عزیز انقلاب، در خصوص بندهای ده‌گانه سخنرانی ایشان به مردم گزارش بدهد،چندان دور نیست و نتیجه هم  قابل پیش‌بینی است. با اینکه راهکار خروج از وضع موجود به روشنی در فرمایشات حضرت آقا آمده، تردیدی نیست که جریانی هوشمند و برنامه دار،عملا همه امور کشور را قفل کرده و مدام از تحریم و بسته بودن راه ارتباطی با آمریکا و اروپا، کوه می‌سازد. این جریان بلاشک،کمترین نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد و نسخه خطرناک دشمن در به سازش کشیدن مردم را اجرا می‌کند. جریانی که می‌کوشد مردم را به ستوه آورده و نشان دهد، هیچ راهی جز تعامل با  آمریکا - بخوانید تسلیم- وجود ندارد! آیا در چنین شرایطی و با وجود افرادی که برخی سخنانشان در اینجا نقل شد، آمریکایی‌ها حق ندارند برای پیروزی در انتخابات و بالاتر از آن برای ادب کردن جهان، روی این افراد در ایران حساب کنند و در میتینگ‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی به ما حمله کنند!؟ مگر از 59 تا 95 چه اتفاقی افتاده؟!

  • پنهان‌کاری 2میلیارددلاری

کامبیز نوروزی . حقوق‌دان در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق،۷ اردیبهشت

به نظر می‌رسد گرایش پنهان‌کاری و خودداری از گردش آزاد اطلاعات علاوه بر ایجاد مشکلات مختلف،  دولت و ساخت بوروکراتیک و تکنوکراتیک آن را از اقناع افکار عمومی ناتوان کرده است. در پی آنکه دیوان‌عالی ایالات متحده در رأی خود به‌ناحق، حدود دومیلیارددلار از دارایی‌های ایران در آمریکا را بلوکه کرد، منازعه گفتاری و نوشتاری سختی بین مقامات دولت کنونی و مقامات و طرفداران دولت پیشین درگرفته و هر یک دیگری را در این واقعه مقصر می‌دانند. دولتیان کنونی معتقدند قصور یا تقصیر مقام‌های مسئول دولت احمدی‌نژاد در سروسامان‌دادن به دارایی‌های ایران در آمریکا و مراقبت از حقوق ایران موجب بروز این مشکل علیه ایران شده است.

درمقابل، طرفداران آن دولت نیز اتهاماتی را متوجه دولت روحانی می‌دانند. کدام ادعا درست است؟ راه دانستن پاسخ این سؤال سخت نیست. معمولا مقررات و عرف اداری چنان است که اکثر قریب‌به‌اتفاق مسائل و کارها به شکل مکتوب در مکاتبات اداری مطرح شده و به جریان می‌افتد و هر موضوع و مسئله‌ای پرونده‌ای منظم یا تقریبا منظم دارد. در این مکاتبات مسیر اداری وصول و ارسال مکاتبات، ارجاعات، نظرات کارشناسی و اداری، تصمیمات و خیلی چیزهای دیگر منعکس و ثبت می‌شود.

به شکلی که با مرور آن، بخش بزرگي از مسیر اداری، کارشناسی و تصمیم‌ها را می‌توان کشف کرد. موضوع مهمی مانند پرونده شکایت خانواده‌های قربانیان آمریکایی در انفجار سال 1983 بیروت علیه ایران و مطالبه غرامت از ایران مسلما چیزی نیست که در نهادهای مسئول مانند وزارت خارجه، نهاد ریاست‌جمهوری، وزارت اقتصاد (با توجه به ماجرای خرید اوراق قرضه آمریکایی در دولت احمدی‌نژاد)، وزارت دادگستری و احتمالا قوه قضائیه در چرخه مسیر اداری قرار نگرفته و هیچ سابقه مکتوبی از آن در سازمان‌های دولتی وجود نداشته باشد. بنا بر قاعده، این موضوع نیز دارای پرونده‌ای در دولت است. مسلما در چنین پرونده‌ای سیر اداری موضوع، نظرات کارشناسی، تصمیمات مختلف و نهایتا فهرستی از اقدامات انجام‌شده و دلایل، مستندات و نتایج آن به‌راحتی قابل‌رؤیت است. این سابقه به سهولت و روشنی می‌تواند مشخص کند آنچه انجام شده چه بوده، چه دلایلی داشته و چه اندازه مستند، مستدل و منطقی بوده یا نبوده ‌است؟ بنابراین اگر قصور یا تقصیری رخ داده که بر اثر آن دومیلیارددلار از دارایی ایران به‌ناحق در آمریکا بلوکه شده، مسئولیت آن متوجه چه فرد یا افرادی است؟ این بررسی که باید توسط مقامات مسئول انجام شود و نتیجه آن به‌سرعت به افکار عمومی گزارش شود به این مجادله بی‌منتها پایان خواهد داد. آثار سنت پنهان‌کاری ساخت بوروکراتیک و تکنوکراتیک دولت در ایران، غیر از اینکه ملت را از حق نظارت به‌عنوان لازمه حق حاکمیت ملی محروم می‌کند، گاهی این‌چنین گریبان همین ساختار را هم می‌گیرد.

  • چرا مشارکت؟

آذر منصوری فعال سیاسی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران، ۷ اردیبهشت

مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی اگرچه از قوانین و روند حاکم بر مرحله اول انتخابات پیروی می‌کند، اما با دور ابتدایی تفاوت‌هایی دارد. برای نمونه در مرحله اول انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی 4 هزار و 800 نامزد وجود داشت که در 222 حوزه انتخابیه 30 استان کشور با یکدیگر رقابت می‌کردند. همچنین بنا به اعلام رسمی وزارت کشور، شمار واجدین شرایط رأی دادن در مرحله اول 50 میلیون نفر بود؛ تنوع و تکثر کاندیداهای مرحله اول در کنار شمار بالای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، شور و نشاط ویژه‌ای ایجاد کرد و سبب مشارکت وسیع و گسترده مردم شد.

اما در مرحله دوم انتخابات 136 نامزد بیشتر در معرض آرای مردم نیست؛ تکلیف نمایندگان تهران و شماری از کلانشهر‌ها در مرحله اول مشخص شده و علاوه بر این واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات دهم اردیبهشت ماه 17 میلیون نفر هستند که کمتر از یک‌سوم انتخاب کنندگان هفتم اسفند به شمار می‌آیند. نگاهی به ادوار گذشته انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز نشان می‌دهد استقبال شرکت کنندگان در مرحله دوم انتخابات‌های پارلمانی، سیر نزولی داشته و بر این اساس، تعداد افرادی که در مرحله دوم انتخابات پای صندوق‌های رأی می‌آیند، بسیار کمتر از کسانی است که در مرحله اول انتخابات در شعب اخذ رأی حاضر می‌شوند. اما باید توجه داشت اهمیت ویژه و شرایط حاکم بر دور دوم انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که قرار است دهم اردیبهشت ماه برگزار شود، می‌تواند این عرف را دگرگون کند، زیرا با وجود اینکه انتخابات اسفند 94، تکلیف اغلب کرسی‌های مجلس دهم را روشن کرد، اما 68 صندلی به دلیل به حد نصاب نرسیدن آرای نامزدها، خالی مانده است.

عددی که تغییر آرایش سیاسی مجلس، وزن‌کشی فراکسیون‌هایی را که احتمالاً در آینده شکل خواهد گرفت تحت تأثیر قرار دهد و نقش تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری اکثریت ایفا کند. در انتخابات دور دوم نیز همانند مرحله اول، رقابت اصلی بین دو جریان اصلاح‌طلب و اعتدالی از سویی و اصولگرایان از سوی دیگر است و هر دو جریان با جدیت در تلاش هستند اکثریت مجلس آینده را در دست خود گیرند. رقابت‌های دو لیست مطرح در دور اول یعنی فهرست امید و اصولگرایان در مرحله دوم از آن جهت واجد اهمیت است که هر کدام از طرفداران گفتمانی این دو فهرست برای اکثریت یافتن، نیازمند پیروزی در رقابت جمعه پیش رو هستند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که همان اهمیت و استدلال‌هایی که برای ضرورت حضور مردم در پای صندوق‌های رأی در 7 اسفند وجود داشت، برای انتخابات 10 اردیبهشت هم مصداق دارد.

پایگاه‌های رأی هر دو گفتمان حامی و منتقد دولت برای تکمیل فرآیند انتخابات و مؤثرتر بودن گام اول در مرحله اول انتخابات، شایسته است که مرحله دوم را نیز جدی بگیرند زیرا طرفداران هر گرایش سیاسی اگر از اهمیت رأی انتخابات مرحله دوم غفلت کنند، بعید نیست که اندوخته‌های خود در مرحله اول را در مخاطره از دست دادن اکثریت «بهارستان» قرار دهند و به طور طبیعی، چنین وضعیتی خوشایند بدنه اجتماعی هیچ جناحی نیست. بنابراین، انتظار می‌رود واجدان شرایط رأی در حوزه‌های باقیمانده، حضوری پررنگ پای صندوق‌ها داشته باشند تا ضمن صیانت از آورده خود در انتخابات اسفند سال گذشته، گام بلندی برای کسب اکثریت مجلس بردارند.

کد خبر 331861

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha