مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۸:۵۸
۰ نفر

ترجمه - پویا ترابی: تحقیقی که اخیرا توسط 2 استاد دانشگاه فلوریدای مرکزی منتشر شد توجه کارشناسان حوزه‌های سینما و علم را به خود جلب کرد.

 به گفته این محققان، اشتباهات و بی‌دقتی‌های علمی در دنیای سینما یکی از دلایل اصلی درک ضعیف دانشجویان از فعالیت‌های علمی در ابتدای ورود به دانشگاه است.

حتی اگر این فرضیه را هم قبول نداشته باشید، دیدن پرده نقره‌ای از نگاه یک دانشمند خالی از لطف نیست؛ وقتی می‌بینیم چطور قریحه هنری-‌تجاری کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویس‌ها رودرروی قوانین فیزیک حاکم بر جهان قرار می‌گیرند. این هفته نگاهی داریم به چند تا از گاف‌های بد در این زمینه و البته اشاره‌ای هم می‌کنیم به 2 نمونه از موارد معدود استفاده – تقریبا- درست از واقعیت‌های علمی در سینما.

 مأموریت غیرممکن 2 (2000)
در یک صحنه حساس از فیلم، تام‌کروز و رقیبش (اسکات) با موتورسیکلت‌های کاردرست‌شان، شاخ به شاخ می‌شوند و بالاخره هر دو با یک پرش اساسی از روی موتورهایشان در هوا مبارزه را ادامه می‌دهند. این پرش و فرود بعد از آن، گویا آسیب چندانی به قهرمانان ما وارد نمی‌کند چون در بقیه فیلم‌ هر دو قبراق و سرحال حضور دارند.

اگر سرعت موتورها را حدودا 82 کیلومتر در ساعت، وزن تام کروز و اسکات را به ترتیب 80 و 90 کیلوگرم و زمان برخورد آنها را در هوا فقط 015/0 ثانیه فرض کنیم، نیروی تولید شده از این برخورد حدودا 124 هزار نیوتن است که به طرف راست نیم تنه بالایی 2 مبارز وارد می‌شود.

اگر سطح تماس بدن این 2 نفر را هم حدود35 /0  مترمربع فرض کنیم، فشار وارد به بدن آنها در محل برخورد می‌شود 350 هزار نیوتن بر مترمربع.

می‌دانید این عدد در دنیای واقعی یعنی چه؟ در تصادفات خودرویی، در صورت وارد شدن فشاری به این اندازه به یک نفر، شانس زنده ماندن 5/0  درصد است.

تازه اگر طرف نجات پیدا کند، حتماً دچار آسیب‌های شدید داخلی می‌شود. در فیلم حتی یک استخوان کروز و اسکات هم نمی‌شکند؛ خالی از این بزرگ‌تر؟!

 بتمن (1989)
بتمن و کیم سینگر در حال سقوط از یکی از برج‌های تاریک گاتام سیتی هستند اما تیر بتمن که خطا نمی‌رود؛ او قلابش را با تیراندازی ماهرانه به سمت یکی از ناودان‌های برج، گیر می‌دهد تا هر دو در هوا بمانند و جانشان در اثر برخورد به زمین درنرود.

اگر شما هم با دیدن این صحنه کمی احساس درد کرده‌اید، می‌شود گفت هنوز کمی فیزیک یادتان مانده!

با استفاده از قانون دوم نیوتن، می‌توانیم محاسبه کنیم حرکت نجات‌بخش جناب بتمن چقدر دردناک بوده است. اگر مجموع وزن 2 قهرمان 140 کیلوگرم، سرعت سقوط‌شان حدودا 6 متر بر ثانیه و زمان متوقف شدن‌شان حدودا 1/0 ثانیه باشد، شتاب توقف آنها حدودا 600 متر بر مجذور ثانیه (10 برابر شتاب جاذبه) می‌شود.

بدین ترتیب نیرویی که از طریق طناب به بدن بتمن وارد می‌شود، حدودا 85 هزار نیوتن است؛ بتمن  برای این کار به یک طناب سوپر محکم احتیاج دارد که چنین نیرویی را تحمل کند؛ اما حتی اگر طناب هم تاب بیاورد و پاره نشود، نیرویی به این بزرگی اگر در کسری از ثانیه به بدن آدم وارد شود، چیزی از استخوان‌ها و اعضای داخلی باقی نمی‌گذارد! اما در فیلم، بتمن حتی یک تکان هم نمی‌خورد و همه حواسش به نجات سینگر است؛ چه زیبا!

 آرماگدون(1998)
این فیلم یکی از بدترین نمونه‌ها در اشتباهات علمی است. قهرمانان این فیلم می‌خواهند با منفجر کردن یک بمب اتمی، یک سنگ آسمانی بسیار بزرگ را تکه‌تکه کنند و زمین را از خطر منهدم شدن نجات دهند. اگر بخواهیم سنگی به بزرگی ایالت تگزاس را فقط به 2 تکه (با وزنی حدودا 1025×3 کیلوگرم) تقسیم و آنها را چنان از هم دور کنیم که در عرض 3 ساعت و 56 دقیقه از دو طرف زمین رد شوند، چقدر انرژی لازم داریم؟

اگر همه شرایط را ایدئال فرض کنیم- که در واقعیت اصلا چنین چیزی نیست- با یک محاسبه ساده معلوم می‌شود برای انجام ماموریت بالا به 1025×3 ژول انرژی نیاز داریم تا قطعات با سرعت 460 متر در ثانیه پراکنده شوند. بزرگ‌ترین کلاهک هسته‌ای موجود، قدرتی به اندازه حدودا 100 مگاتن یا 1017×1/4 ژول انرژی دارد. این 100 میلیونیوم انرژی لازم کذایی است. یک بمب اتمی حتی خراشی هم در سنگ آسمانی ایجاد نخواهد کرد!

 صدا در فضا
بدون شک، یکی از رایج‌ترین خطاهای فیزیکی در فیلم‌های علمی- تخیلی، صدای مهیب انفجار ستاره‌ها یا صدای واضح حرکت سفینه‌های فضایی یا گلوله‌های شلیک‌شده به طرف آنهاست. یکی از اولین چیزهایی که هر دانش‌آموز از فیزیک یاد می‌گیرد، این است که برای انتقال صدا باید یک واسطه مادی مثل هوا یا آب وجود داشته باشد.

با به ارتعاش درآمدن ماده -که  رسانای صداست -گوش ما اصوات را می‌شنود اما  همه ما می‌دانیم که در فضای بین ستاره‌ها، شرایط خلأ برقرار است و ماده چندانی وجود ندارد که صدای شلیک یا انفجارها را منتقل کند.

البته یک توجیه وجود دارد؛ سرنشینان می‌توانند برای چند ثانیه صدای انفجار ناشی از برخورد گلوله‌ها به سفینه‌شان را ـ که از طریق بدن سفینه منتقل شده- قبل از انهدام کامل آن بشنوند؛ البته بعد فقط سکوت سنگین کیهانی را خواهیم داشت. اما این طراح‌های صدا و تجهیزات پیشرفته سالن‌های سینما بالاخره باید به یک دردی بخورند، مگر نه؟!

فیلم‌های بی‌سواد
پاییز سال2000 اولین ترمی بود که «کلستاس افتیمیو» به عنوان استاد، کارش را در دانشگاه فلوریدای مرکزی شروع می‌کرد.

تدریس فیزیک پایه به او محول شده بود و افتیمیو گمان نمی‌کرد اداره چنین کلاسی کار سختی باشد. اما حالا بعد از چند جلسه، نظرش کاملا عوض شده بود. دانشجویانش با درس مشکل داشتند و مفاهیم فیزیک توی سرشان نمی‌رفت.

اما به جای جا زدن، افتیمیو بالاخره راه‌حلی برای ماجرا پیدا کرد. او به چیزی احتیاج داشت که ترس شاگردان‌اش را از مفاهیم به ظاهر خشک علمی بریزد و آنها را به درس علاقه‌مند کند؛ «فیزیک در فیلم» چاره  مشکل بود.

افتیمیو ساعت‌ها وقت صرف دیدن فیلم‌های مختلف کرد تا صحنه‌هایی را پیدا کند که در آنها، نکات علمی قابل توجهی باشد. کار سختی بود اما جواب داد؛ به طوری که هم‌اکنون این کلاس، پرطرفدارترین درس در کل دانشگاه است. اما موشکافی فیلم‌های سینمایی معروف با نگاهی علمی، نتایج دیگری هم برای افتیمیو داشت؛ او و یکی از همکارانش اخیرا این نتایج را به صورت یک مقاله منتشر کردند؛ مقاله‌ای که سر و صدای زیاد به‌پا کرد.

طبق این مقاله، در بسیاری از فیلم‌های پرفروش، جلوه‌های ویژه خیره‌کننده‌ای وجود دارد که حاصل پیشرفت‌های فناوری هستند اما در همین فیلم‌ها، قوانین و بدیهیات علمی به راحتی زیر پا گذاشته می‌شوند. کم‌سوادی یا بی‌دقتی بعضی نویسندگان و کارگردانان هالیوود عامل اصلی این ماجراست.

بی‌توجهی به مفاهیم علمی در طول سال‌ها و در فیلم‌های مختلف، اثر بدی به‌جا گذاشته و اساسا درک جوانان و نوجوانان از مسائل علمی دچار ناهنجاری شده است. همین باعث می‌شود که وقتی آنها به عنوان دانشجو (یعنی کسی که قرار است به طور جدی با علم سروکار داشته باشد) وارد دانشگاه می‌شوند، از همان اول، کار استادان را سخت کنند.

افتیمیو می‌گوید بدفهمی علمی فقط مشکل دانشجویان او نیست بلکه ماجرا به یک دردسر عمومی در کل آمریکا (و شاید دنیا) تبدیل شده. آمارها و شاخص‌های سال2006 در آمریکا نیز نظر او را تایید می‌کند. در این سال، میانگین نمرات دروس پایه سال آخر دبیرستان نسبت به سال قبل به طور مشهودی پایین آمده است.

شاید ادعاهای افتیمیو و همکارش کمی غلوآمیز و افراطی به نظر برسد، اما نمی‌توان منکر اصل آن شد. دست‌اندرکاران فرهنگ عمومی، به‌خصوص در بخش سرگرمی، باید به رعایت مفاهیم علمی در کارهایشان توجه بیشتری داشته باشند زیرا بی‌توجهی آنها در درازمدت ضربات سنگینی به توسعه علمی هر جامعه‌ای وارد خواهد ساخت.

کد خبر 31573

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز