سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۴:۳۲
۰ نفر

اکرم احمدی: یکی از معدود قهرمان‌هایی است که زندگینامه‌اش چاپ شده. یوسف کرمی – قهرمان تکواندو جهان و المپیک- آن‌قدر شناخته شده هست که زندگینامه‌اش را بنویسند تا نامش در کنار افتخارآفرینانی مثل جهان پهلوان تختی، هادی ساعی، علیرضا دبیر و... قرار بگیرد.

کرمی 24ساله تمامی افتخاراتش را در اوج جوانی به دست آورده؛ حتی زندگی متاهلی را. کرمی و عطیه نوذری خیلی ساده و البته جالب با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. یوسف دنبال یک دختر خوب و اهل زندگی می‌گشت و عطیه هم تمام این مشخصات را داشت. 

یوسف کرمی این روزها در اردوی تیم ملی است. بعد از مدال طلایی که در مسابقات جهانی دانشجویان به دست آورد، حالا برای مسابقات جهانی آماده می‌شود. منچستر مرز ورود به المپیک است؛ المپیکی که خانواده کوچک کرمی آرزو دارند مرد خانواده، خوش‌رنگ‌ترین مدال آن را به دست بیاورد.

  • مصاحبه‌ای از شما خواندم که گفته بودید، در یک لحظه ازدواج کرده‌اید. واقعیت دارد؟

بله. با دوستانم نشسته بودیم که بیشتر آنها متاهل بودند. صحبت ازدواج شد. به من گفتند یوسف تو شرایط ازدواج را داری و باید زن بگیری. من هم گفتم قبول. فقط یک دختر خوب به من معرفی کنید، همین الان می‌روم خواستگاری. آنها هم بلافاصله دختر یکی از استادانم آقای محمد نوذری را معرفی کردند. تا آن روز او را ندیده بودم. بچه‌ها همه قرارها را همان جا گذاشتند و قرار شد برویم خواستگاری.

  • و روز خواستگاری او را دیدید و پسندیدید؟

بله. ایشان از هر لحاظ کامل هستند. خودم هم تعجب کردم. از آشنایی تا نامزدی ما 10 روز بیشتر طول نکشید.

عطیه نوذری: 3-2 جلسه با هم صحبت کردیم. از همان روز اول از اخلاق یوسف خوشم آمد، با اینکه 20 سال داشت ولی خیلی پخته بود. برعکس قیافه خشنش، خیلی هم مهربان و دوست‌داشتنی بود.

  • با پدرتان هم مشورت کردید؟

نوذری: بله. پدرم گفت من یوسف را می‌شناسم. پسر بااخلاق و خوبی است اما یک ورزشکار حرفه‌ای است و زندگی کردن با یک ورزشکار هم سختی‌های خودش را دارد. اینکه همیشه یا در اردوست یا در سفر یا در استرس مسابقه. ولی خب، من دیگر از یوسف خوشم آمده بود و گفتم قبول.

  • آقای کرمی! ازدواج چقدر در زندگی‌تان اثر گذاشت. اصلا تاثیری داشت؟

خب تاثیر که داشت. وقتی مجرد بودم به آینده فکر نمی‌کردم. ولی حالا زندگی هدفداری دارم. باید یک زندگی خوب برای خودم و همسرم بسازم. دوران مجردی هم خوب است ولی وقتی متأهلی مسئولیت داری و این مسئولیت است که آدم را می‌سازد.

  • خانم نوذری! شما چه تصوری از زندگی با یک ورزشکار داشتید؟

باور کنید نمی‌دانستم این‌قدر سخت است. البته پدرم خودش یک ورزشکار است، ولی خب نه در این حد. از وقتی ازدواج کرده‌ایم یوسف یا در اردوست یا برای مسابقه آماده می‌شود، یا در سفر خارج از کشور است. درست است تحمل دوری و تنهایی، کار سختی است  اما، هر زندگی‌ای شکل خاص خودش را دارد. همه زندگی‌ها که مثل هم نیست. زندگی با یک ورزشکار هم شکل خودش را دارد.

  • شما هم تکواندوکار هستید؟

بله. البته 4 – 3 سال است که دیگر گذاشته‌ام کنار. چون وقت ندارم. در حال حاضر درس می‌خوانم. با این حال، دوباره هوس کرده‌ام شروع کنم.

  • پس با هم تمرین نمی‌کنید؟

نه. ما بیشتر درباره تکواندو و اتفاق‌هایی که می‌افتد صحبت می‌کنیم. آخر جایی نیست که بتوانیم تمرین کنیم. در آپارتمان هم که نمی‌شود تمرین کرد و بالا و پایین پرید. صدای همسایه‌ها در می‌آید.
کرمی: کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد. راستش را هم بخواهید تا حالا فرصتی پیش نیامده ولی اگر پیش بیاید، استقبال می‌کنیم.

  • خانم نوذری! چقدر از همسرتان حمایت می‌کنید و مسابقه‌هایش را می‌بینید؟

مگر می‌توانم حمایت نکنم. از نزدیک می‌بینم یوسف چقدر زحمت می‌کشد. ماه‌ها در اردوهای تیم ملی تمرینات سنگین و فشرده انجام می‌دهد. برای همین همیشه به او روحیه می‌دهم. سعی می‌کنم محیط خانه را آرام نگه دارم تا با آرامش بیشتری به تمریناتش برسد. باور کنید وقتی یوسف در اردوست کمتر با او تماس می‌گیرم. نمی‌خواهم تمرکزش کم شود. بالاخره یوسف هم فشار زیادی را تحمل می‌کند.

یوسف: همسر من بهترین همسر دنیاست. همیشه حمایتم می‌کند. با اینکه می‌دانم دوری از من خیلی برایش سخت است ولی تحمل می‌کند و هیچ‌وقت هم اعتراضی نکرده. هیچ‌وقت به روی خودش نمی‌آورد و همیشه به من انگیزه می‌دهد. من خیلی شانس داشته‌ام که چنین همسری پیدا کرده‌ام. داشتن یک زن خوب برای یک ورزشکار حرفه‌ای واقعا سخت است و من هم خدا را شکر می‌کنم.

  • شما از یوسف چه می‌خواهید؟ اینکه به کجا برسد و چه مقام‌هایی به دست بیاورد؟

من به یوسف گفته‌ام باید طلای المپیک را بگیرد. من همه سختی‌ها و تنهایی‌ها را تحمل می‌کنم و تا حالا هم هیچ خواسته‌ای از او نداشته‌ام ولی طلای المپیک را به این دلیل می‌خواهم که آرزوی خود یوسف است. یوسف زیر قولش نمی‌زند.

  • تا حالا شده به آخر خط برسی و دیگر نخواهی ادامه بدهی؟

خب چرا. بالاخره آدم بعضی جاها کم می‌آورد، خسته می‌شود. زندگی است دیگر. با وجود این، باید دوباره شروع کرد و ادامه داد.

  • واکنش شما چی بود خانم نوذری؟

من همیشه با یوسف صحبت می‌کنم. چه زمانی که پیروز می‌شود و چه زمانی که می‌بازد. البته شاید دیگر حرف‌هایم به نظرش تکراری و خسته کننده باشد ولی بعد خودش پی می‌برد که خیلی هم تکراری نیست؛ خب اگر من هم در مواقع سختی و باخت او را سرزنش کنم، شرایط بدتر می‌شود. همیشه به او دلگرمی می‌دهم و هیچ وقت ناامیدش نمی‌کنم.

  • قبل از ازدواج هم این طوری حمایت می‌شدید؟

من از بچگی عاشق ورزش‌های رزمی بودم. همیشه فیلم‌های بروس لی را تماشا می‌کردم و دوست داشتم مثل او باشم. ولی پدرم کشتی‌گیر بود و دوست داشت من کشتی‌گیر شوم. من هم هیچ علاقه‌ای به کشتی‌ نداشتم. آن‌قدر اصرار کردم تا پدرم راضی شد، از زیر دستش در رفتم. بعد هم خانواده دیدند من به هیچ وجه از ورزش‌های رزمی جدا نمی‌شوم. خودشان در یک باشگاه تکواندو ثبت نامم کردند و دیگر کار من شروع شد.

  • وقتی تکواندو را شروع کردی، در ذهنت این روزها را می‌دیدی؛ اینکه قهرمان جهان شوی و مدال المپیک بگیری؟

راستش را بخواهید نه. خیلی بچه بودم. به این چیزها که فکر نمی‌کردم، فقط دوست داشتم بروم تمرین و پا بزنم. ولی خب، آرزو داشتم قهرمان جهان شوم که شدم. المپیک که اصلا در ذهنم نبود. اصلا نمی‌دانستم المپیک چی هست.

  • بعد از قهرمانی در مسابقات جهانی دانشجویان، باز هم در اردو هستید؟

بله. یک مسابقه انتخابی داشتم برای رسیدن به ترکیب اصلی تیم برای مسابقات منچستر- که انتخابی المپیک است – و باید 2 تکواندوکار به انگلیس می‌رفتند. آقای ساعی که انتخاب شده بودند من هم باید با مهدی بی‌باک مبارزه می‌کردم تا مسافر منچستر بشوم. خوشبختانه بردم و حالا باید به سهمیه المپیک فکر کنم.

  • مهدی بی‌باک دوست صمیمی خودتان است. درست است؟

بله. چه می‌شود کرد، ورزش حرفه‌ای است دیگر. مسابقه یک نفر بازنده می‌خواهد، یک نفر هم برنده. البته برای من فرق نمی‌کرد من بروم یا مهدی. مهم این است که ایران مدال بگیرد. الان هم با هم تمرین می‌کنیم. مهدی بزرگواری کرده و با من تمرین می‌کند تا برای مسابقات آماده شوم.

  • یوسف کرمی به کجا می‌خواهد برسد؟

به آخر، به ته ورزش که طلای المپیک است. خیلی دوست دارم در المپیک طلا بگیرم. من همه مدال‌های مسابقات مختلف آسیایی، جام جهانی، جهانی و یونیورسیاد را دارم و فقط مانده طلای المپیک. اگر این طلا را هم بگیریم مجموعه مدال‌هایم کامل می‌شود. به غیر از المپیک هم آرزو دارم در زندگی شخصی‌ام موفق باشم؛ یعنی همسرم از من راضی باشد؛ پدر و مادرم از من راضی باشند و خلاصه اینکه بچه خوبی باشم. خوشبخت هم باشم.

کد خبر 30978

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز