دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۸
۰ نفر

همشهری آنلاین: گزارش نهایی کمیسیون ویژه بررسی برجام، زبان دیپلماسی، استیضاح آخوندی و ... موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله‌های برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۱۳ مهر- به آنها پرداخته شد.

روزنامه شرق در ستون سرمقاله‌اش به قلم صادق زیباکلام . استاد دانشگاه و با تيتر«برجام و تقویت میانه‌روی»، نوشت: روزنامه شرق،۱۳ مهر

یکی از نکات تأمل‌برانگیزی که از همان ابتدای توافق هسته‌ای وین مطرح شد، تأثیرات سیاسی و اقتصادی آن بر فضای کلان کشور بود.

تعاملات اقتصادی به جای خود، اما یکی از پرسش‌های اصلی سیاسی آن بود که توافق هسته‌ای تاریخی میان ایران و ١+٥، توازن سیاسی کشور را به کدام سمت سوق خواهد داد؟ اگر با اندکی تسامح فضای سیاسی کشور را به دو بخش اعتدال و میانه‌روی در یک سو و رادیکالیسم در سوی دیگر تقسیم کنیم، سؤال مهم درباره توافق هسته‌ای این است که این توافق چه تأثیری بر موازنه قدرت میان دو طیف اصلی در ایران می‌گذارد. در یک نگاه کلان، آیا توافق هسته‌ای فضای کشور را بیشتر به سود جریان میانه‌رو و اصلاح‌طلب می‌کند یا برعکس، قدرتمندترشدن تندروها را در پی دارد؟ پیش‌بینی نگارنده در همین ستون سرمقاله روزنامه «شرق» آن بود که برجام، کفه توازن قدرت در ایران را به نفع میانه‌روی سنگین‌تر کرده و به سود این طیف تمام خواهد شد.

شاید هنوز زود باشد، اما شواهد و قرائن اولیه ظرف دو ماه‌ و‌ نیمی که از توافق وین می‌گذرد، حکایت از آن دارد که آن پیش‌بینی خیلی هم دور از ذهن نبود. توافق هسته‌ای در مجموع توازن قدرت را در ایران به نفع میانه‌روها تغییر داد. اگر از گزارش دیروز در مجلس و اتفاقات پرحاشیه آن که برخی اصولگرایان برخلاف توافق صورت‌گرفته با فراکسیون حامی رئیس مجلس، عمل کردند، بگذریم، چندین مورد را می‌توان ذکر کرد که حکایت از کم‌رنگ‌ترشدن نفوذ تندروها دارد.

اولین و مهم‌ترین مورد، برهم‌ریختن صف‌آرایی خطوط حمله تندروها علیه برجام است. تندروها در ابتدا اساسا تصور نمی‌کردند توافقی بین ایران و شش قدرت جهانی صورت بگیرد. توافق، آنها را غافلگیر کرد و در روزهای نخستین، در ناباوری و حیرت فرو رفته بودند. درست شبیه اتفاقی که در خرداد ٩٢ افتاد. آنچه برای آنها از خود توافق سنگین‌تر بود، استقبال درخور توجه نسل‌های جوان‌تر و تحصیل‌کرده کشور از تفاهم هسته‌ای بود. موج استقبال اولیه که فروکش کرد، مخالفان برجام، صف‌آرایی و جبهه‌گیری علیه آن را رسما کلید زدند. مخالفت‌های نخستین آنان مصادف شد با ورود هیأت‌های اقتصادی و سیاسی غرب، پس از نزدیک به یک دهه سردی از سردی آنان درباره ایران و اقتصاد آن.

استقبال اقشار و لایه‌های گسترده مردم از برجام و شروع تَرَک‌برداشتن یخ‌های قطوری که ماشین اقتصادی ایران را در خود گرفته بود و بازگشت امید به جامعه و چشم‌انداز اقتصادی کشور در نتیجه توافق هسته‌ای، تنها مشکلات تندروها نبود؛ از بخت بد آنها، در عرصه بین‌الملل نیز صف‌آرایی‌ها درباره برجام علیه جنگ‌طلبان شد. پس از آن، سرسخت‌ترین و آشتی‌ناپذیرترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌المللی، علیه توافق هسته‌ای وارد میدان شدند. از نتانیاهو هر قرائتی داشته باشیم، یقینا او را دوست ایران اسلامی نمی‌توان در نظر گرفت. همچنین جمهوری‌خواهان تندرو و نئوکان‌ها را با هیچ قرائتی نمی‌توان دشمن ایران اسلامی ندانست. در کنار اینها، برخی رهبران کشورهای منطقه آشکارا دشمنی خود را با ایران نشان داده‌اند. در واقع و در یک کلام، تمامی کسانی که به چیزی کمتر از اضمحلال و حداقل زمین‌گیرکردن کامل ایران اسلامی رضایت نمی‌دهند، در برابر تفاهم هسته‌ای ایران و غرب ایستاده بودند.

درست است که انگیزه‌های مخالفان توافق هسته‌ای در عرصه بین‌المللی با مخالفان آن در داخل کشور متفاوت است، اما در عمل هر دو آب به یک آسیاب می‌ریزند. قرار‌گرفتن زیر پرچم مخالفت با برجام در کنار دولت عربستان سعودی، اسرائیل، جمهوری‌خواهان تندرو و همه مخالفان قسم‌خورده ایران، چندان وضعیت مطلوبی برای تندروها در داخل کشور به وجود نمی‌آورد. گرفتاری سوم تندروها در مخالفت با برجام، سابقه عملکرد آنان در قبال فعالیت‌های هسته‌ای کشور در گذشته بود. تندورها در شرایطی خواهان ورود به جزئیات برجام شده بودند که آنان مطلقا کوچک‌ترین اظهارنظر و دخالتی در سیاست‌های هسته‌ای کشور در هشت سال دولت آقای احمدی‌نژاد نشان نداده بودند. مخالفان برجام در شرایطی خواهان ارائه توضیحات از جانب تیم مذاکره‌کننده دولت آقای روحانی شده بودند که در قریب به شش سالی که آقای جلیلی - یکی از همفکرانشان - عهده‌دار مذاکره با غربی‌ها بود حتی یک بار هم از او توضیحی در قبال مذاکرات و چگونگی روند پرونده هسته‌ای کشور مطالبه نکرده بودند. اصرار و تکرار تندروها بر حق مجلس بر رسیدگی به برجام، اصرار و تکرار آنها مبنی بر ارائه توضیحات و قانع‌کردن مخالفان برجام و در یک کلام موضع‌گیری و مخالفت در قبال کلیت آن با توجه به عملکردشان در دوران احمدی‌نژاد، سؤالاتی جدی پدید آورده است. سست‌شدن و بی‌حاصل‌شدن مخالفت تندورها با برجام و پررنگ‌شدن این واقعیت را که انگیزه‌های مخالفت آنان با برجام بیش از آنکه متأثر از منافع و مصالح ملی باشد، متأثر از ملاحظات جناحی است، در هجمه و رویارویی اخیر در چادرزدن در برابر مجلس می‌شد ملاحظه کرد.

جمعی به نام «دانشجویان» و «طلاب» که بیش از ١٥٠ نفر بودند، در اعتراض به برجام و نحوه رسیدگی به آن، در حقیقت و در اصل، مخالفت با برجام، چند شبانه‌روز بدون داشتن مجوز قانونی و با وجود هشدار استانداری و پلیس، در مقابل مجلس چادر زدند و با وجود پوشش رسانه‌ای وسیع در مطبوعات و سایت‌های پرشماری که در اختیار داشتند، کانون توجه مردمی قرار نگرفتند. ناکامی مخالفان برجام تبعات عمیق‌تر و گسترده‌تری در جایگاه و وضعیت توازن سیاسی در ایران از خود بر جای گذارده است. تقریبا همه تیرهای تندروها به دولت یازدهم، در عرصه سیاست خارجی به سنگ خورده است. تندروها تلاش زیادی کردند تراژدی اسفناک منا، علیه دولت یازدهم بهره‌برداری کنند. از همان آغاز شروع به انتقاد از دولت کردند که چرا صرفا لبخند می‌زند و هیچ عکس‌العملی در برابر ریاض نشان نمی‌دهد. به آقای روحانی اعتراض کردند چرا در آن شرایط، به نیویورک رفته و بعد هم که رفت، اعتراض کردند چرا سفر خود را لغو نمی‌کند و به کشور بازنمی‌گردد. داستان دست‌دادن آقای ظریف با اوباما بدل به سوژه بعدی شد، اما در‌این‌باره هم حتی در بخش نظرات سایت‌های اصولگرا، مردم از ادب اسلامی سخن گفتند. در واقع قطار ناکامی تندروها پس از جریان برجام همچنان در حال حرکت است.

صد البته که آنان تسلیم نشده و بی‌کار نخواهند نشست و ظرف ماه‌های آینده از بهانه‌ها و مستمسک‌های دیگری سوء‌استفاده خواهند کرد تا دولت یازدهم را در همه عرصه‌ها به گمان خودشان با چالش و بحران رو‌به‌رو کنند. پذیرش برجام برای تندروها دشوار است، اما آن، شرایط موازنه سیاسی هم در داخل کشور و هم در سطح بین‌المللی را علیه تندروی و تنش و البته به سود خواست عمومی مردم، کاملا تغییر داده است.

  • حالا بگو ماشاءالله

حسین شریعتمداری در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان؛۱۳ مهر

1- «داش غلام» را خدا رحمت کند، راننده اتوبوس بود، لوطی بود و با معرفت. با اتوبوس بنز 302 خود که اتاق درب و داغونی داشت و موتورش هم چندان تعریفی نداشت در یکی از شرکت‌های مسافربری کار می‌کرد. داش غلام روی شیشه عقب اتوبوسش با خط درشت نوشته بود «بگو ماشاءالله» و بر و بچه‌های محل تعجب می‌کردند که داش غلام از کدام چشم زخم نگران است؟! چه کسی ممکن است به ماشینی که غیر از بوقش، همه جایش صدا می‌دهد، چشم زخم بزند؟! داش غلام بعدها پول و پله مختصری دست و پا کرد و اتاق اتوبوسش را رنگ زد و دستی هم به روکش صندلی‌ها کشید و بعد، با خط درشت روی شیشه عقب اتوبوس نوشت «حالا بگو ماشاءالله»، اتوبوس اما همان اتوبوس قراضه قبلی بود!

2- دیروز گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام که اعضای آن را نمایندگان مجلس برگزیده بودند، در صحن علنی قرائت شد. این گزارش همانگونه که در مقدمه آن آمده است و مردم نیز در بسیاری از موارد، بی‌واسطه شاهد بوده‌اند «طی بیش از 40 روز با برگزاری جلسات متعدد با تیم‌های مذاکره‌کننده هسته‌ای، مقام‌های مسئول عالی‌رتبه کشوری و لشکری، استادان دانشگاه و کارشناسان مختلف ... مسئولان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، تائیدکنندگان و نقادان مرتبط و متخصصین و اندیشمندان ... بازدید میدانی از مراکز هسته‌ای و...» تهیه شده است. در گزارش کمیسیون ویژه ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت برجام و قدردانی از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، نمونه‌های فراوانی از نقاط منفی برجام و قطعنامه 2231 فهرست شده است که در صورت اجرا و عملیاتی شدن توافق وین می‌تواند برای آینده اقتصادی، امنیتی و علمی کشورمان فاجعه‌آفرین باشد. این نقاط منفی با نگاهی کارشناسانه فهرست شده و پی‌آمدهای فاجعه‌آفرین آن نیز به وضوح قابل فهم و درک است. اگرچه به‌نظر می‌رسد برخی از موارد، از جمله دست‌اندازی حریف به صنایع موشکی ایران و شماری از واژه‌های چند پهلو و تعریف نشده نیاز به بررسی بیشتری داشت.  ولی آنچه با قاطعیت می‌توان گفت، این که گزارش کمیسیون ویژه تقریبا تمامی نقاط آسیب‌پذیر و فاجعه‌آفرین برجام را به گونه‌ای مستند برشمرده و معرفی کرده است.

3- با توجه به نقاط خطر‌آفرینی که در متن برجام و قطعنامه 2231 آمده است، به‌وضوح می‌توان نتیجه گرفت اجرای توافق وین و ملحقات آن، جمهوری اسلامی ایران را در بسیاری از عرصه‌ها مخصوصا؛ اقتصادی، امنیتی و علمی با فاجعه‌ای بزرگ روبرو خواهد کرد، بنابراین تنها دو گروه می‌توانند با اجرای بی‌قیدو شرط برجام موافق باشند.

اول؛ کسانی که برای آینده نظام و مردم و فاجعه‌ای که در انتظار آنها خواهد بود، ارزش و اهمیتی قائل نباشند! بدیهی است در میان جریانات سیاسی کشور، غیر از اصحاب وطن‌فروش فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، گروه دیگری را نمی‌توان با این مشخصات آدرس داد.

دوم؛ کسانی که از محتوای توافق وین و پی‌آمدهای خطرآفرین آن برداشت و شناخت دقیقی ندارند و با توجه به چالش 12 ساله هسته‌ای و هزینه‌های جانبی آن برای کشور که تحریم‌های اقتصادی از با اهمیت‌ترین آنها بوده است، در این تصور- بخوانید خیال خام- به سر می‌برند که اجرای توافق وین و ملحقات آن می‌تواند ضمن پایان دادن به چالش 12 ساله، برداشته شدن تحریم‌ها و عادی شدن شرایط را  نیز به دنبال داشته باشد. انگیزه‌های این گروه برای موافقت با برجام، مصلحت‌اندیشانه است ولی به دلیل کم‌اطلاعی از ماجرا، به این واقعیت تلخ توجه ندارند که اجرای برجام آنگونه که تدوین شده است، نه فقط خواسته‌های آنان را تحقق نمی‌بخشد، بلکه ده‌ها مشکل فاجعه‌آمیز دیگر هم بر آن می‌افزاید.

افرادی  از این گروه را می‌توان در دولت محترم و برخی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد.

در این نوشته با گروه اول یعنی اصحاب فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88  سخنی در میان نیست، چرا که سابقه وطن‌فروشی و خیانت آنها - چه به صورت مستقیم و با حضور موثر در فتنه و چه به علت همراهی و حمایت از فتنه‌گران -  جای کمترین انتظاری از آنان باقی نمی‌گذارد، اگرچه متاسفانه برخی از این طیف در دولت کنونی نفوذ کرده و یا از نفوذ بیرونی برخوردارند.

4- و اما گروه دوم، یعنی دولتمردان و برخی از نمایندگان مجلس برای موافقت خود با برجام بایستی ابتدا به این پرسش منطقی و قانونی پاسخ بدهند که نظر آنان درباره نقاط منفی و خطرآفرین برجام که در گزارش مستند و کارشناسانه کمیسیون ویژه آمده است چیست؟ اگر وجود این نقاط فاجعه‌آفرین در برجام را تائید می‌کنند، چه توجیه و توضیحی برای موافقت با آن دارند؟ و چنانچه فاجعه‌آفرینی موارد فنی و حقوقی تاکید شده در گزارش کمیسیون ویژه را نمی‌پذیرند، چه دلیل قابل قبولی برای اثبات نظر خویش دارند؟ بدیهی است که در پاسخ به این پرسش  نمی‌توان به کلیات شعارگونه نظیر فتح‌الفتوح بودن توافق وین، تسلیم قدرت‌های بزرگ در مقابل خواست ملت ایران و... امثال آن متوسل شد. بلکه به قول ملای رومی، «دلایل قوی باید و منطقی... نه رگ‌های گردن به حجت قوی».

 البته گفتنی است دیروز در صحن علنی مجلس روی این نکته تاکید شد که هیچیک از نمایندگان با اجرای مطلق برجام موافق نیستند و تقریبا تمامی آنان براین باورند که این سند بدون شماری از قیدها و شرط‌ها نباید پذیرفته شده و به تصویب برسد که دراین‌باره گفتنی است؛ اولا؛ برجام یک معاهده دو جانبه است و براساس قوانین شناخته شده بین‌المللی - کنوانسیون 1969 وین- معاهده دوجانبه قید و شرط‌پذیر نیست و فقط می‌تواند به طور کامل پذیرفته و یا رد شود. بنابراین چنانچه قیدها و شرط‌ها، متن سند را تغییر بدهد به معنای رد آن است که با توجه به متن خسارت‌بار برجام، امید است چنین باشد. ثانیا؛ قید و شرط‌ها نباید از نوع کلیات غیرقابل اندازه‌گیری و توصیه‌های اخلاقی باشد! بخوانید.

5- دیروز بلافاصله بعد از قرائت گزارش کمیسیون ویژه‌ بررسی برجام در صحن علنی مجلس، یک طرح دو فوریتی با امضای 75 تن از نمایندگان مجلس تحت عنوان  «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» ارائه شد که هر چند درباره آن گفتنی‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخی هست ولی پرداختن به این ابهامات بیرون از محدوده نوشته پیش‌روی است و به فرصتی دیگر می‌گذاریم.

 و اما، برای این طرح دو فوریتی که در 9 ماده و  دو تبصره ارائه شده است هیچ نامی مناسب‌تر از «کلیات ابوالبقاء»!  نمی‌توان یافت و تعجب‌آور و تأسف‌بار است که چگونه امضای 75 تن از نمایندگان مجلس را با خود دارد! مروری گذرا بر مفاد این طرح نشان می‌دهد که «طرح دو فوریتی الزام دولت به اجرای بی‌قیدوشرط برجام»! نام مناسب‌تری برای آن است. به چند نمونه از مواد 9 گانه این طرح توجه کنید؛

در ماده یک آمده است؛ «براساس فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی هیچ دولتی در ایران حق تولید و به‌کارگیری سلاح کشتار جمعی را ندارد»!  این که از سوی ایران پذیرفته شده است و آرزوی دشمن نیز هست.  در ادامه همین ماده تاکید شده است که ایران بایستی برای ایجاد منطقه عاری از سلاح کشتارجمعی تلاش کند! خب! این ماده و توصیه اخلاقی چه ربطی به برجام دارد؟! در ماده 2 آمده است: پایه و مبنای برجام به همکاری و احترام متقابل است و هر اقدامی مبتنی بر فشار و تهدید موجب تجدیدنظر در این همکاری خواهد شد! که باید  پرسید؛ مثلا اگر 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده را خارج کردیم، سامانه سانتریفیوژها را برهم زدیم، راکتور آب سنگین اراک را بتون‌ریزی کردیم و... اما، طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبود، قرار است چه کنیم؟! یعنی این 75 نماینده محترم نمی‌دانند که چیدمان سانتریفیوژها با چیدمان جعبه‌های میوه در یک میوه‌فروشی فرق دارد و مانند فلان میوه فروش که هر شب جعبه‌ها را جمع می‌کند و صبح فردا دوباره می‌چیند نمی‌توان سانتریفیوژها را جمع کرده و دوباره چید؟!

در مواد دیگر بر ضرورت برخورد با عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات خود تاکید شده که باید گفت؛ اولا مگر حریف دیوانه است که برجام را نقض کند؟! و ... بقیه مواد این طرح نیز حال و هوای مشابهی دارند و در یک کلمه اجرای بی‌قیدوشرط برجام را توصیه می‌کنند.

6- نه فقط هیچیک از مواد 9‌گانه طرح یاد شده کمترین مغایرتی با متن فاجعه‌آفرین برجام ندارد و از این جهت بی‌تردید به نفع حریف تدوین شده است بلکه تمامی مصوبات قبلی مجلس برای الزام‌ دولت‌ها به حفظ دستاوردهای هسته‌ای را نیز لغو می‌کند!

 ... قانون الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه مصوب آذرماه 84، قانون الزام دولت به تجدیدنظر در همکاری با آژانس مصوب دی‌ماه 85، قانون صیانت از دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای مصوب تیرماه 89، قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هسته‌ای مصوب تیرماه 94 همه این موانع قانونی در طرح پیشنهادی 75 نماینده از پیش‌پای دشمن برداشته شده است.

7- در تمامی 9 ماده طرح مزبور، هیچ اختیار و اجازه تصمیم‌گیری - تاکید می‌شود که هیچ اختیاری - به مجلس داده نشده است بلکه در تمامی موارد، بر نظر شورای عالی امنیت ملی به عنوان محل ارجاع و تصمیم‌گیری تاکید شده است، و این بدون کمترین تردیدی به معنا و مفهوم خلع ید مجلس است، آنهم از سوی 75 نماینده مجلس! از این روی طرح مورد اشاره اولا؛ نقض آشکار قانون‌اساسی، ثانیا؛ حذف مجلس از چرخه تصمیم‌گیری و... فاعتبروا یا اولی‌الابصار.

و بالاخره باید گفت، روح مرحوم داش غلام شاد که اتوبوس خودش را بزک می‌کرد و نه یک سند ضدملی و فاجعه‌آفرین برای مردم این مرز و بوم نظیر توافق وین را ...

  • محدوديت اثرگذاري زبان ديپلماتيك

 روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه اعتماد؛۱۳ مهر

در ميان جملات نقل شده از سخنان رهبري در ديدار با مسوولان و فرماندهان ارتش جمهوري اسلامي اين جمله اهميت اساسي داشت كه «تصور اينكه اگر فلان حرف را نزنيم يا فلان كار را نكنيم و ملاحظه دشمن را بكنيم، دشمني‌ها كم مي‌شود، تصور نادرستي است». پرسش اين است كه روابط ميان كشورها بر چه اساسي شكل مي‌گيرد و نظم پيدا مي‌كند؟ و آيا با سخن گفتن به تنهايي مي‌توان مشكلات را حل و دشمني‌ها را تبديل به دوستي كرد؟ جايگاه و ميزان اثرات سخنان خوب يا بد چقدر است؟ به نظر مي‌رسد كه به دليل فقدان شفافيت و نيز ناآشنايي عرصه عمومي با ماهيت روابط خارجي، بارها و بارها بايد درباره مسائل خارجي سخن ‌گوييم، بدون اينكه به تفاهم و درك مشترك برسيم.

روابط بين‌الملل براساس قدرت شكل مي‌گيرد. چنين نيست كه مثل روابط فردي با ملاحظات اخلاقي و معنوي شكل بگيرد. در روابط فردي عقب‌نشيني و گذشت، در بهبود روابط موثر است و در مواردي از برخورد قاطع و خشن موثرتر است ولي در روابط بين‌الملل اين قاعده معنا ندارد و كارساز نيست. البته اين بدان معنا نيست كه اگر عقب‌نشيني و گذشت نمي‌كنيم، پس لزوما بايد پيشروي كرد و تهاجمي بود، يا آنكه سخنان تحريك‌آميز بزنيم. در روابط خارجي، هميشه بايد مترصد بود كه نقطه بهينه روابط را براساس موازنه قواي طرفين به دست آورد و در آن نقطه ايستاد و اگر فرصتي دست داد، پيشروي كرد. در بسياري از مواقع عقب‌نشيني لزوما كمكي به بقاي ما نمي‌كند، پيشروي نامتناسب با قدرت هم ريسك و خطرناك است و مي‌تواند موجب جنگ و درگيري شود. بنابراين در برابر قدرت، قدرت قرار دارد و نه گفتار. پرسش بعدي اين است كه قدرت چيست؟ در سياست، قدرت را تا حدي از نتايج و آثارش تعريف مي‌كنند. اينكه صاحب قدرت بتواند ديگران را نسبت به اهداف و منافع خويش همراه و موافق كند. از اين منظر قدرت امري نسبي است. براي تحقق برخي از اهداف خود قدرتمند هستيم و براي برخي ديگر نه.

قدرت مثل پول است. با داشتن مقداري پول مي‌توان آپارتماني صد متري را در مركز شهر خريد ولي دويست متري را خير. براي خريد اين خانه نيازمند قدرت يا پول بيشتري هستيم. قدرت مولفه‌هاي گوناگوني دارد. قدرت ژئوپولتيكي؛ همين كه يك كشور به يك آبراه مهم اشراف داشته باشد، قدرت محسوب مي‌شود. قدرت انساني شامل جمعيت و نيروي آموزش‌ديده و مديران توانمند است. قدرت نظامي، قدرت اقتصادي و قدرت فرهنگي و قدرت ديپلماتيك نيز مولفه‌هاي ديگر قدرت هستند. هر كشوري بايد مجموعه‌اي از اين قدرت‌ها را تا حد ممكن به صورت متوازن داشته باشد. كره‌شمالي با داشتن بمب اتمي قدرت نظامي موثري دارد ولي با وجود شكم گرسنه مردمش، هيچ كار مهمي را براي پيشبرد منافع ملي خود نمي‌تواند انجام دهد. اتحاد‌جماهير شوروي نيز قدرت نظامي اول بود ولي از طريق فقدان مولفه‌هاي ديگر قدرت، دچار فروپاشي شد. بنابراين بايد قدرت هر كشور را به گونه‌اي تنظيم كرد كه موازنه‌اي معقول ميان قدرت‌هاي اقتصادي، نظامي، سياسي، جمعيتي و فرهنگي باشد، در غير‌اين صورت آن قدرت ناموزون ناكارآمد خواهد شد.

قدرت ديپلماسي نيز يكي از اين مولفه‌هاي قدرت است. ديپلماسي به‌تنهايي نمي‌تواند دشمن را دوست كند ولي در كنار ساير مولفه‌هاي قدرت مي‌تواند اثرگذار باشد. همان‌طور كه پرداختن بيهوده به مساله هولوكاست از سوي احمدي‌نژاد مشكلاتي را ايجاد كرد، به اين معنا كه بهانه براي ديگران ايجاد كرد تا عليه ايران تبليغ كنند. پس از مدتي نيز همه، از جمله طرح‌كننده هولوكاست، آن را فراموش كردند. بنابراين قدرت ديپلماسي فقط وقتي معنا مي‌دهد كه در كنار ساير مولفه‌هاي قدرت خودنمايي كند. ضمن اينكه كاربست نادرست اين قدرت موجب مي‌شود كه ساير مولفه‌هاي قدرت در وضعيت ضعيف قرار گيرند. هيچ كارشناس مطلعي، معتقد نيست كه فقط با كاربست ديپلماسي و اظهار بيانات خوب، مي‌تواند دشمن را دوست كند. هر‌كس چنين فكر كند، به معناي آن است كه از سياست اطلاعي ندارد و اين نكته‌اي بود كه در سخنان مقام معظم رهبري به وضوح اشاره شده است.

ولي طبيعي است كه اين امر به آن معنا نيست كه ديپلمات هر چيزي را با هر لحني بگويد، براي كشور فرقي ندارد. همان‌طور كه اظهارات تند دولت گذشته درباره هولوكاست ماهيت روابط ميان ايران و برخي كشورهاي غربي را تغيير نداد ولي فرصت و بهانه مناسبي را براي افزايش فشار و تهديدات و تحريم عليه ايران فراهم كرد. اگر همين فشارها و تحريم‌ها را ايجاد نمي‌كردند، شايد امروز وضع اقتصاد ايران به‌گونه ديگري بود. زبان و ادبيات ديپلماتيك اقتضائات خاص خود را دارد. اگر با اظهار يك جمله يا بروز يك لبخند يا يك دست دادن بتوان فقط دو درصد در رفتار مقابل خود تاثير داشت، مي‌توان از چنين كاري دفاع كرد. زيرا دو درصد تغيير رفتار در سطح كلان بسيار مهم است. شايد براي من و شما افزايش يا كاهش قيمت نان به اندازه دو درصد خيلي به چشم نيايد ولي افزايش يا كاهش توليد ناخالص داخلي به ميزان دو درصد ارقام بسيار كلاني خواهد شد. بنابراين تغيير اندك در سياست‌هاي كشورهاي بزرگ نيز آثار و پيامدهاي مهمي (چه مثبت و چه منفي) دارد. ولي اين‌گونه اظهارات نمي‌تواند ماهيت روابط دو كشور را دگرگون كند. ماهيت روابط را مولفه‌هاي ديگر ميان دو كشور تعيين مي‌كند.

  • مأموریت خطیر یک وزیر و میراث گذشته

 محمدجواد حق‌شناس فعال سیاسی در ستون سرمقاله روزنامه ايران با اشاره به استيضاح آخوندي نوشت:روزنامه ایران؛۱۳ مهر

استیضاح به عنوان یکی از راهکارهای شناخته شده در نظام پارلمانی نظام‌های دموکراتیک است. از منظر قانون‌اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز استیضاح یکی از حقوق مصرح و شناخته شده مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه قانونگذاری است. زیرا از منظر حقوق اساسی مجلس دارای دو وظیفه عمده قانونگذاری و نظارت بر سایر قوا (البته با رعایت اصل استقلال قوا) است.

با این حال باید توجه کرد که این حق و وظیفه نمایندگان خدای ناکرده ابزاری برای اعمال فشار و پیگیری خواسته‌های جناحی، شخصی یا منطقه‌ای قرار نگیرد. زیرا در این صورت خدشه جدی به جایگاه مجلس به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر بر سایر قوا وارد می‌شود. همچنین استفاده از ابزار استیضاح در موقعیت نامناسب می‌تواند با بر جا گذاشتن آثار سوء در کارآمدی و توانمندی دولت به نحو غیرمستقیم منافع ملت و اجتماع را خدشه‌دار سازد. با در نظر گرفتن این مقدمات ذکر چند نکته درباره استیضاح عباس آخوندی، وزیر مسکن و شهرسازی و راه و ترابری  خالی از فایده نیست.

نخست/ نگاهی به ترکیب نمایندگانی که به استیضاح آقای آخوندی رأی داده‌اند، نشان دهنده آن است که از شمار اولیه حدود 50 نماینده‌ای که به استیضاح رأی داده بودند، رفته رفته کاسته شده و نهایتاً تنها 13 امضا باقی مانده است. این کاهش نشان می‌دهد که آنچه نمایندگان را به صرافت استیضاح انداخته بود با توضیحات وزیر و اقناع جمع قابل توجهی از نمایندگان برطرف شده است. نمایندگانی که امضای خود را از پای طرح استیضاح پس گرفته‌اند یا به این نتیجه رسیده‌اند که استیضاح از ابتدا محل اشکال بوده است یا  زمان و موقعیت استیضاح را در چنین برهه‌ای مناسب تشخیص نداده‌اند، این است که  تعداد نمایندگان امضاکننده استیضاح  در هنگام وصول تنها 13 نفر بوده است که ناگفته پیداست عدد بسیار شکننده‌ای است.

دوم/ بررسی فهرست نمایندگان محترمی که همچنان بر انجام استیضاح مصر بوده‌اند، نشان دهنده آن است که نزدیک 80 درصد از امضاکنندگان از چهره‌های شاخص جریان پایداری در مجلس هستند. اما نکته مهم‌تر آن است که اکثر این نمایندگان در حوزه‌های تخصصی که مربوط به عملکرد وزارت مسکن و شهرسازی است، حضور ندارند. بعضی از این نمایندگان هم مشخصاً از موضع منطقه‌ای یا به دلیل انتقاد به عزل و نصب‌هایی که از اختیارات وزیر بوده است، به جمع استیضاح کنندگان پیوسته‌اند. این همه در حالی است که اکثریت اعضای کمیسیون عمران به عنوان مهم‌ترین کمیسیونی که در این موضوع صاحب نظر است و باید مورد نظرخواهی قرار بگیرد، موافق استیضاح نبوده‌اند.

سوم/ آقای آخوندی در حالی در معرض درخواست استیضاح 13 نماینده قرار گرفته که وزارت متبوع خود را در وضعیتی نابسامان از دولت گذشته تحویل گرفت.  طرح نیمه کاره «مسکن مهر» که امروز یکی از بهانه‌های استیضاح وزیر مسکن و شهرسازی را فراهم آورده است، یکی از بحث برانگیزترین طرح‌های دولت گذشته بوده است. طرحی که به دلیل بهره‌مند نشدن از پشتوانه‌های علمی و دقیق کارشناسی، بیشترین تأثیر را در به وجود آمدن تورم لجام گسیخته در دولت پیشین ایفا کرد و در میانه راه  سنگینی‌اش روی دوش وزارت مسکن و شهرسازی دولت یازدهم قرار گرفت. این وزارتخانه  باید درخصوص حجم عظیمی از سرمایه‌گذاری‌های نیمه تمام تصمیم می‌گرفت و این در حالی بود که به پایان رساندن عملیاتی این طرح نیمه تمام به گفته کارشناسان به بودجه‌ای در حدود 8 هزار میلیارد تومان نیاز دارد. حجم نقدینگی که با توجه به قیمت نفت و مسائل ناشی از تحریم  ناتوانی دولت در تأمین آن جای بحث ندارد.  با وجود این، شاهد آن بوده‌ایم که دولت به خاطر ماهیت وجودی خود و تعهدی که مردم و سایر طرف‌های حقوقی این طرح داشته، سعی کرده این طرح را تا سرحد امکان پیش ببرد و عملکرد قابل توجهی در پیگیری طرح‌های نیمه تمام داشته است. در این شرایط به نظر می‌رسد  از نظر استیضاح کنندگان آخوندی باید تاوان تصمیمات اشتباه و کارشناسی نشده گذشتگان را بپردازد.

چهارم/ استیضاح کنندگان وزیر مسکن و شهرسازی در حالی بر انجام آن مصرند  که  از یک طرف موضوع خطیر «برجام»  در مجلس مطرح است و از طرف دیگر هیأت‌های بزرگی از اروپا، شرق آسیا و کشورهای صاحبنام برای سرمایه‌گذاری به ایران می‌آیند. حوزه تحت اختیار وزارت مسکن و شهرسازی، بویژه حوزه حمل و نقل از جمله یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی  است که می‌تواند بخش خصوصی و نیز سرمایه‌گذاران خارجی را به سرمایه‌گذاری ترغیب کند و از این مسیر بر اشتغالزایی، کاهش تورم و خروج از رکود  اثر بگذارد و موجبات شکوفایی اقتصاد ایران و کاهش مشکلات اقتصادی مردم را در پی داشته باشد. در مجموع باید یادآور شد ، تقاضای استیضاح 13 نفر از نمایندگان مجلس که  البته تنها سه درصد از کل نمایندگان را تشکیل می‌دهند، در راستای منافع ملی نیست و در عین حال با شعار سال «همزبانی و همدلی، دولت و ملت» که  از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است، در تباین است. گرفتارکردن دولت از طریق استیضاح یک وزیر در زمانی که باید توجه دولت بیشتر از هر زمان معطوف ایجاد رونق اقتصادی و بهبود معیشت مردم باشد، با منافع ملی همسازی و همسویی ندارد.

کد خبر 309449

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha