شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۳
۰ نفر

امیرحسین صالحی: کمتر کسی است که از عکاسی و ثبت لحظه‌های ناب زندگی چشم‌پوشی کند؛ اگرچه در این دوره و زمانه که دست هر کسی یک گوشی دوربین‌دار است معنای عکاسی و گرفتن یک فریم عکس عوض شده اما همچنان اهمیت عکاسی پابرجا مانده است.

علی فهداوی-عکاس

در اين بين عكاسي از جنگ اهميت دوچنداني پيدا كرده و به يكي از شاخه‌هاي مهم و خاص تبديل شده است. عكاسي از جنگ باعث شد چهره اين پديده مخرب در ذهن مردم دنيا شفاف شود و مردم واقعيتي را درك كنند كه با هزاران خط نمي‌توان آن را توصيف كرد. اين روزها درگيري ارتش و نيروهاي مردمي عراق كه به «الحشدالشعبي» معروفند با داعش به اوج خود رسيده و اين گروهك تروريستي همچنان با ايجاد رعب و وحشت و تخريب مناطق مختلف به‌دنبال اهداف خود است. علي فهداوي، جوان عكاسي است كه براي به تصوير كشيدن جنايت‌هاي داعش راهي مناطق جنگي شده و تصاوير مختلفي از اين جنگ را به نمايش گذاشته است؛ با او در روزنامه همشهري به گفت‌وگو نشستيم تا از سختي كارش و وضعيت مردم عراق بعد از حضور داعش مطلع شويم.

صداي گلوله همه كوچه‌ها را پركرده و دوطرف درگرماي آتش جنگ مي‌سوزند؛ شهر به خرابه شبيه شده و هرجا را نگاه كني جاي تير به چشم مي‌خورد. علي فهداوي كه در خط مقدم، سربازان الحشدالشعبي را همراهي مي‌كند ميان گردوغبار دوربينش را آماده مي‌كند تا از جنازه يكي از اعضاي داعش عكس بگيرد كه ناگهان سوزشي در شانه راستش حس مي‌كند. گرماي تكريت و خونريزي زياد علي را چند ساعتي بيهوش مي‌كند و وقتي بهوش مي‌آيد كه در بيمارستان بغداد تير را از شانه‌اش خارج كرده‌اند و مادرش گريان بالاي سرش ايستاده است.

چند ماهي از اين قضيه مي‌گذرد و حال و روز علي فهداوي عكاس جنگ عراق رو به راه است؛ تير خوردن نه‌تنها او را از كارش پشيمان نكرده بلكه مصمم‌تر شده تا جنايت‌هاي داعش و پيروزي‌هاي ارتش و مردم عراق را از دريچه دوربين به جهان نشان دهد؛ «در نوجواني لحظه‌اي نبود كه دوربين از دستم بيفتد و هرچيزي كه مي‌ديدم از آن عكس مي‌گرفتم. كمي بزرگ‌تر شدم و نخستين دوربين حرفه‌اي را خريدم. آن روزها فكر مي‌كردم عكاس پرتره مي‌شوم و در عراق يك آتليه بزرگ راه مي‌اندازم. حضور آمريكايي‌ها در عراق نظرم را عوض كرد. نمي‌توانستم ببينم مردم‌ام توسط نيروهاي آمريكايي كشته مي‌شوند و كاري از دستم بر نمي‌آيد؛ براي همين تصميم گرفتم عكاس جنگ شوم.» آمريكايي‌ها مسير زندگي علي را عوض كردند و حضور داعش در عراق باعث شد كه رسانه‌هاي عربي توجهشان به عكس‌هاي او جلب شود؛ «يكي از رسانه‌هاي عربستان سعودي خيلي علاقه داشت عكس‌هايم را در اختيارش بگذارم ولي من معتقد بودم كه مسئولان اين شبكه خود از حاميان تروريست هستند و حاضر نبودم براي آنها كار كنم.»

دليل اين حرف هم اين است كه او خودش را مثل يك سرباز مي‌داند و فكر مي‌كند هيچ سربازي نبايد به كشور و مردمش خيانت كند؛ «علت حضور من و عكاسان و خبرنگاران عراقي در جنگ عليه داعش، دستوري است كه يك مرجع ديني يعني آيت‌الله سيستاني داده‌اند. وقتي ما به‌خاطر عقيده خودمان به خط مقدم مي‌رويم ديگر دليلي ندارد كه به‌خاطر پول، اين عقيده را بفروشيم. همه عكس‌هايي كه من مي‌گيرم براي اين است كه به همه مردم نشان دهم در عراق چه مي‌گذرد و چگونه مردم يك كشور سال‌ها درگير جنگ مي‌شوند، درحالي‌كه آن سوي دنيا دولتمردان آمريكايي رفاه را براي مردمشان تأمين مي‌كنند.» زندگي مردم عراق با حضور داعش روزبه‌روز وخيم‌تر مي‌شود. دولتي ادعاي حكومت ديني را دارد كه هر روز مردم را بي‌هيچ دليلي مي‌كشد و نمادهاي فرهنگي و بناهاي تاريخي را به بهانه كفرآلود بودن از بين مي‌برد. زنان در اين حكومت پست‌ترين جايگاه را دارند و خون هركسي كه كوچك‌ترين مخالفتي با اين گروه داشته باشد مباح است؛ «موصل يكي از مناطق عراق است كه هنوز دست عناصر داعش است و آنها بر مردم حكومت مي‌كنند. مردمي كه در موصل هستند بيشتر به فكر اين هستند كه چگونه مي‌توانند گليمشان را از آب بيرون بكشند و گروه‌هاي مسلحي كه در اين شهر هستند هم جرأت مقابله با داعش را ندارند. يكي از دلايل عمده پيشروي داعش در عراق هم وحدت نداشتن شيعه و سني است. البته خيانت بعضي از دولتمردان عراق هم باعث شده كه اين گروه تروريستي قوت بگيرد و اينطور به جان زن و بچه‌ها بيفتد.» علي مي‌گويد كه بيشتر پيشروي‌هاي داعش مربوط به شهرهاي مرزي و كوچك است وگرنه جرأت ندارند به شهرهاي بزرگ مثل بغداد، كربلا و نجف نزديك شوند. از فتواي آيت‌الله سيستاني مرجع تقليد شيعيان مي‌گويد و تأثيري كه بر وحدت مردم داشت؛ «آيت‌الله سيستاني مورد احترام اكثر گروه‌هاي عراقي است و اگر ايشان دستوري بدهند كمتر كسي است كه از فرمانشان سرپيچي كند؛ چرا كه اهل سنت هم مي‌دانند ايشان به‌شدت معتقد به وحدت هستند و همين راز ماندگاري عراق است. كشور ما سال‌هاست كه درگير جنگ و خونريزي است و دليل عمده آن ابتدا به سياست‌هاي غلط دولتمردان و بعد هم به اختلافات كثيري كه بين مردم است برمي‌گردد. قبايل و گروه‌هاي محلي با هم درگير هستند و دشمنان هم از اين مسئله سوءاستفاده مي‌كنند تا آتش جنگ را بيشتر كنند. خيلي از كساني كه داعش از سر بريدنشان فيلم مي‌گيرد به‌خاطر اختلافات قومي كشته مي‌شوند ولي به آنها اتهام جاسوس بودن را مي‌زنند.»

  • تا آخر مي‌مانم

عكاس عراقي كه مهمان ما در همشهري است از سختي‌هاي كارش مي‌گويد و اينكه چطور گاهي مجبور است هم چند كيلو بار و بنديل لباس‌ها و اثاثيه‌اش را همراه بكشد و هم دوربين و تجهيزات را؛ «واقعا روزهايي مي‌شود كه كيلومترها مجبوريم پياده روي كنيم تا همراه نيروهاي الحشدالشعبي و ارتش به منطقه‌اي برسيم كه داعشي‌ها آنجا حضور دارند. با اين شرايط و كوله سنگين خيلي سخت است كه بتواني خستگي را تحمل كني. خيلي روزها از فرط خستگي ايستاده خوابم مي‌برد.» اين خستگي، خواب آلودگي، زير آتش گلوله بودن و هزاران سختي ديگر چيزي نيست كه عزم علي فهداوي را خدشه‌دار كند؛ «عكاسان جنگ هميشه بوده‌اند و هميشه خواهند بود ولي چيزي كه مهم است نوع كار آنهاست. الان عكاس‌هاي زيادي در عراق حضور دارند كه اكثر آنها هم براي رسانه‌هاي بزرگ كار مي‌كنند و هميشه تلاش‌شان اين است كه زودتر عكس‌ها را به مجموعه‌اي كه با آن كار مي‌كنند برسانند تا زودتر پولشان را بگيرند. من براي نشان دادن مظلوميت عراق عكس مي‌گيرم و عجله دارم تا همه جهان ببينند كه چطور مزدوران، مردم بيگناه را مي‌كشند و كشور ما را ناامن كرده‌اند. همين نگاه باعث شده كه خستگي و كار زياد و خطرها نتوانند جلوي من را بگيرند و مانع شوند كه از عكاسي جنگ دست بردارم؛ حتي اگر جنگ هم تمام شود باز در عكاسي نظامي مي‌مانم.»

  • گلوله هم منصرفم نكرد

زندگي هميشه عكس و جنگ نيست، خانواده، با مردم بودن، تحصيل و... همه جزئي از زندگي هر انساني است. علي روزهايي كه در خانه است به همسرش كمك مي‌كند تا تنهايي‌هاي مدتي كه در مناطق جنگي مشغول عكاسي است جبران شود؛ «همسرم واقعا صبر زيادي دارد؛ براي او خيلي سخت است كه از بچه‌‌هايمان نگهداري كند و اين سختي 2 برابر مي‌شود وقتي كه نگران من هم هست كه سالم از منطقه برگردم. وقتي هم كه بر‌مي‌گردم اكثر روزها مهمان داريم و اقوام و آشنايان به خانه ما مي‌آيند تا از اخبار جديد جنگ باخبر شوند. از طرف ديگر بچه‌ها هم هستند كه بايد به فكر تربيت آنها باشم و مدتي كه از آنها دور بوده‌ام را جبران كنم.» چند‌ماه پيش در تكريت به شانه‌اش گلوله مي‌خورد ولي حتي گلوله هم نمي‌تواند علي را از هدفش منصرف كند؛ «مادرم بعد از اينكه تير خوردم خيلي مخالفت كرد كه دوباره به منطقه جنگي برگردم ولي من با صحبت كردن با او توانستم قانعش كنم كه دوباره به جنگ برگردم.» بارها همسرش هم به او گفته كه از عكاسي جنگ منصرف شود ولي او هم مثل سربازي است كه وظيفه خود را عكاسي جنگ مي‌داند؛ «عكاسي پرتره و يا عكاسي از طبيعت خيلي پولسازتر از عكاسي جنگ است و قطعا خطري هم ندارد ولي من احساس مي‌كنم اگر در شرايط جنگ به فكر درآمدزايي باشم به كشورم خيانت كرده‌ام و مثل سربازي هستم كه از جنگ فرار كرده و بايد تا آخر عمر خواري آن را تحمل كند.»

  • تلخ و شيرين عكاسي

نزديك به 40 كيلومتر در شمال بغداد راه رفته بوديم كه ناگهان نيروهاي داعش به ما حمله كردند و همه به‌دنبال پناهگاه رفتند؛ من و دوتا از نيروهاي الحشدالشعبي با هم بوديم كه ناگهان خمپاره داعش كنار ما منفجر شد. چند دقيقه‌اي بيهوش بودم و متوجه نشدم چه اتفاقي افتاده تا اينكه بهوش آمدم و ديدم هر دو سرباز زخمي شده‌اند ولي من سالم هستم. وسايل عكاسي همراهم خيلي سنگين بود و حمل آن برايم سخت؛ در عين حال مجبور بودم كه اين دو را هم همراه خودم به عقب برگردانم تا نيروهاي امداد به وضعشان رسيدگي كنند. چند كيلومتر آنها را با خود حمل كردم تا اينكه هلي‌كوپتر امداد به داد ما رسيد و اين سخت‌ترين روزي بود كه من در اين مدت گذراندم. 2ماه پيش خيلي دلم مي‌خواست در منطقه بيجي كه نصف آن در تصرف داعش و نصف ديگر آن در دست ارتش است حضور داشته باشم؛ چرا كه بين مردم درباره اين منطقه خيلي حرف بود و همه منتظر سرنوشت آن بودند. من هم براي عكاسي به آنجا رفتم تا در جريان آزادسازي شهر باشم. حين حركت ناگهان توفان شديدي گرفت و باعث شد كه راه را گم كنيم. چند دقيقه‌اي گذشته بود كه متوجه شديم نيروهاي داعش هم به‌خاطر توفان شرايط ما را پيدا كرده‌اند. نيروهاي دو طرف مقابل هم قرار گرفتند و شروع به تيراندازي كردند و من هم توانستم عكس‌هاي خوبي از درگيري دوطرف بگيرم و اين يكي از شيرين‌ترين خاطره‌هاي من است.

  • از زبان رفيق

مرتضي عكاس شهري عراق است كه علي را در سفرش به تهران همراهي مي‌كند. 2 سال است كه دوستي آنها شكل گرفته و خيلي از مناطق جنگي را با هم سير كرده‌اند. مرتضي از شخصيت علي مي‌گويد و اينكه چطور در سخت‌ترين شرايط هم اميدش را براي كار بهتر از دست نداده است؛ «شايد اگر كس ديگري جاي علي بود و به‌خاطر عكاسي تير مي‌خورد ديگر به منطقه جنگي برنمي‌گشت ولي عشق به‌كار و ميهن علي را دوباره سر كار برگرداند. علي يكي از عكاساني است كه هميشه واقعيت را به نمايش گذاشته است و هيچ وقت سعي نكرده در عكاسي خود اغراق كند. در شرايطي كه خبرنگاران و عكاسان زيادي براي پول در عراق حاضر شده‌اند، وجود شخصيت‌هايي چون علي غنيمت است و بايد قدر آن را دانست.»

کد خبر 304617

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha