اکبر زنجان‌پور: از طرف میدان فردوسی، به سمت میدان انقلاب که حرکت کنیم، به چهارراه قبل از دانشگاه که می‌رسیم با خیابانی مواجه می‌شویم که قبلا آناتول فرانس نام داشت.

اکبر زنجان‌پور

ديوار شرقي دانشگاه از آنجا شروع مي‌شود. اگر بخواهيم عكس يا فيلم بگيريم مي‌شود ضلع شمالي خيابان انقلاب كه در آن به يكسري نرده و يك سردر بسيار زيبا مي‌رسيم. سردر دانشگاه تهران به گمانم حوالي سال47 عوضش كردند و به شمايل فعلي درآمد. سردري كه حالت كتاب هم دارد و به‌عنوان ورودي دانشگاه تهران بسيار زيباست و پرمفهوم. سر دوربين را كه به طرف ضلع جنوبي انقلاب برگردانيم، قديم همه‌اش كتابفروشي بود. سر چهارراهي يك كفش‌فروشي بود و بقيه كتابفروشي بودند.

دوران دانشجويي ما كتابفروشي‌هاي مقابل دانشگاه قيامت بود. اصلا زندگي ما از دانشگاه كه درمي‌آمديم در اين كتابفروشي‌ها مي‌گذشت. به‌جز خيابان انقلاب، روبه‌روي سردر دانشگاه وارد فرعي‌ها هم كه مي‌شدي باز همه مغازه‌ها كتابفروشي بود. روبه‌روي كتابفروشي‌ها هم كه دانشگاه بود ديگر. دانشگاه و كتاب دو جزء لاينفك هستند. اما الان فلافل‌فروشي‌ها در حال غلبه بر كتابفروشي‌ها هستند! البته ساندويچي و اغذيه‌فروشي هم چيز خوبي است، ولي جايش اطراف دانشگاه نيست. اگر محلي هم به اين منظور قرار است وجود داشته باشد بايد حالت كافي‌شاپ داشته باشد!

جايي كه در آن موزيك هنري پخش شود. تعدادي كتاب براي عرضه و فروش وجود داشته باشد. گاهي‌وقت‌ها نمايشگاه هنري كوچكي در آن برقرار باشد. در كل محيط در چنين فضايي بايد فرهنگي باشد. در فضاي اطراف دانشگاه بايد روحيه سوادآموزي و كشف حقايق پنهان زندگي موج بزند. اگر جز اين هست جاي تأسف دارد. اگر مردم كمتر براي خريد كتاب به راسته خيابان انقلاب و كتابفروشي‌هاي مقابل دانشگاه مي‌روند، دليلش مي‌تواند همان ساندويچ‌فروشي‌هايي باشد كه آمده‌اند. كتاب‌خوان كم نشده. نسل امروز خيلي باسوادتر از دوره ماست.

شايد شرايط بدتر شده كه جوان‌هاي علاقمند كمتر براي خريد كتاب به مقابل دانشگاه مي‌روند. روبه‌روي دانشگاه فقط بايد كتابفروشي باشد تا يك دانشجو و جواني كه دنبال كسب علم است بداند پاتوق كتاب آنجاست و هر كتابي را در هر زمينه‌اي مي‌تواند با كمي جست‌وجو در آنجا پيدا كند. كتابفروشي نبايد به‌صورت منفرد و انشعابي باشد. كتابفروشي‌ها بايد بغل هم باشند تا مراجعه‌كننده دست خالي بازنگردد. وقتي اين اتفاق نيفتد.

وقتي جاي 50تا كتابفروشي با 10تا كتابفروشي مواجه شوي يكسري اتفاق‌هايي كه بايد، نمي‌افتد. به هر حال اين ضعف است ديگر. ساندويچي‌ها بيشتر مي‌شوند چون كتاب عرضه نمي‌شود. آن وقت مخاطب علاقمند در اينترنت دنبال كتاب دلخواهش مي‌گردد و درنهايت هم آن‌را پيدا مي‌كند منتها به‌سختي. موضوع فقط يافتن كتاب نيست، مسئله نفس كشيدن در يك فضاي فرهنگي است. فرضا شما با دوستت مقابل دانشگاه قرار مي‌گذاري، كتاب مي‌خري و راجع به كتاب صحبت مي‌كني. اين اتفاق زيباست.

مردم تشنه كتاب هستند ولي بايد شرايط را هم فراهم كرد. روحيه‌اي كه آدم‌ها براي يافتن جواب سؤال‌هايشان دنبال كتاب باشند همچنان وجود دارد ولي براي پاسخ به اين روحيه بايد فضاهاي فرهنگي مطلوب داشته باشيم كه خب آنطور كه بايد شاهدش نيستيم. در خيابان كريمخان چندتا كتابفروشي باز شد كه تقريبا همه‌شان هم كارشان گل كرده. اطراف دانشگاه تهران هم هنوز مي‌تواند مركز كتاب و فرهنگ باشد.

  • كارگردان و بازيگرتئاتر و تلويزيون
کد خبر 304356

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha