سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۹
۰ نفر

همشهری آنلاین: گروه داعش، سخنان اخیر وزیر ارشاد، سفر رئیس جمهوری به ترکیه و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های سه شنبه-۲۰ خرداد-جای گرفتند.

سعدالله زارعی  در روزنامه كيهان با تيتر «کاریکاتورهایی‌که در سامرا جان گرفتند»نوشت: روزنامه کیهان؛۲۰ خرداد

هجوم روزهای چهارشنبه و پنجشنبه تروریست‌های «داعش» به شهر سامرا و تلاش برای ویران کردن مضاجع ائمه و بزرگان دینی در این شهر که به شکست انجامید، ظرفیت آن را دارد که بطور جدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تلاش‌هایی از این دست به احتمال زیاد ادامه می‌یابد و در عین حال از نوعی حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی هم حکایت می‌کند. چه اینکه هیچ کس تردید ندارد که اقداماتی از این دست ریشه در یک طراحی چند لایه اطلاعاتی و سیاسی دارد و براساس فرمول «توسعه درگیری‌های مذهبی و طایفه‌ای به مثابه راه حلی برای به فراموشی سپردن نقش غرب در عقب‌ماندگی مسلمانان و جنگ‌هایی که غرب علیه آنان تحمیل کرده است»، دنبال می‌شود. برای رسیدگی به ابعاد این پرونده ابتدا مروری به روند قدرت‌یابی عاملان مستقیم این حادثه خواهیم داشت و سپس دلایل حمایت غرب از آن را تا اندازه‌ای که در حوصله یک یادداشت است، مورد اشاره قرار می‌دهیم.

همزمان با بن‌بست اقدامات تروریستی در سوریه در اواخر سال 1390 سر و کله یک گروه جدید در سوریه تحت عنوان «الدولهًْ‌الاسلامیه فی‌العراق والشام» پیدا شد که البته پیش از این به عنوان «شاخه القاعده در عراق» شناخته می‌شد. توسعه دامنه فعالیت این گروه به سوریه در حالی اتفاق افتاد که این گروه درجریان درگیری‌های اواخر سال 1385 و اوائل سال 1386 با دادن تلفات زیاد از عراق گریخت و راهی لبنان شد که حاصل آن درگیری‌های موسوم به «نهرالبارد» در خرداد 1386 بود. در این درگیری‌ها نیز این گروه تلفات زیاد داد و از ارتش لبنان شکست خورد.

گروهک «دولت اسلامی عراق» 5 سال بعد به سوریه سرازیر شد و با عنوان اختصاری «داعش» فعالیت خود را در استانهای حلب، رقه و دیرالزور توسعه داد و امروز به جریان اول معارضه مسلحانه علیه دولت این کشور تبدیل شده است. این درست زمانی بود که پروژه «همایش‌های سیاسی با حضور 40 تا 80 کشور با محوریت آمریکا» و پروژه «ارتش آزاد سوریه» با شکست مواجه شده بودند و رویه آمریکایی‌ها مبتنی بر «شکست اسد به هر قیمت و توسط هر کس» شده بود. پروژه داعش در مقابل نیروهای مقاومت تاب نیاورد و شکست‌های پی‌درپی متحمل شد، ضمن آنکه در فاصله تیر 92 تا خرداد 93 نتوانست به هیچ پیروزی دست پیدا کند.

داعش پس از این شکست‌ها به سمت استان الانبار عراق آمد تا بخت خود را در این کشور بیازماید ولی علیرغم آنکه طی یک نبرد چند هفته‌ای، فلوجه و بخش‌هایی از شهر رمادی مرکز استان سنی‌نشین الانبار را به تصرف درآورد، نتوانست تأثیری روی پایتخت عراق که هدف نیروهای ابوبکر البغدادی از کوچ به فلوجه بود، برجای بگذارد و در عمل به محاصره ارتش عراق و نیروهای مردمی این کشور درآمد. اما در همان حال گزارش‌های مستندی وجود داشت که از حمایت جدی و تمام عیار دولت عربستان از این گروه حکایت می‌کرد. تصاویر ماهواره‌ای بارها ستون‌های نظامی را نمایش دادند که نشان می‌داد، حمل تسلیحات بصورت کاروانی از عربستان وارد استان الانبار و سپس به فلوجه و رمادی سرازیر می‌شود کما اینکه نیروی هوایی عراق چندین نوبت این ستونهای حمل تسلیحات را مورد حمله قرار داد.

با وقوع بن‌بست در فلوجه و عملیات پی‌درپی حکومت عراق علیه داعش و نیز با برگزاری انتخابات با شکوه ریاست جمهوری در سوریه که فقدان حمایت مردمی تروریست‌های داعش را برملا کرد و نگرانی و عصبانیت مشترک آمریکا و عربستان را نیز در پی داشت، داعش تصمیم گرفت با یک «اقدام بزرگ» بر خوشحالی جبهه مقاومت و دولت‌های حامی مردم سوریه در منطقه نقطه پایان بگذارد و از این‌رو تصرف و تخریب حرم امام هادی و امام عسکری -علیهما‌السلام- در شهر سامرا پایتخت استان صلاح‌الدین در دستور کار قرار گرفت. حمله روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته به حرم‌های مطهر بزرگان شیعه نتیجه این طراحی بود که البته این بار هم ارتش عراق و هزاران مانع حرم مطهر ائمه بزرگوار ضمن خنثی کردن توطئه تروریست‌ها ضربات مهلکی را بر این گروه وارد کردند. خبرها بیانگر آن است که داعش با دادن صدها تلفات ناگزیر به فرار گردیده است.

اما نکته‌های مهمی که از ارتباط موثر طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حکایت می‌کنند، وجود دارند که بدون توجه به آن تحلیل ابعاد حادثه ممکن نیست؛ از جمله:

1- توسعه فعالیت داعش در سوریه در خلال اردیبهشت 91 تا خرداد 92 در حالی صورت گرفت که این گروه دو بار و در مواجهه با نیروهایی به مراتب ضعیف‌تر از ارتش سوریه (یعنی صحوه‌های عراق در سال 85 و ارتش لبنان در سال 86) شکست خورده و تلفات زیادی داده بودند. از سوی دیگر بازگشت دوباره این گروه از مناطق شمالی سوریه به مناطق مرکزی عراق هم در حالی صورت گرفت که دولت عراق به مراتب از پاییز و زمستان 85 قوی‌تر می‌باشد. کاملا واضح است که قدرت‌یابی داعش در یکی دو سال اخیر نمی‌تواند یک «رخداد درونی» تلقی شود.

2- اقدامات پرهزینه داعش بدون برخورداری از یک «پشتوانه مطمئن مالی» ممکن نیست چطور ممکن است که یک گروه بدون پشتوانه جدی مالی، سه سال درگیر هزینه‌هایی که از هزینه‌های معمول سالانه یک کشور هم فراتر است، باشد. با این وصف نباید تردید کرد که برنامه حمله به حرم ائمه  شیعه یک تصمیم داخلی گروه داعش نبوده است اما در عین حال چنین اقدامی آشکارتر از آن است که سر فرماندهی آمریکا در خلیج‌فارس که هدایت ناوگان پنجم این کشور را برعهده دارد، از آن بی‌خبر باشد. کما اینکه آمریکا گزارش تحرکات بسیار کوچک‌تر جبهه مقاومت را افشا کرده و یا در اختیار کشورهای وابسته به خود قرار می‌دهد.

3- تلاش برای تخریب حرم امامین عسکریین و اهانت به قبور مطهر بزرگان شیعه در سامرا از نظر اعتقادی به وهابیت نزدیکتر است تا به گروه داعش. چرا که براساس بررسی‌هایی که روی اعضای داعش صورت گرفته است، اعضای عراقی و غیرعراقی این گروه «حنفی مذهب» می‌باشند که تخریب قبور و مخالفت با زیارت اعتاب مقدسه را حرام دانسته و احترام به «اموات مومنین» را مستوجب پاداش اخروی می‌داند. پس کاملا واضح است که اقداماتی از این قبیل که متاسفانه در سوریه به منهدم کردن قبر صحابی بزرگوار پیامبر حجربن عدی منجر گردید با وهابیت و سرگذشت و اعتقادات آنان تناسب بیشتری دارد. گفتنی است که طراحی برنامه حمله به حرم ائمه در سامرا درست در زمانی انجام شده که عربستان بشدت از ایران ناراضی و عصبانی بوده است کما اینکه شبکه تلویزیونی «العربیه» نوشت عربستان در پرونده‌های منطقه به ایران باخته است.

4- اشتباه نشود اهانت به قبور مطهر ائمه (ع) خود یک برنامه نیست بلکه مقدمه یک برنامه است به این معنا که اساس بحث دامن زدن به درگیری میان مسلمانان بخصوص میان اهل سنت و شیعیان است و حمله به قبور ائمه و صحابه می‌تواند بعنوان «قوی‌ترین چاشنی» درگیری مورد استفاده قرار گیرد. در واقع برنامه حمله به حرم ائمه در سامرا ظرفیت آن را داشت که شیعیان را بشدت عصبانی کرده و به سامرا سرازیر کند و باعث کشته شدن هزاران نفر گردد کما اینکه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه بلندگوهای 4 مسجد اهل سنت در سامرا که در سیطره تروریست‌ها قرار داشت، اهل سنت را با عنوان «سنی‌های غیرتمند» مورد خطاب قرار داده و آنان را به پیوستن به جهاد علیه روافض- که منظورشان شیعیان بود- دعوت می‌کردند که البته این دعوت‌ها چندان مورد اعتنای برادران سنی مذهب سامرا که اکثریت قاطع جمعیت این شهر را شامل می‌شوند، قرار نگرفت.

جا دارد در اینجا سوال کنیم آیا «درگیری شیعه و سنی» یک نسخه اصیل وطنی است یا یک نسخه وارداتی است. اگر کمی به فقه و تاریخ و منطق حنفی‌ها- چه امامان اولیه و چه شخصیت‌های دینی فعلی‌شان- مراجعه کنیم درمی‌یابیم که از این فقه، تاریخ و منطق جز تسامح و تساهل مذهبی در مواجهه با مذاهب دیگر اسلامی از جمله مذهب شیعه و نحله‌های  مرتبط با آن مثل علوی‌ها، زیدیه و اسماعیلیه برنمی‌آید و امام ابوحنیفه که به شاگردی امام جعفر صادق-ع- علیرغم آنکه دستکم سه سال از امام ششم ما بزرگتر بوده، افتخار می‌کرده، بیش از ائمه مذاهب دیگر اهل سنت به رفق و مدارای مذهبی توصیه می‌کرده است. پس درگیری نیروهای داعش در سوریه، فلوجه، رمادی و سامرا نمی‌تواند برخاسته از منطق دینی و مذهبی باشد. اما در عین حال این لقمه حتی از دهان آل سعود هم بزرگتر است. اگر این اتفاق افتاده بود، عربستان نمی‌توانست خود را از تبعات سنگین و غیرقابل محاسبه آن برکنار بداند. اما غربی‌ها می‌توانستند به جهل توده‌هایی که از نظر آنان و به گمانشان فقط ظاهر و صورت ماجرا را می‌بینند، تکیه کرده و توسل به چنین اقدامی را توصیه نمایند. کما این که حمله به شخصیت‌های مقدس، مکان‌های مقدس و متون مقدس از جمله پیامبر و قرآن و مساجد در غرب سابقه زیادی دارد که اقدام پلید کشیش «تری جونز» در شهریور 89 در به آتش کشیدن قرآن و ماجرای انتشار کاریکاتورهای اهانت‌آمیز علیه پیامبر بزرگوار اسلام در روزنامه‌های رسمی فرانسه، انگلیس و دانمارک در شهریورماه 1391 نمونه‌هایی از این مسئله است آیا کشورهای غربی که در آن سال‌ها این اقدامات وقیحانه را تحت عنوان «آزادی رسانه» و «حقوق بشر» توجیه کرده‌اند، می‌توانند در اهانت به حرم بزرگان اسلام در این منطقه بی‌طرف و بدون نقش تلقی شوند؟ آیا می‌توان هزاران شاهد و بینه را نادیده گرفت؟

بر این اساس می‌توان گفت عملیات نظامی علیه بزرگترین مراکز فرهنگی بشر و مقدس‌ترین مکان‌هایی که بشر در آنها آرام می‌گیرد، یک موضوع ساده و یک رخداد منقطع از سایر رخدادهایی که از نظر مفهومی در یک مسیر و هدف قرار می‌گیرند، نیست.

بازخواني سوگند رياست‌جمهوري
روزنامه رسالت در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه رسالت؛۲۰ خرداد

رئيس‌جمهور براساس اصل يكصدوبيست‌ويكم قانون اساسي در مجلس شوراي اسلامي در مقابل نمايندگان ملت با حضور رئيس قوه قضائيه و اعضاي شوراي نگهبان حضور مي‌يابد و سوگند ياد مي‌كند و سوگندنامه را امضا مي‌نمايد. رئيس‌جمهور سوگند ياد مي‌كند: "پاسدار مذهب رسمي كشور باشد و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلاي كشور و ترويج دين و اخلاق نمايد." بدون شك پاسداري از مذهب رسمي كشور و ترويج دين و اخلاق از وظايف كليدي رئيس‌جمهور و دولت تحت امر اوست. اين سوگند نسبت رئيس‌جمهور را با مذهب رسمي، ترويج دين و اخلاق دقيقا مشخص كرده است. طبيعي است رئيس‌جمهور بايد از هر فرصتي براي پاسداري از مذهب رسمي و ترويج دين و اخلاق بهره‌گيري كند.

رئيس‌جمهور پس از مقام رهبري عالي‌ترين مقام رسمي كشور است و اين مرتبت به او موقعيتي در جمهوري اسلامي مي‌دهد تا بتواند وظيفه پاسداري از مذهب رسمي و ترويج دين و اخلاق را در مقام رياست قوه مجريه عملياتي كند.

با اين مقدمه مي‌رويم به بازخواني مواضع رئيس‌جمهور در دو سه هفته  اخير؛ رئيس‌جمهور محترم درجشنواره ارتباطات مي گويد؛

- دوران رساندن پيام از بلندگوها و منبرهاي يك‌طرفه و سنتي به سر آمده است. كم‌كم به نقطه‌اي مي‌رسيم كه جايي براي استبداد پيام نباشد.

رئيس‌جمهور محترم در همايش بيمه سلامت همگاني مي‌گويد: "بگذاريم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب كنند. نمي‌توان با زور شلاق مردم را به بهشت برد!"

جناب آقاي روحاني رئيس‌جمهور محترم در مراسم هفته جهاني محيط‌زيست مي‌گويد:

- عده‌اي بيكار و متوهم مدام غصه آخرت مردم را مي‌خورند در حالي‌كه نه مي‌دانند دين چيست و نه آخرت.

- دين را نبايد دست دولت داد، دولت ديني خوب است، اما در مورد دين دولتي بحث كنيم. دين بايد دست علما، حوزه‌ها، مراجع و صاحب‌نظران و فرهيختگان و دلسوزان باشد. آنها بيايند دين را تبليغ كنند.

مخاطب رئيس‌جمهور در اين بيانات كيست؟ در شرايطي كه صدها كانال ماهواره‌اي دشمن دين و دنياي مردم ما را هدف قرار داده است، در شرايطي كه در فضاي مجازي دشمن با سايت‌هاي ضداخلاقي و مستهجن كه سر در آخور هاليوود و امپراتوري رسانه‌اي صهيونيست‌ها دارد اخلاق و فضيلت‌هاي ديني را مورد هجوم قرار مي‌دهد، نوك حمله رئيس‌جمهور در عمل به ترويج دين و اخلاق بنا به سوگند رياست‌جمهوري به كدامين سو است؟

اساسا منبر يك رسانه يك‌طرفه نيست. فرستنده پيام و گيرنده پيام در يك ارتباط چهره به چهره در برابر هم هستند. راز و رمز توفيق در رسانه منبر همين است. در جشنواره ارتباطات سخن از استبداد پيام آوردن و ربط آن به رسانه منبر آن هم از سوي رئيس‌جمهور كه خود روحاني است، چه معني مي‌دهد؟!

رئيس‌جمهور مي‌گويد: تبليغ دين بر عهده علما، صاحب‌نظران و فرهيختگان و دلسوزان است. سئوال اين است كه مگر جناب رئيس‌جمهور خود جزء علما نيست؟ او خود را صاحب‌نظر در دين و فرهيخته و دلسوز نمي‌داند؟ مگر با انتخاب مردم او با تبليغ دين به عنوان يك عالم ديني در كسوت فرهيختگي خداحافظي كرده است؟!

اگر مردم خود راه بهشت را انتخاب مي‌كردند، اساسا فلسفه ارسال رسل و نزول وحي و آوردن پيامبران به عنوان شريعت الهي چيست؟

كدام پيامبر را سراغ داريم كه مردم را به زور شلاق به بهشت دعوت كرده است. كدام عالم ديني را در طول حيات دين سراغ داريد كه با زور شلاق دين را تبليغ كرده است. چرا متلك‌هاي جريان روشنفكري عليه عالمان دين بايد از تريبون‌هاي دولتي بيرون آيد؟!

آيا مراجع عاليقدر، علما و نخبگان ديني در دانشگاه و حوزه كه غصه دين و آخرت مردم را مي‌خورند و دغدغه ترويج و تبليغ دين دارند واقعا بيكار هستند؟!

آنها نمي‌دانند دين چيست؟ آخرت كدام است؟ اگر اينها ندانند دين چيست و آخرت كدام است، پس چه كساني مي‌دانند؟

رئيس‌جمهور محترم خود اذعان دارند كه تبليغ دين را بايد دست علما و مراجع و فرهيختگان داد. خب اگر اينها بيايند تبليغ دين كنند، بايد گفت يك عده بيكار هستند؟ اگر آنها از روي دغدغه دينداري و دغدغه آخرت مردم به ترويج دين بپردازند،گفته شود آنها نه مي‌دانند دين چيست و نه آخرت؟! اينجا سخن از امپرياليسم خبري جهان و جريان مسلط رسانه‌اي صهيونيسم كه در برابر دين ايستاده‌اند، نيست. اينجا سرانگشت اشاره رئيس‌جمهور به حوزه و دانشگاه است.                         

آيا اين‌گونه سخن گفتن با فرهيختگان حوزه و دانشگاه اعتدال است؟ اين اعتدال فاصله دولت و حوزه و دينداران را زياد  و در مهلكه افراط و تفريط هدايت مي‌كند. بايد ديد وقتي رئيس‌جمهور سخن مي‌گويد شب قبل از آن، مشاوران رسانه‌اي و طراحان پيام رئيس‌جمهور، سخنان وي را در مسير سوگند و اداي وظايف رياست‌جمهوري هدايت مي‌كنند يا در مسير جريان روشنفكري كه از هر فرصت براي ضربه زدن به حوزه و دين و دينداران سود مي‌جويند؟

جناب آقاي روحاني مي‌فرمايند: "به عنوان رئيس‌جمهوري از شرايط پهناي باند راضي نيستم."(4) در حالي‌كه نخبگان كشور در شوراي عالي فضاي مجازي دغدغه حفظ دين و اخلاق جامعه اسلامي ما را دارند، در حالي كه حتي در كشورهاي ديگر كه دغدغه‌هاي اخلاقي ندارند، از پيچيدگي فضاي مجازي مطلع هستند و دغدغه‌هاي امنيتي و حفظ اسرار ملي دارند، رئيس‌جمهور بدون دغدغه موضوع افزايش پهناي باند را در جشنواره ملي ارتباطات و فناوري اعلام مي‌كند. آيا اين موضع در راستاي سوگند وي در پاسداري از مذهب رسمي و ترويج دين و اخلاق و پاسداري از استقلال و مرزهاي سياسي و فرهنگي كشور است؟!

اگر پاسخ، مثبت است، رئيس‌جمهور از مسئولان ذي‌ربط سئوال كنند كه در اين گشايش پهناي باند در فضاي مجازي چه چيزي بين ما و دنيا مبادله شده است؟

علما و مراجع به وظيفه خود در ترويج دين اهتمام دارند. اما آيا عمل رئيس‌جمهور به سوگند خود و تعهد دولت در ترويج دين، نامش دولتي كردن دين است؟!

دولت با عمل به اين وظيفه به مشروعيت خود كمك و پايگاه‌هاي خود را در ميان دينداران تقويت مي‌كند. دولت نبايد به بهانه اينكه متهم به ترويج دين دولتي مي‌شود، وظايف و سوگند خود را در قانون اساسي در قبال ترويج دين و اخلاق تعطيل كند.

نگارنده از آقاي روحاني كه خود از علما و بزرگان دين و فرهيختگان است، فروتنانه مي‌خواهد با دينداران و اهالي حوزه مهربان‌تر سخن بگويد. اين رويكرد به ترويج دين و اخلاق و پاسداري مذهب رسمي در كشور كمك مي‌كند.

آزمون بزرگ احزاب عراقي

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه جمهوری اسلامی؛۲۰ خرداد

تروريست‌هاي وابسته به تشكيلات موسوم به "داعش" طي يك هفته گذشته چند عمليات گسترده در شهرهاي عراق صورت دادند كه مهمترين آنها در سامرا و موصل بود. در اين عمليات علاوه بر هلاكت دهها تروريست، شماري از غيرنظاميان نيز كشته شدند.

هر چند اين عمليات با شكست كامل تروريستها و فرار آنها خاتمه يافت ولي كاملاً روشن است كه تحركات اخير تروريستها، به دليل خشم و عصبانيت آنها و حاميانشان از پيروزي قاطع جناح دولتي و با هدف تحت فشار قرار دادن دولت نوري مالكي انجام مي‌شود.

برخي منابع در دولت عراق از احتمال ادامه اقدامات تروريست‌هاي داعش خبر داده و نسبت به حمله اين گروه به عتبات عاليات در نيمه شعبان هشدار داده‌اند. ديروز نيز تروريست‌هاي داعش، انبار نفت استان الانبار را به آتش كشيدند.

گستردگي عمليات اخير ترديدي باقي نمي‌گذارد كه عقبه قدرتمندي از اين عمليات پشتيباني مي‌كند. در حمله به سامرا، حدود پنج هزار تروريست شركت داشتند و براي ساعاتي توانستند 90 درصد محلات شهر را به طور كامل به اشغال در آورند. تروريست‌ها به قصد دستيابي به حرم عسكر?ين (عليهما السلام) نيز خيز برداشتند ولي با دفاع و از جان گذشتگي مدافعين حرم، در اجراي توطئه پليد خود ناكام ماندند. در پي اين حوادث، ارتش وارد عمل شد و شهر پاكسازي گرديد.

حوادث روزهاي اخير بيانگر اين نكته است كه مخالفان دولت نوري مالكي نقشه‌هاي خطرناكي را براي ناامن‌تر كردن عراق و ايجاد درگيري‌هاي فرقه‌اي طراحي كرده‌اند تا به زعم خود، جناح حاكم را كه در اختيار شيعيان است وارد بحران جديد و گسترده‌اي سازند.

عصبانيت جريان مخالف دولت مالكي چندان هم بدون دليل نيست چرا كه آنها تمامي توطئه‌هاي خود را براي برهم زدن اوضاع و تغيير روند تحولات، به خصوص تأثير گذاشتن بر انتخابات مجلسي كه اخيراً برگزار گرديد ناكام مي‌بينند. مخالفان دولت عراق و حاميان منطقه‌اي و بين‌المللي آنها كه هزينه‌هاي زيادي را صرف قبضه كردن قدرت و به حاشيه راندن جناح شيعه كرده بودند اكنون خود را با واقعيت تلخ و ناخواسته يعني پيروزي مجدد نوري مالكي در انتخابات اخير مواجه مي‌بينند. پيروزي جناح اكثريت و گروه وابسته به نوري مالكي در انتخابات مجلس، همزمان با پيروزي دولت سوريه نيز بود كه اين تحول، خشم و عصبانيت مخالفان را دو چندان ساخت.

اين شكست‌ها و ناكامي‌هاي بزرگ جريان‌هاي سياسي عراق را كه به كشورهاي خاصي وابسته هستند را وادار كرده است تا تروريست‌هاي گروه‌هاي تكفيري و افراطي را بار ديگر وارد صحنه كرده و با تمام توان به پشتيباني لجستيكي و مالي آنها بپردازند.

در اين ميان، شبكه‌هاي تبليغاتي وابسته به مخالفان نيز با شبهه‌افكني و دروغ پردازي، جنگ رواني عليه دولت عراق را تشديد كرده‌اند. اين شبكه‌ها با طرح اين ادعاي دروغين كه دولت عراق با اهل تسنن وارد جنگ شده است با پخش صحنه‌هاي جهت‌دار و برنامه‌ريزي شده سعي در تحريك احساسات و تشديد خصومت فرقه‌اي دارند. در اين ميان برخي سياستمداران نيز با حمله به دولت، در اين نقشه شوم ايفاي نقش مي‌كنند، از جمله "النجيفي" رئيس مجلس عراق، مسئوليت اتفاقات تروريستي اخير را متوجه دولت و شخص نوري مالكي كرده درحالي كه كاملاً مشخص است تروريست‌ها مسبب حوادث اخير بوده‌اند و نيروهاي دولتي براي مقابله و اعاده امنيت وارد عمل شده‌اند.

مجموعه اين حوادث از توطئه‌اي بزرگ حكايت دارد كه عليه وحدت عراق به جريان افتاده است. عراق يكبار ديگر در مقطع حساس تاريخ خود قرار گرفته و در اين ميان شرايط براي گروه‌هاي شيعه بسيار حساس‌تر است.

در انتخابات اخير هر چند گروه‌هاي شيعي اكثريت را كسب كردند ولي چندگانگي و تشتت در اين دوره مشهود بود. اين گروهها اگر مي‌خواهند مقطع حساس كنوني را سپري كنند و از معبر خطرناكي كه دشمنان ملت عراق ايجاد كرده‌اند به سلامت عبور نمايند چاره‌اي ندارند غير از اينكه اتحاد را سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار دهند. شكست سنگين مثلث گروه‌هاي زياده‌خواه عراقي، ارتجاع منطقه و استكبار، در دو جبهه عراق و سوريه، شرايط جديدي را در منطقه به وجود آورده است. در شرايط حاضر، بديهي است كه اين مثلث شوم نه تنها دست از توطئه بر نمي‌دارد بلكه قابل پيش‌بيني است كه به هر اقدامي دست خواهد زد تا به زعم خود، كار را بر دولت و جناح حاكم در عراق سخت‌تر كند. به كارگيري گروه تروريستي "داعش" كه مدعي تأسيس حكومت اسلامي در عراق و سوريه است و از افراطي‌ترين و بدنام‌ترين گروه‌هاي تروريستي است در عمليات اخير، مويد اين نكته است كه مخالفان دولت عراق براي رسيدن به اهداف خود، به هر اقدامي دست خواهند زد.

"داعش" كه توسط سازمان‌هاي جاسوسي بين‌المللي ايجاد شده و از سوي دولت‌هاي متمول عرب منطقه تغذيه مي‌شود كارنامه جنايت باري در پرونده خود دارد. اين گروه، علاوه بر كشتن هزاران نفر در عراق و سوريه، هزاران خانه را به آتش كشيده و در حمله به اماكن مذهبي نيز در صف اول قرار دارد.

اين گروه تروريستي با نفوذ در مناطق سني نشين عراق، خود را مدافع اهل تسنن نشان مي‌دهد و در واقع از ساكنان مناطق سني نشين به عنوان سپر انساني بهره مي‌گيرد كه اين ترفند شيطاني، كار دولت عراق براي مقابله جدي با اين گروه را دشوارتر مي‌سازد. با توجه به حوادث روزهاي اخير، مهم‌ترين نياز عراق، يكپارچگي و اتحاد گروه‌هاي سياسي است كه حائزان اكثريت در مجلس هستند و مي‌تواند زمينه تشكيل يك دولت قدرتمند را فراهم سازند، زيرا يك دولت قدرتمند است كه مي‌تواند بر توطئه‌هاي خطرناك و نقشه‌هاي شوم دشمنان ملت عراق غلبه كند.

علی جنتی کجا می‌رود؟

مصطفی ایزدی . فعال سیاسی و فرهنگی در روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛۲۰ خرداد

 این پرسش؛ کمی بار منفی دارد. یعنی از کسی که راه نادرستی را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کرده، این سوال را می‌پرسند.

اما در این یادداشت قرار است برخلاف این تصور، از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سوال شود: انتهای راه مناسبی که انتخاب کرده، کجاست؟ به نظر نگارنده او راه خوبی را برگزیده و هدف درستی را در چشم‌انداز آن ترسیم کرده است،‌گرچه پر از مانع است و اگر مقتدرانه گام بردارد، به بهبود شرایط فرهنگی می‌انجامد؛ نقطه‌ای که دکتر حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود به آن اشاره کرد و مردم به آن رای دادند.

 علی جنتی، به تعبیری که در اولین یادداشتم پس از نشستن او بر صندلی وزارت به کار بردم، پسر شجاع آیت‌الله جنتی، در یک نشست صبحانه‌کاری اتاق بازرگانی ایران که روز یکشنبه 18 خرداد 93 صورت گرفته، سخنان قابل‌توجه و برای بعضی‌ها، غیرمنتظره‌ای را بیان کرده است. سخنان نسبتا جنجال‌برانگیزی که در رسانه‌های داخلی و خارجی بازتاب گسترده‌ای داشته است.

 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در موضوعاتی که به فرهنگ عمومی، آرامش برای فرهیختگان، نیاز جوانان، اطلاع‌رسانی همه‌جانبه و ابزارهای گوناگون آن، تکریم شخصیت هنرمندان و اهالی فرهنگ و ضرورت‌های جامعه امروز ایران، مربوط می‌شود، مفصلا بحث و اعلام‌نظر کرده است. بسیاری از نظرات و دیدگاه‌های آقای جنتی، اعتقاد او به سلامت فکری عموم مردم و به‌ویژه روشنفکران دینی و ملی کشور، اعم از ناشران، روزنامه‌نگاران، هنرمندان، نویسندگان، افراد و تشکل‌هایی است که از نظر حرفه‌ای به وزارت ارشاد وابسته‌اند، درواقع این دیدگاه‌ها برپایه آنچه در انقلاب اسلامی مورد توجه بوده، استوار است. به عبارت دیگر، اهمیتی که آقای وزیر به نقش مردم می‌دهد و به قشرهای گوناگون و به‌خصوص در اعتمادی که به فرهیختگان ایرانی دارد، بوی فضای خوب و رویایی صدر انقلاب را به مشام می‌رساند.

 به جملاتی از سخنان علی جنتی در نشست مذکور توجه فرمایید: 1- «قلمرو فرهنگ برای حرکت و خلاقیت به یک فضای باز نیاز دارد.» 2- «باید فضایی ایجاد شود که در کتاب‌ها و مطبوعاتمان، همه هرچیزی می‌خواهند بنویسند، تخریب هم نکنند، در سینما و حوزه‌های دیگر هم همینطور باید فضا را باز کرد.» 3- «در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هنوز نمی‌دانیم که وایبر و واتس‌آپ را باید فیلتر کنیم یا نه؟ زمانی با ویدیو هم مشکل داشتیم که حل شد. حتی زمانی سر فاکس هم حرف داشتیم.» 4- «ظاهرا ما باید اول با هر پدیده نو مقابله کنیم و آب که از سر گذشت، آن را بپذیریم. همیشه می‌خواهیم 20 سال با دنیا فاصله داشته باشیم، لااقل همراه دنیا حرکت کنیم.» 5- «ما به‌جای اینکه فکر کنیم چگونه بهترین استفاده را از شبکه‌های ماهواره‌ای ببریم، چطور روی آن پارازیت بیندازیم که دیگران هم نتوانند از آنها استفاده کنند! باید این ذهنیت اصلاح شود وگرنه با این فکرها فرهنگ رشد نمی‌کند.»

6- «می‌خواهیم در حد امکان برنامه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی را به بخش خصوصی واگذار کنیم و ظرف دو، سه‌سال آینده تمامی جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های فرهنگی را به بخش خصوصی بسپاریم.» از این نمونه‌ها، در موضوعات دیگری همچون کپی‌های غیرمجاز محصولات دیجیتالی، ممیزی کتاب و آثار سینمایی، ذوق‌ و سلیقه مردم خارج از کشور که آثار هنرمندان ایرانی را می‌بینند و می‌خوانند و نیز نقشه راه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سخنان امروز و گذشته علی جنتی دیده شده و می‌شود.  جنتی در دیدگاه‌های اصلاح‌طلبانه برخی را تا حدودی عصبانی کرده و صد البته که جزو دلمشغولی کسانی شده که از ابتدای پیروزی حسن روحانی دلواپس همه‌چیز شده‌اند؛ افرادی که در هشت‌سال مدیریت مدعی مهرورزی، نه‌تنها دل‌نگران و دلواپس نبودند، بلکه با اطمینان قلب از اینکه همه‌چیز در مسیر بهبود است، به حمایت از دولت نهم و دهم، سینه‌سپر می‌کردند.  بالاخره، علی جنتی راه درستی را انتخاب کرده است. به مخالفت منتقدان، توجه چندانی نمی‌کند، او دارد به سمت‌وسویی می‌رود که دلسوزان فرهنگ جامعه، چشم به آن سمت‌وسو دارند. کاملا روشن است که وزیر ارشاد، پاسخ پرسش بالای این یادداشت را خواهد داد که: به جای خوبی می‌روم.

پاياني بر سكون

فيروز دولت‌آبادي در روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۰ خرداد

سفر رييس‌جمهور ايران به تركيه از لحاظ اهميت در روابط دوجانبه اين دو كشور با سفر مرحوم تورگوت اوزال و احمد نجدت سزر به ايران قابل مقايسه است. سفر دكتر روحاني در كنار سفر آن دو مقام ترك، بعد از 10 سال ركود و سكون و در مواقعي نزول در روابط بين دو كشور، منشأ تحولات بزرگي در روابط ايران و تركيه خواهد بود. يقينا اين سفر پاياني بر سكون اقتصادي ايجاد شده بين دو كشور خواهد بود كه تقريبا طي هشت سال گذشته در حوزه اقتصادي جهشي را شاهد نبوده‌ايم. اين سفر را مي‌توان خاتمه‌يي بر نزول روابط سياسي في‌مابين و آغاز دور جديدي از روابط توسعه پايدار بين ايران و تركيه دانست.

اما در سطح منطقه‌يي معتقدم كه توسعه روابط سه جانبه بين ايران، تركيه و عراق در دستور كار اين سفر خواهد بود و ايران بايد سعي كند كه يخ رابطه بين تركيه و دولت مركزي عراق را ذوب كند تا بار ديگر تحرك به روابط دو كشور بازگردد. همچنين، توقف حمايت از تروريست‌ها در عراق و به خصوص در سوريه با انتخاب بشار اسد به رياست‌جمهوري اين كشور آن هم با راي قاطع و انتخابات آزاد كه روشن كرد مخالفان اسد، دولت و نظام سوريه فاقد پايگاه هستند، از مهم‌ترين دستاورد سفر آقاي روحاني به تركيه خواهد بود. اما اين سفر از بعد جهاني با توجه به اينكه تركيه مهم‌ترين كشوري است كه در راه ارتباطي ايران با اروپا قرار دارد و تسهيل‌كننده روابط با كشورهاي اروپايي است، نتايج مهمي مي‌تواند در پي داشته باشد.

اكنون كه بحث هسته‌يي تا حدودي كنترل شده و در حال حل شدن است همكاري با كشور تركيه پيوندهاي ما را از لحاظ اقتصادي و اجتماعي با اروپا توسعه خواهد داد. اميد است اين امر دستاورد ديگري از اين سفر باشد و دولت تركيه مانند گذشته در اين باب آماده همكاري‌هاي بيشتري با كشور ايران داشته باشد. البته خطراتي نيز سفر دكتر روحاني را تحت‌الشعاع قرار داده و تا حدودي مي‌توان گفت آن را تهديد مي‌كند، از جمله فعاليت‌هاي لابي صهيونيستي كه مايل به توسعه روابط دو كشور نيستند همان‌طور كه مايل نيستند روابط ايران و غرب نيز رابطه‌يي خوب و سازنده باشد. همچنين عدم استقبال بعضي جريانات در منطقه از اين سفر و تلاش براي كارشكني‌هايي كه در راستاي اين سفر انجام خواهند داد. اما با وجود تمام اين مسائل پيش رو همه بخش‌ها به ويژه بخش‌هاي سياسي بايد سعي كنند كه اين سفر با دستاوردهاي مثبتي از ديدار روساي جمهور دو كشور به پايان برسد. گرچه مسائل و موضوعات اقتصادي در اين سفر از اهميت بسياري برخوردار است اما دستاوردهاي سياسي منطقه‌يي آن فراتر از دستاوردهاي اقتصادي است.

از آنجا كه اقتصاد ايران و تركيه زمينه‌هاي همبستگي فراواني داشته و بسترهاي آن از گذشته آماده است بنابراين تنها كافي است كه اراده‌هاي سياسي در جهت توسعه اقتصادي قرار بگيرد. به‌طور مثال با توجه به كمبودهاي كشور تركيه در صنعت نفت و گاز، امكانات زيادي براي سرمايه‌گذاري از سوي ايران وجود دارد. در زمينه‌هايي همچون انرژي، برق، گاز و پتروشيمي بستر همكاري بين دو كشور فراهم است. اراده‌ها كه شكل بگيرد و اطمينان از حمايت‌هاي سياسي حاصل شود، برنامه‌هاي اقتصادي به سرعت توسعه مي‌يابد.

اما دستاوردهاي سياسي است كه اين سفر را حايز اهميت كرده است. دستاوردهاي سياسي كه تضمين‌كننده روابط اقتصادي و فرهنگي و توسعه ارتباطات متقابل هستند، مي‌توانند تسهيل سرمايه‌گذاري‌هاي ايراني‌ها را به همراه داشته باشند.

دستاوردهاي سفر آقاي روحاني از لحاظ امنيتي نيز مي‌تواند ثبات را به‌طور كامل در سوريه و عراق پايدار كند و حداقل مطمئن مي‌شويم كه از سوي تركيه حمايت‌هايي از اين جريانات خطرناك و زيانبار هم براي اسلام و هم براي كشورهاي اسلامي شكل نخواهد گرفت. بنابراين اگر از طرف تركيه آرامش خاطري ايجاد شود، مقابله با بقيه كشورهايي كه حامي مالي و امنيتي اتفاقات منطقه هستند، خيلي كار دشواري نخواهد بود. اينك و مجددا بعد از يك دوره چهار ساله سخت به‌خصوص در مسائل مربوط به كشورهاي سوريه و عراق دور تازه‌يي از همكاري‌ها بين ايران و تركيه را براي توسعه روابط منطقه‌يي شاهد خواهيم بود. اين‌گونه است كه در سفر دكتر روحاني به تركيه بايد به اين نكته توجه داشت كه در گرو دستاوردهاي سياسي و امنيتي حاصل از اين سفر است كه مي‌توان به حل مسائل اقتصادي كه در درجه دوم اهميت قرار دارد، دست يافت.

کد خبر 262178

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha