شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۵:۲۷
۰ نفر

همشهری آنلاین: بسیاری کارنامه یکساله سازمان حفاظت محیط‌زیست را، کارنامه‌ای درخور این سازمان نمی‌دانند، چرا که معتقدند انتظار از مجموعه این سازمان فراتر از آن چیزی است که در سال گذشته روی داده است.

البته این سازمان هیچ‌گاه عملکرد درخشانی نداشته است، کمااینکه عملکرد سازمان پیش از این نیز همواره مورد نقد کارشناسان و صاحبنظران بوده است.

 بر این اساس همشهری بر آن بود به دور از هرگونه جانبداری کارنامه سال 85 این سازمان را از دیدگاههای مختلف بررسی و تبیین کند اما به دلیل طولانی بودن مطالب در بخش نخست،‌ تنها به درج دیدگاه برخی تشکل‌های زیست محیطی بسنده شد.

آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی است با دکتر اسماعیل کهرم استاد حیات‌وحش دانشگاه تهران، که طی آن عملکرد سازمان را به نقد کشیده است.

دکتر  اسماعیل کهرم  می‌گوید: مهمترین اشکال این است که در مملکت ما محیط زیست و حفاظت از آن جدی گرفته نمی‌شود و بودجه‌ای مناسب نیز برای آن در نظر گرفته نمی‌شود، در چنین شرایطی انتظار نمی‌رود محیط زیست سالمی داشته باشیم.

این وضعیت در اغلب کشورهای در حال توسعه حاکم است. اما باید به‌خاطر داشت که اگر برای نمونه بودجه‌های کلان صرف بهداشت و تأمین بهداشت مردم می‌کنیم، از سوی دیگر باید بدانیم اغلب این بیماری‌ها در نتیجه محیط زیست ناسالم بروز می‌کند. آیا بهتر نیست با اختصاص بودجه بیشتر حتی به بهای کم کردن بودجه بخش‌های دیگر، محیط زیست سالم‌تری داشته باشیم.

این نکته‌ای است که مدتهاست کشورهای پیشرفته جهان متوجه آن شده‌اند.این استاد دانشگاه با توجه به حسب تخصص خود در زمینه محیط طبیعی تصریح می‌کند: سالهاست که می‌گوییم 3 هزار محیط‌بان برای حفاظت از کل عرصه‌های طبیعی ایران کافی نیست.

سال‌هاست می‌گوییم مناطق حفاظت شده ما زیر استانداردهای جهانی است؛ یعنی به جای 17 میلیون هکتار، تنها 13 میلیون هکتار یعنی حدود 5/7 درصد منطقه حفاظت شده داریم که بسیاری از آن پهنه‌های آبی همچون دریای خزر ، تالاب شادگان، تالاب هامون، دریاچه بختگان و... است.

یعنی اگر پهنه‌های آبی را کم کنید می‌بینید 11 میلیون هکتار بیشتر منطقه حفاظت شده نداریم. برای این که ما به 17 میلیون هکتار استاندارد جهانی برسیم حدود 11 هزار محیط‌بان لازم داریم. با 3 هزار محیط‌بان چه می‌توان کرد؟ در مملکت ما میزان ساعت کار ماهانه 175 ساعت توسط دولت تعیین شده است.

محیط بانان حدود 420 یا 430 ساعت در ماه کار می‌کند آن هم دور از خانواده و با حقوقی بسیار کمتر از کارمندان دولت. این محیط‌بان را می‌خواهیم به جنگ قاچاقچی‌ای بفرستیم که یک بهله پرنده شکاری را صید می‌کند و در آن سوی خلیج به بیش از 20 هزار دلار می‌فروشد.

استان‌های خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان محل فعالیت این قاچاقچی‌هاست. از صدها بهله پرنده شکاری که از ایران قاچاق می‌شود شاید یک‌دهم توسط همین محیط‌بانان کشف ‌شود. محیط‌بان چگونه می‌تواند با دو لندرور یا موتورسیکلت که معمولاً یکی از آن‌ها هم همیشه در تعمیرگاه است، این مناطق وسیع را پوشش دهد؟

ما به پاسگاه محیط‌بانی رفتیم که مدت‌ها محروم از آب گرم بودند و ناچار بودند در فصل زمستان با آب سرد استحمام کنند! مقدار سوخت آنقدر کم بود که نمی‌توانستند حتی برای تهیه چای، آب گرم کنند و برای این کار مدت‌ها کتری‌شان را روی بخاری می‌گذاشتند.

محیط‌بانان از نداشتن بادگیر گلایه می‌کردند و نمی‌توانستند از اتومبیل پیاده شوند.
این مسئله‌ای است که از ابتدا بوده و الان هم هست. برای ما محیط‌زیست مسئله‌ای زینتی است و نه بنیادین. نتیجه این می‌شود که مسائل زیست‌محیطی در برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌ریزی‌ها و استخدام‌ها اولویت ندارند.

وضعیت نیروهای متخصص سازمان

این مدرس محیط زیست و حیات‌وحش می‌افزاید: سازمان حفاظت از محیط زیست یک سازمان تخصصی است. یعنی کسی که می‌خواهد مثلاً به‌عنوان پرنده‌شناس یا متخصص پستانداران فعالیت کند بعد از 10 سال آموزش تازه به بازدهی می‌رسد.

این درحالی است که سازمان حفاظت محیط زیست به مدت 17 سال استخدام نداشته، یعنی کسی در کنار نیروهای زبده آموزش ندیده است. نیروهای قدیمی هم به سن بازنشستگی رسیدند و سازمان با کمال بی‌رحمی آنها را مرخص کرد و از یک لیسانس زیست‌شناسی و کشاورزی خواست جای آنها را بگیرد. باید به‌خاطر داشت که کارمند بانک را می‌توان ظرف 6 ماه آموزش داد اما کارشناس محیط زیست را نمی‌توان به‌آسانی تربیت کرد.

بنا براین سازمان حفاظت محیط‌زیست شدیداً از کمبود متخصص رنج می‌برد. وضع به‌گونه‌ای است که مدیران کل‌های استان‌های ما، اکنون از سایر دوائر همچون شیلات، جنگلبانی و... دعوت می‌شوند. آنها تخصص لازم را ندارند و مشاوری هم وجود ندارد تا آنها را راهنمایی کند.

وی در ادامه خاطرنشان می‌کند: در کادر مدیریت سازمان هیچ‌کس انتظار ندارد که رئیس سازمان حتماً متخصص محیط زیست باشد. اما از مشاوران متخصص باید استفاد کند. آنچه ما دیدیم جایگزین کردن مدیران هر شش ماه یک دفعه است.

اگر نقصانی در محیط زیست اتفاق بیافتد فوراً به دنبال یک مقصر می‌گردند و او را عزل می‌کنند. بدین ترتیب امکان کسب تجربه برای مدیران تازه‌نفس از میان می‌رود. در نتیجه چون اشتباه زیاد می‌شود، دستور دادند که هیچ‌کس حق مصاحبه ندارد. یعنی در بسته شده است.

اداره کل روابط عمومی که کارش از سوی دیگر آگاهی دادن به مردم است  به‌ندرت اطلاع‌رسانی می‌کند،  در حالی که این مسئولان باید شب و روز در تلویزیون و مطبوعات صحبت کنند. حال آنکه بخشنامه‌های داخلی صادر می‌کنند که این کار را بکنید و آن کار را نکنید. حاصل آن که هیچ‌کس از محیط زیست ایران خبر ندارد.

نکته اینجاست که هم دولت سخنگو دارد و هم قوه قضائیه؛ در این میان، سخنگوی سازمان حفاظت محیط زیست کجاست؟ چطور این سازمان می‌خواهد فرهنگ حفاظت از محیط زیست را ترویج دهد؟ چطور می‌خواهد مردم را آموزش دهد؟ سازمان حفاظت محیط زیست داخل پیله به خواب خرگوشی فرو رفته است.

آنچه از پیله خارج می‌شود حاصل دگردیسی است و موجود بهتری از آن خارج می‌شود اما از محیط زیست با چنین عملکردی این‌انتظار نمی‌رود. حتی علاقمندان پروپا قرص محیط زیست هیچ اطلاعی از فعالیت‌های این سازمان ندارند. مثلاً ما شنیدیم که طرحی برای یوزپلنگ آسیایی که تنها در ایران باقی مانده، در حال اجراست.

نقش سازمان‌های غیردولتی

به گفته دکتر کهرم، در تمام دنیا NGOها عصای دست محیط زیست هستند. منتها سازمان حفاظت محیط زیست ما، تحمل کوچکترین انتقادی را ندارند. حتی انتقاد آدم‌های فداکاری که 30 سال است در طبیعت کار می‌کنند، را هم گوش نمی‌دهند. مثلاً انتقاد می‌کنیم که چرا باید جاده در داخل پارک گلستان احداث شود.

چرا مجوز تأسیس این جاده‌ها را می‌دهید. وقتی چنین اجازه‌ای در داخل پارک داده می‌شود یعنی تعریف پارک ملی رعایت نشده است. اصلاً فلسفه تشکیل پارک ملی لوث شده است. پارک ملی جایی است که اگر در آن شاخ گوزنی بر زمین بیافتد باید آنقدر روی زمین بماند تا داخل همان اکوسیستم بپوسد و عناصر غذایی آن به مصرف درختها برسد.

آیا در پارک ملی گلستان چنین است؟ آنهایی که صادقانه به انتقاد مثبت دست می‌زنند مورد نفرین و لعن قرار می‌گیرند. در حالی که NGOها می‌توانند عصای دست سازمان محیط زیستی باشند که خود می‌داند برای کنترل مناطق چهارگانه نیروهای کافی ندارد. دستکم با انتقادپذیری از این نیروهای مخلص استفاده کنید، برایشان جلسه بگذارید.

عزیزان من در سازمان حفاظت از محیط زیست عمر صدارت شما کوتاه است در حالی که پارک ملی گلستان از دیرباز و میلیون‌ها سال پیش و از دوران سوم زمین‌شناسی وجود داشته و امیدواریم فرزندانمان هم آن را ببینند. در این مدت کوتاه صدارت خود اقدامی نکنید که آیندگان ما را نفرین کنند.

بی‌توجهی به قوانین زیست‌محیطی

وی ضمن انتقاد از بی‌توجهی به قانون می‌گوید: ما قوانین خوبی در زمینه محیط زیست داریم به‌گونه‌ای که حتی در سطح قانون اساسی دو اصل 45 و 50 را به محیط زیست اختصاص داده‌ایم.

اما آیا به این قوانین عمل هم می‌کنیم؟ واقعیت آن است که برای توسعه حاضریم همه‌چیز خود را از دست بدهیم. مثلاً سواحل خلیج فارس در جنوب از خوزستان گرفته تا بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان، تماماً فدای نفت شده و همه چیز آن را برای صادرات نفتی و کسب درآمد گذاشته‌ایم. از آن سو، با انجام اقداماتی همچون جاده‌سازی براستی کمر به قتل مناطق چهارگانه سازمان بسته‌ایم.

تقابل فعالیت‌های عمرانی با محیط‌زیست

این کارشناس محیط‌زیست با اظهار تأسف خاطرنشان می‌سازد: پیش‌بینی می‌کنم با احداث شاهراه شهید کلانتری، مرگ دریاچه ارومیه را ظرف 20 سال دیگر خواهیم دید. دانشجوهای من در 40 سالگی دیگر چیزی به نام دریاچه ارومیه را نخواهند دید.

این بزرگراه دریاچه ارومیه را به دو قسمت 65 درصدی در شمال و 35 درصدی در جنوب تقسیم کرده است. طول این بزرگراه 15 کیلومتر است و احداث آن مانع گردش آب در دریاچه شده است.

تمام متخصصان با احداث این جاده مخالفت کردند اما این شاهراه احداث شد.
از سوی دیگر سدسازی هم مشکلات فراوانی برای این دریاچه بوجود آورده است. سالانه باید 6 میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه شود تا آب دریاچه ارومیه را که قبلاً حداکثر 12 متر عمق داشت و اکنون به 6 متر رسیده تأمین کند.

اما احداث سدهای فراوان از جمله دو سد بر روی رودخانه «باراندوزچای» موجب شده تا حقابه این دریاچه رعایت نشود و این وضعیت برایش پیش بیاید. این‌ها سدهایی که در مورد آنها ارزیابی زیست‌محیطی انجام نشده است.

بانک جهانی که تحت عنوان کمک به کشورهای در‌حال‌توسعه، بانی احداث سدهای بزرگی همچون سد «آسوان» مصر یا سدهایی در بنگلادش و هندوستان است، در پنجاهمین سال تولد خود اعلام کرد 80 درصد سدهایی که ساخته است از نظر زیست‌محیطی نمی‌بایستی ساخته می‌شدند زیرا ضرر آنها بسیار بیشتر از منافعشان بوده است.

حال آیا سد سازی در این مقیاس در کشور صحیح است؟ مطبوعات خبر از احداث 200 سد دیگر می‌دهند. می‌دانید این سدها چه خساراتی به محیط زیست وارد می‌کند.

تالاب بزرگ «اورگلیدز» در نتیجه همین سدسازی‌ها در شرف نابودی قرار داشت که نهایتاً مجبور به تخریب این سدها شدند تا تالاب نجات یابد.دوستداران محیط زیست ایران در آرزوی یک سازمان محیط زیست با درهای باز، شفاف، پاسخگو و خدمتگزار شبهای بی‌خوابی را سپری می‌کنند.

کد خبر 20604

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز