پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۵:۲۱
۰ نفر

آناهید موسسیان: «خون بازی» ظاهراً روایتی است از زندگی یک مادر و دختر، سیما (بیتا فرهی) و سارا (باران کوثری) و بیشتر لحظات فیلم نیز متکی بر همین دو شخصیت است، اما فقط کافی است دقایقی از فیلم بگذرد

تا تماشاگر دریابد لوکیشن این فیلم هم‌ شخصیتی به‌اندازه و به بزرگی یک شهر است، یعنی، یکی از شخصیت‌های اصلی و محوری فیلم تهران است.

 در این سال‌ها بسیاری تلاش کرده‌اند تا تهران معاصر را وارد روایت و نگاتیو فیلم‌هایشان کنند و کمتر موفق بوده‌اند، اما «خون بازی» از این نظر یک اتفاق خوب و مثبت است.

ینی‌اعتماد با شیوه دوربین روی دست همپا با ویرانی و مرگ تدریجی سارا تهران را نیز در کنار او نشان می‌دهد.  ساختمان‌های عظیم و بلند، بزرگراهها، خیابان‌ها، پاساژ‌ها، آدم‌ها و ماشین‌ها کنار هم قرار می‌گیرند و تصویر تهران را شکل می‌دهند.

 از سویی دیگر شخصیت محوری که همواره برای شهر و در زندگی این مادر و دختر سایه جدانشدنی افکنده همان غول ویرانگر اعتیاد است. بنی‌اعتماد در فیلم تلخ و گزنده‌اش تعارف ندارد، از همان ابتدا با دیدن وضعیت و سر و شکل سارا پی به مصیبت و بدبختی زندگی او می‌برد. بنی‌اعتماد برای نشان دادن تلخی و سردی و واقعیت مهیب زندگی سارا و آدم‌هایی همانند او از فرم جدیدی در ساختار فیلمش استفاده می‌کند.

شیوه دوربین روی دست و بی‌رنگی و سیاه و سفید بودن کل فیلم، اگر هم رنگی هست آن‌چنان پرنور و درخشان نیست. سوای آن رنگ نارنجی پرتقال‌ها در ثانیه‌های پایان تیتراژ دیده می‌شود. «خون بازی» کاری کاملاً جسورانه است، اینکه فقط با اتکا بر دو شخصیت و بدون حتی یک خط داستانی تماشاگر را پیگیر فیلم کردن کاری سخت و آزمونی دشوار است، اما «خون بازی» در این زمینه نیز اثری موفق است.

 و شاید به خاطر این است که «خون بازی» انگار برش واقعی از زندگی است. زمانی که در همان ابتدای فیلم سارا در بالکن اتاقش می‌ایستد و زل می‌زند به بیرون در مقابل او مجتمع‌های دیگری می‌بینیم که همین‌طور بی‌نهایت ادامه دارد.

 و این یعنی اینکه سارا را در هر کدام از این ساختما‌ن‌ها می‌شود جستجو کرد. اگر چه در فیلم، دوربین فقط بر زندگی سارا و مادرش زوم کرده است اما در همان حین فیلم از ابتدا تا انتهای صدا و تصاویر محو  و آنها که گذری می‌آیند و می‌روند... این جوان‌ها همه می‌توانند آدم بعدی فیلم رخشان بنی‌اعتماد باشند و همین عمق فاجعه را دوچندان می‌کند.

«خون‌بازی» پر از صحنه‌های تأثیرگذار است که تماشاگر را بر صندلی میخکوب می‌کند خصوصاً آن صحنه‌ای که سارا به دنبال بسته مواد میان گل‌ولای را جستجو می‌کند و زمانی که آن همه تحقیر می‌شود و اینکه علیرغم تمام تمایلش برای ترک اما همچنان قدم به قدم رو به نیستی و قهقرا می‌رود.

اینکه چرا بنی‌اعتماد دوربینش را فقط بر زندگی و احوالات سارا زوم می‌کند، شاید به خاطر این است که سارا و زندگی دردمندانه‌اش و تمام این میزان تحقیر شدن‌هایش که حاصل اعتیاد است، عمق فاجعه را بیشتر نشان می‌دهد.

 تأثیرگذاری فیلم باز از جایی بیشتر خود را نشان می‌دهد، که حضور بازیگران آن‌چنان با واقعیت و زندگی درآمیخته شده که سخت می‌توان باران کوثری و بیتا فرهی را از شخصیت‌هایی چون سارا و سیما تفکیک کرد. حتی مسعود رایگان نیز که در فیلم نقشی کوتاه دارد، بازی‌اش کوبنده و تأثیرگذار است.

 به هر نحو «خون بازی» چه به لحاظ فرم و ساختار و چه فیلمنامه و چه بازی‌ها همچنان حرف‌های گفتنی زیادی دارد، اما همچنان بعد قوی و تأثیرگذارش در موضوعی است که به آن پرداخته و جای تأمل و تفکر زیادی دارد. مسلماً «خون بازی» را باید بیشتر از یکبار به تماشا نشست.

کد خبر 19985

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز