چنانکه در «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی» به چالشهای نوجوانان دچار معلولیت پرداخت. در «رویای خیس» هم درخشنده کوشیده تا به بررسی روابط عاشقانه نوجوانان بپردازد. آن هم به صورتی که یک مسئله روز را با ریشههایی در گذشته همراه کند.
درخشنده معتقد است که در فیلمش به مشکلی پرداخته که نوجوانان ما امروز با آن مواجهاند:« به نظر من مشکل اکثریت نوجوانان ماست، البته اکثریت جامعه نه، البته این مشکل نه فقط الآن، بلکه در گذشته هم وجود داشته، الآن هم هست و در آینده هم قطعاً خواهد بود. حالا شاید نه به همین شکل؛ اما این معضل وجود دارد. اتفاقاً هدفم از تقابل نسلها در این فیلم مطرح کردن همین مسئله بود. پسری که گذشته پدرش است و پدری که آینده پسرش است. من این دو آدم را در قالب یک قصه کاملاً یکسان است.
او میافزاید: مخاطب من مخاطب عام است، پدرها مادرها و جامعه. یک زمانی بود بچهها در درون خانواده شخصیتشان شکل میگرفت الآن در جامعه شکل میگیرد، بنابراین مسئولیتهای ما دارد خیلی عمیقتر میشود که چطوری باید با این معضل روبهرو شویم.» درخشنده در «رویای خیس» برخلاف اغلب کارهایش، ماجرا را با فرجامی تلخ به پایان رسانده است. چنانکه فیلم با مرگ آرش به پایان میرسد.
به نظر میرسد که هدف از این میزان تلخی، تأثیرگذاری بیشتر به مخاطب باشد. ضمن این که درخشنده در مقام فیلمسازی که نگران آتیه نوجوانان است به موضوع پرداخته و صرفاً طرح مسئله کرده است:« این فیلم فقط یک هشدار است. یک تلنگر. نمیخواستم راهکاری ارائه بدهم. اما میخواستم تأکید کنم که سلامت روحی و فکری بچهها وظیفه پدر و مادر است و این موضوع خیلی حساس است. متأسفانه خیلی از مسائل را هم نمیتوان گفت.»