همشهری‌آنلاین-اکبر ایرانی: مدیر نشر میراث مکتوب در سرمقاله‌شماره ۴۶ گزارش میراث از شل‌ کن سفت‌کن‌های وزارت علوم برای دادن امتیاز علمی به فصلنامه‌ آینه‌ میراث می‌گوید و اینکه چه شد که عطای آن را به لقایش بخشیدند.

اکبر ایرانی

این نوشته را به نقل از گزارش میراث شماره 46 که اخیرا به دست همشهری‌آنلاین رسیده بخوانید:

دیگر با ما مکاتبه نکنید، از خیر علمی پژوهشی‌شدن گذشتیم و عطای علمی ترویجی بودن را به لقایش بخشیدیم. ما اشتباه کردیم که به فکر گرفتن این دو رتبه برای مجلۀ آینه میراث افتادیم.

البته بسیاری از استادان عزیز دانشگاه از روی حسن ظنی که به ما و شما داشتند، ما را تشویق به پیگیری این موضوع می‌کردند. ولی ما با علم به اینکه در جامعۀ علمی ما، هنوز ساز و کار مناسبی برای افراد یا مراکز علمی یا مجلات علمی سازمان‌هایی که وابستگی به وزارت علوم ندارند، وجود ندارد، برای کمک به دانشگاهیانی که دست به تصحیح متون کهن زده یا می‌زنند و علاقه دارند مقالاتشان را در نشریه میراث مکتوب منتشر کنند، بر آن شدیم خواسته آنها را برآورده کنیم. گروهی هم ما را از این کار منع می‌کردند. دلیلشان این بود که برخی از اهل علم که بعضاً بی‌مدرک یا مدارک زیر کارشناسی دارند، به حق احساس می‌کنند که نشریه‌ای که دنبال کسب رتبۀ علمی است برای آنان که دانشگاه نرفته و مدرک ندارند، شاید جای کسانی را می ‌یرند که در پی ارتقا در دانشگاه و حفظ مدرک خود‌اند. از این رو دیگر به ما مقاله نمی‌دهند و گمان می‌کنند که ما صرفاً خواهان چاپ مقالات صاحبان مدرک دانشگاهی هستیم تا ازین رهگذر نامی کسب کنیم و یا مالی در کیسه، البته هیچگاه بابت حق داوری یا درج مقاله، وجهی از کسی نگرفتیم و نه قصد گرفتن پول از صاحبان مقاله را داشته‌ایم، چنانچه مرسوم برخی مجلات علمی پژوهشی است!

به هر روی، از این که به حرف برخی بزرگان گوش نکردیم، از ساحت آنان که بعضاً در قید حیات نیستند، عذر می‌خواهیم و بر می‌گردیم سر خانۀ اول و فرض می‌کنیم نه علمی ترویجی هستیم و نه چند سال برای علمی پژوهشی شدن تقلاّ کرده‌ایم.

حال دو سه خطی به عقب برگردیم و به گذشته نگاه کنیم، زمانی بود که دانشگاه تهران استاد کم داشت و استادان بنامی هم بودند که مدرک نداشتند. مرحوم علی اکبر سیاسی از علامه محمد قزوینی دعوت کرد برای تدریس به دانشگاه تهران بیاید، برای این کار از مجلس خواست مصوبه ‌ی به تصویب برساند، مجلس هم این کار را کرد. البته موضوعی پیش آمد که مرحوم قزوینی منصرف شد، اما جریان جذب استادان بی ‌درک ادامه یافت. ملک‌الشعرای بهار، سید کاظم عصار، محیط طباطبایی، جلال‌الدین همایی، فاضل تونی، شهید مرتضی مطهری، سید محمد باقر سبزواری، بدیع‌الزمان فروزانفر، محدث ارموی، حبیب یغمایی، محمد‌تقی دانش‌پژوه، ایرج افشار ....... و عدۀ بسیاری از دانشمندان برجستۀ این کشور به خاطر سواد نه مدرک، برای تدریس به دانشگاه دعوت شدند.

 استاد ایرج افشار-رحمة الله علیه- که لیسانس حقوق داشت، سردبیر چندین نشریۀ ماندگار از جمله راهنمای کتاب، آینده، فرهنگ ایران‌زمین بود. نه مدرک عالی داشت و نه در پی آن بود که برای مجلاتش رتبۀ علمی ترویجی یا علمی پژوهشی در خواست کند. به بنده هم گاه می‌فرمود اگر شما این کار را بکنید مواجه می‌شوید با مقالاتی که ارزش چاپ ندارند و بعضاً در "نه" گفتن به نویسندگان آنها دچار مشکل می‌شوید، یا مجبور می‌شوید مقالات ضعیف چاپ کنید.

القصه، سال 1377 اولین شماره آینه میراث منتشر شد. تا سال 1381 با همکاری دوستان عزیزی از جمله علی رفیعی علامرودشتی -که خداوند شفای عاجلش عنایت فرمایاد- و جویا جهانبخش، محمود ارومیه چی‌ها، میرمحمد صادق و دیگران که هیچکدام مدرک عالی دانشگاهی نداشتند، 19 شماره آینه میراث را در قطع بزرگ با مقالاتی تحقیقی منتشر کردیم، به طوری که مدام عده‌ای می‌گفتند حیف است برای نشریه‌ای با این حدّ و مرتبت پژوهشی و تخصصی ، درخواست رتبۀ علمی ترویجی نکنید، با این وصف برآن شدیم با ایجاد تغییراتی، شرایط علمی ترویجی را پذیرفته و سردبیری که -طبق آیین‌نامه وقت کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور- "مدرک کارشناسی ارشد" داشته باشد را برگزینیم.طبعاً این کار موجب رنجش برخی دوستان سابق تحریریه شد. معنایش این بود چون شما مدرک ندارید پس نمی‌توانید عضو تحریریه باشید.

 اعتراف می‌کنم که از جمله خاطرات تلخ من در میراث مکتوب این ایام بوده است. تصور من این بود که ما برای اخذ گروه‌های پژوهشی و سپس گرفتن مجوز پژوهشکده، نیاز به نشریه ‌ی با رتبۀ علمی پژوهشی داریم و برای علمی پژوهشی شدن هم چاره ای نداریم جز این که نخست مسیر علمی ترویجی را طی کنیم، اما از عقبات و تبعات آن خبر نداشتیم.

اواسط سال 81 جمشید کیانفر که قریب 60 جلد کتاب تاریخی تصحیح کرده و مقالات متعددی هم در بارۀ موضوعات نسخه‌شناسی و متن‌شناسی نوشته بود، به عنوان سردبیر جدید معرفی شد و طبعاً با رعایت ضوابط کمیسیون نشریات علمی کشور در سال 82 موافقت اصولی با علمی ترویجی شدن آینه میراث به شماره مجوز82/2910/3 اعلام شد.

پس از انتشار 18 شماره در قطع وزیری در 400 صفحه در سال85 با وزارت علوم مکاتبه شد و در خواست رتبۀ علمی پژوهشی کردیم. گفته شد آیین‌نامۀ جدید در دست بررسی است. مجدداً در سال 86 درخواست میراث تکرار شد. پیش‌نویس آیین‌نامه‌ای را فرستادند و گفتند صبر کنید تا تصویب شود! بار سوم درخواست شد این بار نامه ما را بی‌جواب نگذاشتند و طی نامه‌ای به شمارۀ 9601/3 مورخ 30/10/86 مجوز علمی ترویجی نشریه را تا آذر 88 تمدید کردند! البته چند شرط جدید هم گذاشته بودند، معلوم شد در آیین‌نامه جدید قید مدرک دکتری و دانشیار بودن سردبیر و داشتن حداقل 5 مقاله در مجلات معتبر بین المللی ISC که مناسب با موضوع نشریه باشد هم باید داشته باشد. مفهوم این نامه این بود که اگر تا آذر 88 سردبیر جدید دارای رتبۀ دانشیاری معرفی نکنیم، حتی مجوز علمی ترویجی هم لغو می شود!! حال چه باید می‌کردیم؟ ما که از سر شور و شوق به کار و پژوهش، مشتاق گرفتن درجات و مدارک بالای علمی برای میراث مکتوب و نشریات آن بودیم، نمی‌دانستیم زمانی از این کار پشیمان خواهیم شد.

این آقایان کمی فکر نکردند که تصویب این قوانین، هم ترویج مدرک گرایی است و هم توهین به اهل علم بی‌مدرک و بی‌ادعاست. مگر استاد مرحوم ایرج افشار، استاد محمد روشن، استاد سیدعبدالله انوار و امثال ایشان که هیچکدام مدرک عالی دانشگاهی ندارند و عضو تحریریه آینه میراث بوده و هستند، نمونه و نظیری در نسخه‌شناسی و تصحیح متن می‌توان در هیچ یک از دانشگاه‌های ایران برای آنها پیدا کرد که آقایان بی‌آنکه با کسی مشورت کنند، حکم می‌کنند که سردبیر حداقل دانشیار و اعضای تحریریه حداقل استاد‌یار باشند!! خب از نظر ایشان این آیین‌نامه مفهوم و منطوقش این است که وزارت علوم به هیچ مجله‌ای که سردبیرش مدرک ندارد و اعضای تحریریه‌ا‌ش دانشیار به بالا نیست، آن را معتبر نمی‌داند و هیچ مجوز علمی ترویجی و ایضاً علمی پژوهشی به آنها نمی‌دهد.

 اگر یک استاد و دانشجو دورۀ دکتری هم در یک مجله‌ای که رتبه‌ای ندارد، بهترین مقاله را بنویسد، طبعاً هیچ ارزشی علمی برایش قائل نمی‌شوند، برعکس اگر استاد یا دانشجویی با دادن پول داوری و ایضاً بعضاً پول چاپ مقاله- چنانکه مرسوم بعضی نشریات است- موفق شدند مقاله ضعیف خود را در یک مجله علمی پژوهشی! چاپ کنند تا بلکه وسیله ارتقای خود را از استادیاری به دانشیاری یا بالاتر فراهم کنند، خب معلوم است حاصل کار چه می‌شود، همین است که شده است!! استادی نابرده رنج، گنجی حاصل کرده که مثلاً استاد کم‌نظیری چون دکتر شفیعی کدکنی با این همه کتاب و مقاله و تدریس و.... بدان رتبه هنوز نرسیده!!

القصه قبل از انقضای مهلت سردبیری آقای کیانفر و برای اینکه مجوز علمی ترویجی باطل نشود، مرحمت فرموده استعفا دادند و آقای دکتر رضایی باغ بیدی استاد زبان‌های باستانی دانشگاه تهران جانشین ایشان شدند. تلاش کردیم با آمدن ایشان تمام شرایط و ضوابط رعایت شود. به نظر می‌رسید که کمیسیون مذکور با بررسی شماره های 40 تا 45 مجله دیگر بهانه‌ای برای عدم صدور علمی پژوهشی نداشته باشند.

اواخر سال 89 - از باب این که هر دم از این باغ بری می‌رسد- نامۀ جدیدی به دفتر نشریه رسید مبنی بر اینکه اسم آینه میراث برای یک مجلۀ تخصصی مناسب نیست آن را عوض کنید! دو سه خط نوشتیم که ما این کار را نمی‌کنیم. در نامه‌ای دیگر همان موضوع را تکرار کردند. نامه‌ای دیگر نوشتیم و دلایل خود را ذکر کردیم از جمله این که شما باید محتوای مجله را بررسی کنید نه اسم و عنوان مجله را! این اسم در دایرة المعارف‌های داخلی و خارجی مانند دانشنامۀ جهان اسلام، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ایرانیکا و... استفاده شده، در ارجاعات و استنادات پژوهشنامه‌ها و .... مورد استفاده قرار گرفته، چرا اصرار به تغییر آن دارید؟ این اسم بخشی از هویت میراث مکتوب است. در ادامۀ نامۀ خود 10 نمونه از اسم نشریاتی که به قول حضرات تخصصی نیست را به عنوان شواهد نقضی، ذکر کردیم و گفتیم البته اینها مشت نمونۀ خروار است، ولی با این حال مجوز علمی پژوهشی دارند!!

به هر روی از نامۀ بعدی رئیس مرکز برنامه‌ریزی و سیاستگذاری پژوهشی که ما را ملزم به رعایت نکات جدیدی کرده بود و هیچ اشاره‌ای به نامه اعتراضی ما نکرده بود، بر می‌آمد که اگر ما اسم را عوض نکنیم، صورت مسأله پاک خواهد شد و طبعاً مجوز علمی ترویجی هم لغو خواهد شد و ما دسترنج تلاش 8 ساله خود را برای کسب رتبه علمی پژوهشی دریافت خواهیم کرد.

همین سه چهار ماه پیش بود صاحب مدرک کم سوادی که دستی هم در تضییع متون دارد به من گفت مجله‌ای درخواست کردم برای خودم نه مؤسسه یا دانشگاهی، از همان شمارۀ اول مجوز علمی پژوهشی گرفتم!! گفتم اسمش چیست؟ گفت:.................. گفتم: این که اسمش مثل آینه میراث - به قول آقایان - تخصصی نیست. گفت: متقاعدشان کردم!! طبعاً ما برای حفظ آبروی کسی نامی نبردیم. شاید به قول بچه‌های این روزگار"خالی‌بندی " می‌کرد.

خب این بود داستان من بنده برای پوشاندن لباس به ظاهر "اعتبار علمی" بر قامت رعنای مجلۀ آینه میراث، نشریه‌ای که آینۀ عشق و عمل است نه اسم و رسم و زهد و ریا. آینه میراث هویت خود را حفظ خواهد کرد و به هیچ بهانه‌ای حتی تخصصی!! تخصصی نخواهد شد، و می‌گوییم: خود شکن آینه شکستن خطاست.النهایه حاصل تلاشمان این شد که ملاحظه فرمودید، هرچه به ایشان گفتیم به قول اهل منطق:
منطقی در بند بحث لفظ نیست
لیک بحث لفظ او را عارضی است
و در عمل مقالاتی ارائه کردیم که مثل و مانند آنها در نقد و تصحیح و مباحث متن‌شناسی و نسخه‌شناسی در کشور یا نیست یا نادر است، بزرگانی چون استاد ایرج افشار حدود 45 مقاله در آن نوشته‌اند و.... آن وقت ملاحظه فرمودید که چه ایراداتی گرفتند و کاری کردند که ما را از طلا گشتن پشیمان فرمودند. از این رو از همه سردبیران و اعضای تحریریه گذشته و حال بابت جابجایی نابجای اسمشان در آینه میراث پوزش می‌خواهم. از آنان که به خاطر تلاش ما برای علمی ترویجی شدن و بعد علمی پژوهشی شدن از ما رنجیدند و تصور کردند که ما فقط مقالات دانشگاهیان طالب ارتقا را قرار است درج کنیم، عذر می‌خواهم. بدین روی به متولیان امر می گویم:
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما مس کنید
ما دیگر نه طالب علمی ترویجی هستیم و نه خواهان علمی پژوهشی، اسم آینه میراث غیر تخصصی! را از لیست خود خط بزنید.

کد خبر 153285
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز