گروه اندیشه: یکی از مسائلی که باید در آسیب‌شناسی نحوه اجرایی‌شدن کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی به آن توجه داشت، شناخت امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و توان مدیریتی دستگاه‌های اجرایی و مراکز دانشگاهی است.

بر این پایه باید در ساختارهای مدیریتی و دانشگاهی کشور به‌کند وکاو پرداخت و بانگاهی نقادانه در راستای کاستی‌های آنها قدم برداشت. به هر روی، بخشی از آسیب‌هایی که متوجه کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی است، به چگونگی ساختارهای مدیریتی و آموزشی کشور بازمی‌گردد. در گفت‌وگوی حاضر، دکتر عادل‌ پیغامی، استاد‌دانشکده معارف و اقتصاد دانشگاه امام‌صادق(ع) از این منظر به آسیب‌شناسی کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاد‌اندیشی پرداخته است.

  • پس از گذشت حدود 9سال از طرح ایده‌کرسی‌های آزاد‌اندیشی و نظریه‌پردازی، شما چه ارزیابی‌ای از نحوه گسترش و فعالیت آنها دارید؟

کرسی‌های آزاد‌اندیشی و نظریه‌پردازی یکی از نیازهای جامعه علمی و نخبگانی، به‌ویژه در دهه سوم و چهارم انقلاب است که رشد و پیشرفت علمی جزو خواسته‌ها و مطالبات مقام‌معظم رهبری و نیازهای انقلاب اسلامی شده است. از این‌رو، داشتن فضای نخبگانی، دانشگاهی و حوزوی‌ای که در آن تضارب علمی جهت پویایی‌ها و ارتقای مباحث علمی اتفاق بیفتد، جزو ضرورت‌هایی است که مقام معظم‌رهبری به عنوان عالی‌ترین مقام مذهبی و سیاسی کشور، به شکل راهبردی باید این قبیل نیازها را در مسیر انقلاب تشخیص دهند و مطالبه کنند. این مطالبه و تشخیص در وقت خودش و به‌درستی از سوی ایشان انجام شده است.

با این حال این مطالبه نیازمند مدیریتی است که هم بسترسازی کند و هم اجزا و شرایط مختلف پشتیبانی آن را به لحاظ عملی راهبری کند و در نهایت ایده، عملیاتی شود تا بتواند بخشی از پازل رشد و توسعه کشور را در مراکز علمی تکمیل کند. آنچه متاسفانه در این سال‌ها در این زمینه مفقود بوده، بخش مربوط به مدیریت اجرایی و علمی است. اگر این ایده هنوز عملیاتی نشده، ناشی از این است که در ابعاد مختلف توجه به شرایط لازم برای تحقق آن از قبیل نظام انگیزشی وجود نداشته است. متاسفانه در فضای دانشگاهی و علمی ما، اجرایی‌شدن این ایده در حوزه‌های نظام انگیزشی، مدیریت علمی و نقشه راه علمی، مسئله‌یابی، فرهنگ مباحثه و مناظره علمی، فرهنگ ارائه یافته‌ها و... دیده نمی‌شود. براین اساس، قطعا این ایده درحد مطالبه رهبری باقی ‌مانده است. به نظر می‌رسد که وزارت علوم باید نقش خود را بیش از پیش در این زمینه آشکار کند و در تک‌تک علوم، نظام انگیزشی لازم را برای رشد و اعتلای این ایده فراهم سازد. برای مثال، در حوزه اقتصاد اسلامی، خود من از جمله پژوهشگرانی بودم که نقشه‌راهی به وزارت علوم پیشنهاد دادم اما حمایت لازم از آن صورت نگرفت.

در اینجا سؤالم از مسئولان قوه مجریه و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری این است که چقدر به کرسی‌های آزاداندیشی و ضرورت ایجاد آنها ایمان دارند؟ نگاه معاونت علمی و فناوری کشور، به ویژه در مسائل راهبردی، نگاهی سخت‌افزارانه و مهندسی‌زده است؛ از این‌رو، این نگاه به حوزه مدیریت کشور که کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی، بخشی از آن است، عملا پاسخی نمی‌دهد. باید بررسی شود که چه اندازه مدیران بخش علم و فناوری کشور به ضرورت توسعه این کرسی‌ها واقف شده‌اند؟ آیا ضرورتی را که مقام معظم رهبری حس کرده‌اند، دریافته و قبول دارند؟ عملکردها نشان می‌دهد که آنها به ضرورت کرسی‌ها واقف شده‌اند. اگر مدیران ما به مسائل کشور پاسخگو باشند، باید نسبت به این قبیل مطالبات حساس باشند و همواره به جامعه علمی کشور گزارش دهند که چه کرده‌اند؛ حال آنکه شواهد خلاف این را نشان می‌دهد. برای مثال در بخش علوم‌انسانی که تخصص خودم است، همتی نمی‌بینم. قطعا وقتی از سوی مسئولان عالی‌رتبه کشور این ایده راهبردی نشود، از سوی مدیران دانشگاهی هم که بیشتر به امر آموزش مشغول هستند حرکتی در این راستا صورت نخواهد گرفت.

  • آسیب‌شناسی شما بیشتر متوجه بخش مدیریتی و سخت‌افزاری این مسئله بود که در جای خود مهم است، اما در حوزه نرم افزاری قضیه که فرهنگ باشد، چه نکاتی را در این زمینه می‌توان در نظر داشت؟

معمولا در دانشگاه‌های ما، فرهنگ نظریه‌پردازی، برگزاری کرسی و مناظره‌های علمی کمرنگ است. این مسئله هم مستلزم توجه وزارت علوم است که برنامه عمل و نقشه‌راه خوبی داشته باشد.

  • مقصودتان این است که باید ساختار آموزشی ما در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی هم دگرگون شود؟

آنچه تاکنون گفتم، به حوزه تقاضا برمی‌گشت. در بحث اقتصاد تولید علم، این سؤال قابل طرح است که عرضه و تقاضای محصول علمی و فنی در چه شرایطی است؟در پاسخ سؤال اول در پی این بودیم که آیا مدیریت کلان کشور در راستای مطالبه راهبردی مقام معظم‌رهبری حرکت کرده است؟ در واقع مطالبه دستگاه‌های اجرایی، مورد سؤال ما بود؛ به بیان دیگر، در بخش تقاضا، تقاضای موثر و بالفعل در زمینه تولید علم و نظریه‌پردازی از سوی دولت می‌شود اما در حوزه عرضه باید این سؤال‌ها مطرح شود که آیا سرمایه‌های انسانی کشور،‌ پتانسیل لازم برای تولید علم دارند؟ چقدر از این پتانسیل، بالفعل شده است و چه اندازه از آن (پتانسیل) نیازمند بالفعل شدن و چقدراز آن نیازمند ساخته شدن است؟ پتانسیل را باید ساخت. امروزه بخش‌هایی از جامعه عضو هیات علمی کشور، برحسب اقتضائاتی که نظام آموزشی عالی در 3-2دهه گذشته داشته است- که بر توسعه کمی متمرکز بوده- صرفا واجد مهارت‌های آموزشی در بهترین شرایط است. طبق این شرایط، مهارت‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها و در میان اعضای هیات علمی مغفول مانده است. البته در چند سال اخیر وزارت علوم توجهات خوبی به حوزه پژوهش استادان داشته است اما به نظر می‌رسد که مهارت‌افزایی و توان رصد مرز دانش از سوی استادان، نیازمند تلاش بیشتری است تا حوزه نظریه‌پردازی و تولید علم تامین شود.

  • در مجموع شما بر ایجاد و گسترش چه بسترهایی به منظور تقویت و عملیاتی کردن کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی، تاکید می‌کنید؟

آسیب‌شناسی‌هایی که تاکنون مطرح کردیم، عملا مدخل‌هایی را نشان می‌دهند که شرایط و بسترهای لازم برای تحقق این امر است. در عرصه نظام انگیزشی، پشتیبانی مالی،‌ فرهنگ نقد و مناظره و ایجاد بستر و فرهنگ نظریه‌پردازی، نیازمند تغییر وضعیت موجود هستیم. استاد نظریه‌پرداز، استادی است که از فرصت‌های مطالعاتی لازم برخوردار باشد. سؤال این است که چند درصد از فرصت‌های مطالعاتی منجر به نظریه‌پردازی شده‌اند؟ از سوی دیگر، اگر اثربخشی، بهره‌وری و تخصیص منابع از سوی وزارت علوم به حوزه علم و فناوری را مطالعه و بررسی کنیم، آن‌گاه می‌توان گفت که چقدر بودجه‌های علم و فناوری کشور برای تولید علم موثر بوده است؟

در عرصه علوم انسانی نیازمند بازنگری‌های جدی هستیم و مدیران ارشد بخش علم و فناوری اعم از معاون علم و فناوری رئیس‌جمهور و وزیرعلوم، باید در بخش‌ علوم‌انسانی، مشاوران بهتری برای خود برگزینند و همچنین باید خود را نسبت به بخش علوم انسانی متعهد سازند.

  • یک نکته مهم در این زمینه این است که با کاغذ بازی، دستور‌العمل و امور بوروکراتیک صرف نمی‌توان در این حوزه گام‌های جدی برداشت و نیازمند کارهای بنیادی‌تری هستیم.

درست است. مدیریت این کار تفاوت‌های ماهوی با مدیریت هر کار اداری دیگری دارد. تردیدی نیست که با روش مثلا یک کار اداری نمی‌توان این مسئله را مدیریت کرد. اساسا نحوه مدیریت مسائل علم و فناوری با مسائل اداری متفاوت است. اگر با این موضوع، برخورد اداری شود، عملا شاهد نتیجه‌ای نخواهیم بود.

  • ارزیابی علمی شما از چند کرسی نظریه‌پردازی که طی این سال‌ها برگزار شده‌اند، چیست؟

خب، در حوزه محتوایی، ارزیابی من نسبی است. قطعا در آغاز چنین کاری دچار ضعف‌ها و کاستی‌های خواهیم بود اما نباید فراموش کنیم که ارتقای محتوایی و علمی، یک امر تکاملی است و در خلال زمان باید رشد و تکامل خود را بیابد. برای شروع، به نظر می‌رسد که استادان به لحاظ محتوایی ورود خوبی پیدا کرده‌اند و اگر این مسیر خوب ادامه یابد و مسائل مدیریتی آن حل شود، بی‌شک تکامل بیشتری خواهد داشت.

  • نکته آخر اینکه به موازات همه موانع و آسیب‌هایی که چه به لحاظ نرم‌افزاری و چه به لحاظ سخت‌افزاری در کشور در جهت عملیاتی کردن ایده کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی وجود دارد، آیا لازم است توافقی هم بین پژوهشگران، اندیشمندان و روشنفکران در این زمینه صورت گیرد؟

بخشی از آن توافق به فضای علمی هر رشته برمی‌گردد. عناصری مثل مدیریت دانش در رشته‌های ما متناسب با هر رشته، کمرنگ است و در برخی عرصه‌ها و رشته‌ها، فقدان این مسئله باعث می‌شود که فضای گفت‌وگو و زبان مشترک بین استادان و پژوهشگران کمرنگ باشد اما با این حال وجود این کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی خود ابزاری برای حل این مشکل است.

کد خبر 149403

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز