شنبه ۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۰:۰۶
۰ نفر

شروین طاهری: خداداد نیمه مربیان را برد و دنیزلی نیم‌فصل مربیان را با شکست آغاز کرد.

پیش از گشایش نیم‌فصل دوم لیگ برتر با نبرد پرسپولیس – ابومسلم مانند بازی افتتاحیه فصل در مشهد خیلی هنوز بر این گمان بودند که ابومسلم در شکل‌گیری دوران تاریخی نوین سرخ‌ها نقشی ایفا خواهد کرد اما بار دیگر این پرسپولیس بود که نقشی بی‌چون و چرا در هویت بخشیدن به عصر خدادادی ابومسلم بازی کرد در حالی که پرسپولیس دنیزلی در خوش‌بینانه‌ترین حالت به نقطه آغاز بازگشت تا فقط یک مدعی فرضی باشد. البته این بار نشانه‌های بحران در همه ارکان تیم مشهود است.

پرسپولیس نیمه دوم از هیچ یک از مختصات پرسپولیسی که همه ما می‌شناختیم بهره نمی‌برد. حمله نمی‌کرد چون دو بر صفر جلو افتاده بود، فشار نمی‌آورد چون از فشار مردم روی سکوها که پرسپولیس را پرسپولیس کرده خبری نبود و از همه مهم‌تر پرسپولیس فرمانده نداشت! اما با حضور مصطفی دنیزلی در کنار زمین و امثال کریم باقری و پژمان نوری در درون زمین فقدان کاریزما در بازی سرخ‌ها کاملاً غیرقابل پیش‌بینی به نظر می‌رسید.

دنیزلی این شکست را چنین توجیه می‌کند: «باید بگویم همیشه نمی‌توان فوتبال را از کنار زمین هدایت کرد. در میدان هم باید کسی باشد که بازی را هدایت کند.» و در پاسخ به این پرسش که آیا به بازیکنان تیم‌تان شک دارید که کم‌فروشی کرده باشند، می‌گوید: «مگر شما شک دارید؟»

پس از بازی اسدی بی‌پروا به خرسندی و معدنچی و یکی دو نفر دیگر حمله لفظی می‌کند و آن‌ها را به کم‌فروشی متهم می‌کند. در حالی که دست کم معدنچی در میدان پنج‌شنبه نه‌تنها بهترین بازیکن پرسپولیس بود که با به ثمر رساندن یک گل، گرفتن یک پنالتی، ساختن سه موقعیت صددرصد گل و در کل تلاش برای جریان بخشیدن به بازی، شاید مؤثرترین بازیکن زمین محسوب می‌شد.

واکنش اتهام اسدی حمله شبه‌فیزیکی معدنچی و سایرین به کسی است که از نظر دنیزلی رل اصلی را در هدایت تیم به عهده داشت. حتی بیشتر از کریم باقری که به انتهای زمین چسبیده و کم شدن توانش از انگیزه‌های سرگروهی‌اش کاست و یا حتی بیش از پژمان نوری که هفته‌هاست از نقش یک لیبروی فعال در دفاع و حمله فاصله گرفته. با این وصف دنیزلی چگونه انتظار داشت «درون میدان هم کسی باشد که بازی را هدایت کند.»

در حالی که همانند پرسپولیس ابومسلم هم از یک هدایت‌کننده بزرگ در درون زمین بی‌بهره بود کادر فنی پرتعداد سیاه‌جامگان ابتکار عمل را در دست گرفتند و با فریادها و پل‌زدن‌های تاکتیکی و روحی مستمر به درون زمین، سعی کردند به طور هماهنگ تمام پست‌ها را کنترل کنند.

فریادهای بی‌وقفه «علی حنطه» از لب خط در نیمه دوم مسابقه، ابومسلم را از نظر روحی چنان شارژ می‌کرد که آن‌ها عملاً احساس تیم میزبان را داشتند. در مقابل دنیزلی سکوت اختیار کرده بود. او  و حمید استیلی دستیار سابق را کنار خود نمی‌دید هیچ تلاشی برای ارتباط با داخل زمین و فعال کردن انگیزه‌های هدایت در نفرات اصلی تیمش نکرد و با سکوت خود عملاً میدان را به نفع منطقه فنی پرتحرک و پرسروصدای ابومسلم خالی گذاشت.

کار ابومسلم هرچند بزرگ بوده باشد، باز هم ادعای شفق عجولانه است: «خداداد عزیزی در نخستین تجربه خود به عنوان سرمربی نشان داد که از مربی فهیمی مثل دنیزلی بزرگ‌تر است.»

اما آیا حقیقتاً این پیروزی را باید به نام خداداد نوشت؟ برای پی بردن به میزان تأثیرگذاری خداداد باید مجموعه کارهای او از یک هفته قبل از مسابقه تا به صدا درآمدن سوت پایان را مرور کنیم. حتی می‌توان به عقب‌تر هم نگاهی انداخت. زمانی که خداداد با انتصاب مهدی قیاسی مدیر فنی فعلی ابومسلم به سرمربیگری، سعی کرد پشت نام قیاسی یک تیم مربیگری متحد را به وجود آورد.

بدین‌ترتیب پیش از این که قیاسی مجبور شد نیمکت‌ را ترک کند محیط کاملاً مساعد بود تا خداداد علناً از جایگاه مدیریت به نیمکت راه پیدا کند. گروه مربیگری 4 نفره ابومسلم که حتی در برنامه 90 به کنایه «مربیان اسکاندیناویایی» خطاب شدند خداداد را از بسیاری توانایی‌های لازم برای مربیگری در ایران بی‌نیاز ساختند.

قبل از مسابقه هادی برگی‌زر بازی پرسپولیس را به طور کامل آنالیز کرد و براساس آن یک روش بازی خاص به خداداد پیشنهاد داد. خداداد هم که می‌خواست بخشی از مؤلفه‌های فوتبال بومی مشهد را تغییر دهد و فوتبال زمینی و پرظرافت دلخواه خود را حاکم کند روش‌های پیشنهادی آنالیزور را با ذهنیت خود از فوتبال در هم آمیخت و نتیجه یک سیستم 2-4-4 تازه بود که بر پاس‌کاری‌های زمینی پرشمار و حفظ توپ، ارسال توپ‌های عمقی و فرارهای سریع یا ارسال پاس‌های عرضی به پشت هجده قدم به همراه اجتناب از سانترهای بلند مبتنی بود.

اما سئوال این‌جاست که ابومسلم کدام‌یک از گل‌هایش را روی الگوهای تمرینی سرمربی تازه‌اش به دست آورد؟ هر چهار گل ابومسلم، از ریباندهای پس از ضربات ایستگاهی گرفته تا ضدحمله اولروم بیشتر گل‌هایی را تداعی می‌کردند که سیاه‌جامگان دوران میثاقیان به پرسپولیس زده بودند.

اعتراف خداداد را بشنوید: «پیش از آغاز بازی حدس می‌زدم که بتوانیم این بازی را به سود خود خاتمه دهیم اما زمانی که دو گل از حریف عقب افتادیم من هم فکر نمی‌کردم بتوانیم چنین نتیجه‌ای به دست آوریم. بین دو نیمه به رختکن رفتم و به بازیکنان ابومسلم گفتم «بسیار متأسفم که این طور بازی کردید. باید شرم کنیم. ابومسلمی که ادعایش را داشتیم چنین تیمی نیست، سپس از رختکن بیرون رفتم.»

این بود نخستین خطابه فنی بین دو نیمه خداداد سرمربی. اما تازه پس از این منطق درون رختکن بود که عزیزی هوش خود را نشان داد. او تصمیم گرفت از روشی که تمام تعطیلات میان فصل روی آن کار کرده بود دست بکشد و از 2-4-4 به همان 2-5-3 سنتی ابومسلم بازگردد و البته با کم کردن یک هافبک (پترویچ) یک مهاجم (منصوری) را اضافه کند.

یک ربع از نیمه دوم گذشته بود و ابومسلم هنوز نتوانسته بود برای جبران دو گل خورده حمله مقتدرانه‌ای تدارک ببیند. بازی رو به رکود می‌رفت و به نظر می‌رسید پرسپولیسی‌ها در کنترل بازی و گرفتن سرعت ابومسلم موفق بوده‌اند. ناگهان فریادهای علی حنطه از لب خط خاموشی استادیوم را از بین برد. او نزدیک یک دقیقه با فریادهایش بازیکنان ابومسلم را به پاس‌کاری‌های حول و حوش خط نیمه تشویق می‌کرد.

لحظاتی بعد ادامه همان پاس‌کاری‌ها در سمت راست به کارهای ترکیبی و در نهایت سانتری هوشمندانه به فضای منفی دفاع پرسپولیس منجر شد که منصوری ضربه ریباند را به شکل دیدنی با پای چپ به تور دروازه دوخت. از این لحظه شیوه بازی ابومسلم تغییر کرد و مثل گذشته بازی در عرض و سانتر از کناره‌ها در اولویت قرار گرفت که پس از ایجاد چند موقعیت خطرناک، گل تساوی هم روی یک ریباند توسط اولروم به ثمر رسید.

اما این همان روشی بود که اکبر میثاقیان را بدون ادعای برتری نسبت به مربیان بزرگ داخلی چه رسد به خارجی‌ها، فصل قبل به مقام پنجم لیگ برتر و عنوان بهترین تیم شهرستانی نائل کرد و نفس غول‌های فوتبال ایران را گرفت. 

خداداد که حالا همه‌کاره ابومسلم است با حکم سرپرست روی نیمکت حضور یافته بود و در هر نیمه بیش از دو بار و هر بار برای لحظه‌ای کوتاه لب خط حاضر نشد که همین حضور کوتاه تذکر داور چهارم را به همراه داشت. فرامین لب خط عمدتاً توسط فریادهای رسای «علی حنطه» کمک‌مربی ابومسلم از زمان میثاقیان و آن هم به شکلی کلی صادر می‌شدند و هرازچندگاهی حسین نخودیان مربی دروازه‌بان‌ها و محمدرضا مولایی مربی بدن‌ساز ابومسلم به منطقه فنی می‌آمدند و دست‌کم با یکی دو نفر داخل میدان ارتباط برقرار می‌کردند.

در این بین آقای سرمربی (یا همان سرپرست)، بیشتر به هدایت حاشیه‌ها می‌پرداخت تا متن. درگیری لفظی چندباره او با داور چهارم و مسئول برگزاری مسابقه مهم‌ترین دخالت خداداد در جریان مسابقه محسوب می‌شد. با همه این‌ها او شروعی رؤیایی روی نیمکت داشت. موفقیتی که از جایگاه آرمانی خداداد در باشگاه نشأت می‌گیرد. شفق همه چیز را به او سپرده است، جایگاهی ویژه که کمتر مربی در ایران در اختیار داشته است.

کد خبر 14340

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز