مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

شهرهای جهان در 100سال اخیر تحولات شگرفی را شاهد بوده‌اند. غیراز تغییرات عمده‌ای چون تغییر سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی، راه‌ها، حفاظت از محیط‌زیست شهرها و ده‌ها مورد دیگر در شهرهای بزرگ جهان، شهرهای وطنی نیز با تغییرات گسترده‌ای روبه‌رو شده‌اند.

 تهران امروز با آنچه در 100 سال پیش بود، به هیچ‌وجه قابل‌قیاس نیست. گسترش شهر، توسعه راه‌ها، جمعیت میلیونی، فضاهای سبز، ساختمان‌های فرسوده و بناهای تاریخی، برج‌های سر به فلک کشیده، همه و همه در کنار هم شهری را تشکیل داده‌اند که خیلی‌ها آن‌را لجام گسیخته می‌دانستند، اما در سال‌های اخیر اوضاع فرق کرده است. مدیریت شهری تلاش کرده تا تهران نابسامان را به روندی ثابت در جریان تکامل برساند و شهروندان نیز بتوانند روی آرامش را در این شهر شلوغ ببینند. نمونه این امر کاهش فاصله شمال و جنوب شهر بوده است که شهرداری تهران سعی کرده با ایجاد امکانات شهری در جنوب شهر مانند آنچه اکنون درحوزه توسعه راه‌ها و فضاهای تفریحی و فرهنگی روی داده کمبودهای ناشی از سال‌های گذشته را جبران کند. در ارتباط با موضوع نقش عدالت در توسعه شهرها در ادامه مقاله‌ای از محمد صالح شکوهی بیدهندی، کارشناس مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران می‌خوانید که در آن به روند جهانی‌شدن شهرها و توجه به عدالت اجتماعی اشاره شده است.

فرایند جهانی‌شدن که هر روز با سرعت و شدت بیشتری شهرها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، وجوه مثبت و منفی‌ای دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تغییر جایگاه شهرها در سلسله مراتب شهری یکی از این وجوه است. سؤال اینجاست که آیا این تغییر به تمرکز و نابرابری بیشتر سرمایه و فرصت منجر می‌شود، و اگر چنین است آیا این تمرکز به توسعه بیشتر می‌انجامد یا سبب افزایش محرومیت می‌شود و به‌طور کلی آیا این توزیع جدید و جریان مداوم سرمایه، کالا، اطلاعات و... اصولا عادلانه است یا خیر؟

تبلور کالبدی ارتباط جهانی‌شدن و مفهوم عدالت اجتماعی را می‌توان در 3سطح بررسی کرد: سطح نخست سطح نابرابری سرزمین‌هاست؛ بدین مفهوم که آیا جهانی‌شدن موجب کاهش اختلاف میان کشورهای مختلف جهان شده است یا خیر. دومین سطح به نابرابری‌های درون عرصه سرزمین‌ها و میان شهرها نگاه می‌کند و به این سؤال می‌پردازد که آیا جهانی‌شدن باعث افزایش عدالت اجتماعی در سلسله مراتب شهری هر کشور شده است یا خیر، و به عبارت دیگر آیا شهرهای جهانی ارتباطی عادلانه با شهرهای دیگر سرزمین خود دارند؟

در سطح سوم نیز می‌توان اثرات جهانی‌شدن را بر توزیع ثروت و فرصت در عرصه یک شهر جهانی مورد توجه قرار داد و به تحلیل فضای عدالت یا ناعدالتی میان شهروندان و میان بخش‌های مختلف شهر پرداخت.

نابرابری سرزمین‌ها

به‌طور کلی 2 دیدگاه موافق و مخالف درخصوص موضوع جهانی‌شدن و عادلانه بودن یا نبودن آن وجود دارد. با توجه به‌وجود این دو دیدگاه، می‌توان تحلیل‌های متفاوتی را از ابعاد و اثرات جهانی‌شدن بر اختلافات میان سرزمین‌ها ارائه کرد.

از یک سو عده‌ای که جهانی‌شدن را فرایندی عادلانه می‌دانند، می‌گویند: توسعه اقتصاد جهانی به‌طور فزاینده وضعیتی را ایجاد کرده است که در آن حیات بسیاری از شرکت‌ها فقط به نقل‌و‌انتقال تولید به محل‌های صنعتی جدید با نیروی کار ارزان، فراوان و منضبط و به‌طور خلاصه به سازماندهی مجدد تولید در مرحله انتقال بستگی دارد.

از سوی دیگر دیدگاه دوم به‌عنوان مثال در آثار هری‌مگداف دیده می‌شود که می‌گوید: تمایل و نیاز به عمل کردن در مقیاس جهانی در اقتصاد سرمایه داری نهفته است. فضاهای رقابتی، پیشرفت‌های فنی و عدم‌تعادل مکرر میان ظرفیت تولیدی و تقاضای مؤثر فشار مستمری را برای گسترش بازارها ایجاد می‌کند.

خطرات و بلاتکلیفی‌های دنیای تجارت، تنیده شده در گرایش نامحدود به کسب ثروت، کارفرمایان را وامی‌دارد تا دارایی‌های بیشتری را انباشت کنند و در نتیجه تمام گوشه و کنار جهان را در پی فرصت‌های جدید کندوکاو کنند؛ آنچه مانع است، علاوه بر محدودیت‌های فنی حمل‌ونقل و ارتباطات، سرکشی ملت‌ها و رقابت سایر دولت- ملت‌های سرمایه داری است.

متأسفانه حرکت تاریخی توسعه در جهان امروز، به‌رغم و به همراه افزایش ثروت، همواره به سوی گسترش نابرابری‌ها بوده است. این نابرابری‌ها در تبلور خارجی خود، تمرکز را در اشکال گوناگونش نشان می‌دهد. کشورهای توسعه یافته در برابر کشورهای در حال توسعه («شمال» در برابر «جنوب») شکل غالب تمرکز ثروت و قدرت در سطح جهانی را نشان می‌دهند. اما در هر یک از چارچوب‌های ملی نیز، چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه، می‌توان با نوعی جغرافیای نابرابری، با قطب‌های تمرکز و مناطق محروم روبه‌رو شد.

عدم‌رعایت عدالت در توزیع ثروت، سرمایه، منابع و فرصت‌ها ممکن است سبب تخریب ساختارهای اقتصادی و جابه‌جایی جمعیت شود.

امام علی(ع) خطاب به زیاد‌بن‌ابیه هنگام انتصاب وی به استانداری فارس به جای عبدالله بن عباس، او را از گرفتن نابهنگام مالیات نهی کرده و فرمود: استعمل العدل و احذر العسف و الحیف فانّ العسف یعود بالجلاء و الحیف یدعو الی السیف. عدالت بگستران و از ستمکاری پرهیز کن که ستم موجب جلای وطن مردم شده و بیدادگری به شمشیرکشیدن می‌رسد.

نابرابری درون عرصه سرزمین ‌هاومیان‌شهرها

2 رویکرد اساسی مطرح شده را به طریقی مشابه می‌توان در تبیین فرایند اثرگذاری جهانی‌شدن درون عرصه سرزمین‌ها دنبال کرد. در این ارتباط براساس دیدگاه اول و طبق نظر ویلیام تاب: جهانی‌شدن نه تنها یورش به حقوق شهروندان جهان سوم و اردوگاه شوروی سابق است، در خود آمریکا هم حقوق شهروندان زیر سؤال رفته است. این فرایند نه تنها مناسباتی نابرابر و متکی بر سلطه جهانی را به‌وجود آورده و تقویت می‌کند، بلکه در مقیاسی کوچک‌تر، بر هر جامعه‌ای که با این فرایند درگیر است، تأثیر می‌گذارد. سلطه جهانی منافع شرکت‌های آمریکایی، نیازمند اشکال بیش از پیش سرکوبگرانه سلطه در خود آمریکاست.
اما در چارچوب دیدگاه دوم، میردال معتقد بود که توسعه باید در نقاط خاص متمرکز شود و از راه تأثیر متقابل این نقاط بر یکدیگر گسترش یابد.

هیرشمن منظور خود را از «رشد متوازن» در مرزهای اقتصادی محدود می‌کرد و بیشتر ارتباط بخش‌هایی مانند کشاورزی و صنایع را مدنظر داشت و تازه در اینجا نیز معتقد بود که رشد نامتوازن باید زمینه‌ای باشد برای ایجاد گام‌های کوچک برای حرکت از یک شرایط تعادل به شرایط تعادل دیگر با‌گذار از یک مرحله بینابینی. بنابراین، اگر چنین توجیهی وجود نداشته باشد، اصولا نمی‌توان رشد نامتوازن را نیز توجیه کرد.

نابرابری درون عرصه شهرهای جهانی

شهر، هم منعکس‌کننده روابط اجتماعی اساسی و هم تولید‌کننده مجدد آن محسوب می‌شود. رقابت بر سر منابع و قطبی کردن ثروت معمولا نابرابری‌ها و تبعیضات بین مردم مختلف و مکان‌های مختلف را ایجاد می‌کند. این نابرابری و تفاوت در میزان درآمد، توزیع درآمد، کیفیت مسکن، میزان آموزش و تحصیلات، میزان مصرف، روابط تولیدی، قومیت، ترکیب خانوار و تفاوت در میزان ثروت، مهم‌ترین معیارهای شناخت دوگانگی شهرهاست.

در مناطق کلانشهری در حال رشد، تأثیرات رشد اقتصادی و تمرکزهای جمعیتی فشارهای زیادی بر تمامی جنبه‌های زندگی شهری وارد کرده است. تباهی محیط‌زیست، ازدحام ترافیکی، کمبود مسکن و رشد زاغه‌ها، در رأس تهدیدهای توسعه پایدار برای شهرها هستند. پروژه‌های عظیمی که برای «جهانی‌سازی‌» اعمال شده‌اند منجر به اسکان مجدد اجباری صدهاهزار ساکن شهری (و مؤسسات تجاری) در مکان‌های غیر از اجتماعات اصلی‌شان در شهرها شده و همینطور ساکنان حومه‌های شهری را از روستاها و زمین‌های کشاورزی‌شان دور کرده است.

آیا می‌توان جهانی ‌شدن را عادلانه ‌تر کرد؟

چنانکه مشاهده شد، 2 دیدگاه متفاوت چگونه به مفهوم جهانی‌شدن پرداخته‌ و هریک ابعادی از ماجرا را تبیین کردند. اما می‌توان از تلفیق 2 دیدگاه، دیدگاه سومی نظیر آنچه استیگلیتز معتقد است را نیز در نظر گرفت. وی جهانی‌شدن را به‌عنوان یک فرایند اجتناب‌ناپذیر می‌پذیرد، اما به‌دنبال برنامه‌ریزی و کاستن از تبعات منفی و ناعادلانه آن است. استیگلیتز اشاره می‌کند که حدود 80درصد جمعیت دنیا در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند که وجه مشخصه آنها درآمد کم و فقر زیاد، بیکاری زیاد و آموزش کم است. جهانی‌شدن برای این کشورها خطرات و فرصت‌های بی‌سابقه‌ای فراهم می‌‌کند.

برای تبدیل‌کردن جهانی‌شدن به پدیده‌ای که موجب ثروتمند شدن کل دنیا شود لازم است به شیوه‌ای عمل شود که جهانی‌شدن برای مردم آن کشورها ثمربخش باشد.

استیگلیتز در عین حال در جست‌وجو برای ایجاد عدالت با اتکا به ایمان و اخلاق است، ولی با وجود این معتقد است که گشتن به‌دنبال راه‌های جادویی و ساده موضوعیت ندارد.

کد خبر 142923

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز