گردآوری و ترجمه: احسان شریف روحانی: حوادث اخیر خاورمیانه مواضع و اغراض عربستان را بیش از پیش آشکار می‌سازد. حکومت خودکامه آل‌سعود به شدت از بهار عربی هراس دارد؛ به ویژه پس از آنکه آمریکا دست حمایت خود را از متحد قدیمی‌اش در مصر یعنی حسنی مبارک برداشت.

ملک عبدالله - جورج بوش

 این اقدام آمریکا، عربستان را به‌خشم آورد و این کشور را مصمم کرد که به هر نحوی با انقلاب‌های عربی مقابله کند. حمایت از حکومت‌های خودکامه یمن و بحرین بهترین اثبات برای این مدعاست؛ به خصوص در بحرین که مستقیم وارد عمل شد و به سرکوب وحشیانه درخواست اصلاحات مردم پرداخت. تنها جایی که ظاهرا عربستان مخالفتی با بهار عربی ندارد لیبی است؛ البته آن هم
به خاطر تلاش قذافی برای ترور پادشاه عربستان در سال 2004.

این روزها به‌نظر می‌رسد بر دامنه اختلافات آمریکا و عربستان افزوده شده است. از نظر خاندان آل‌سعود، بهترین نوع حکومت برای حفظ سلطه آنها حکومت استبدادی است اما آمریکا هر ازگاهی براساس شرایط به مخالفت با این حکومت‌ها برمی‌خیزد و هم‌اکنون یکی از آن مواقع است، چون حکومت‌های خودکامه را در سراسر منطقه لرزان و مغضوب می‌بیند. یکی دیگر از موارد اختلاف بین آمریکا و عربستان به عراق مربوط می‌شود. مقامات عربستان با براندازی حکومت صدام مخالف بودند، البته از آن جهت که هراس داشتند بدنه سنی ارتش این کشور جای خود را به ترکیبی شیعی و طرفدار ایران بدهد که اتفاقا این امر هم‌اکنون در حال وقوع است.درآمدهای سرشار نفتی عربستان، مردم این کشور را رفاه طلب کرده و افرادی تحویل جامعه داده که تحمل سختی‌های زندگی را ندارند. طبیعی است که چنین کسانی مناسب جنگ و کارزار نیستند.

سعودی‌ها خود به ضعف نیروهای نظامی‌شان پی برده‌اند. نزدیک‌ترین نمونه آن انفعال نیروهای نظامی عربستان در جنگ اول خلیج‌فارس در سال 1991 است. کمی که به عقب‌تر برگردیم به حوادثی مشابه بر‌می‌خوریم. در 20نوامبر 1979، 200 مخالف مسلح اسلام‌گرا به رهبری واعظ سعودی، جهیمان العتیبی، مسجدالحرام را اشغال کردند. آنها مدعی بودند آل‌سعود دیگر نماینده اسلام نیست و خانه خدا باید به دست مؤمنین اداره شود.

شورشی‌ها ده‌ها هزار نفر از حجاج را گروگان گرفتند و در مسجدالحرام ماندند. این واقعه 2هفته طول کشید و به مرگ صدها نفر منتهی شد. سرانجام نیروهای پاکستانی با استفاده از سلاح‌ها و نقشه گروهی از تکاوران فرانسوی توانستند این غائله را پایان دهند. در حال حاضر گارد ملی عربستان از جنگجویان چنین قبیله‌هایی تشکیل شده است. آل‌سعود هم نگران است که ناراحتی‌های قبیله‌ای حوادثی همچون وقایع تاریخی گذشته را پدید آورد. این عوامل باعث شده عربستان سیاست اتحاد با کشورها و اقوام سنی را در پیش گیرد و به استخدام سرباز از آنها بپردازد. در این بین، پاکستان جایگاهی ویژه در سیاستگذاری عربستان دارد.

افراط گرایی در پاکستان پدیده‌ای جدید نیست و سابقه آن به جنبش دیوبند می‌رسد. این جنبش در 30 می‌1866 در دارالعلوم دیوبند در هند پایه‌گذاری شد و جریان موازی وهابیت در عربستان است. ویژگی‌های مشترک دیوبندی‌ها و وهابیون عبارتند از: خشونت، مبارزه‌طلبی، نفرت از شیعیان و دشمنی با غرب. از همین رو، مقامات نظامی پاکستان دریافته‌اند که افراطیون مذهبی در مقایسه با میانه‌روها تمایل بیشتری برای عضویت در گروه‌های شبه‌نظامی دارند. این مقامات از گروه‌های شبه‌نظامی برای سرکوب شیعیان و مسیحیان پاکستان و همچنین ایجاد ناآرامی در کشمیر هند استفاده می‌کنند. یکی دیگر از جنبه‌های پاکستان، نظامی‌گری و تربیت سربازان مزدور است. پنجاب پاکستان خاستگاه چنین سربازانی است. حداقل از 200 سال پیش که کمپانی هند شرقی بریتانیا ارتشی از نیروهای بومی پاکستان ایجاد کرد، خدمت سربازی جزئی از زندگی مردان جوان پنجابی بوده است.

سربازان پنجابی استخوان‌بندی ارتش امپراتوری بریتانیا را تشکیل می‌دادند و در 2جنگ جهانی به این کشور خدمت کردند. بنابراین عجیب نیست که سربازی برای قدرت‌های خارجی، سنتی افتخار‌آمیز در این منطقه به حساب می‌آید. همین ویژگی باعث شده مرکزیت مدارس مذهبی پاکستان که خاستگاه افراطی‌گری است در سال‌های اخیر از مناطق پشتون‌نشین در شمال غربی پاکستان به پنجاب منتقل شود. این مدارس در حقیقت اردوگاه آموزش نظامی هستند و هدفشان شست‌وشوی مغزی جوانان است. روابط آمریکا و پاکستان در سال‌های اخیر رو به وخامت گذاشته است. چند دلیل عمده را در این خصوص می‌توان برشمرد؛ آمریکا زمانی که روس‌ها افغانستان را اشغال کرده‌بودند، با همکاری پاکستان به آموزش شبه نظامیان افغانی می‌پرداخت و آنها را به جنگ با ارتش شوروی می‌فرستاد اما آمریکا پس از پایان اشغال افغانستان، پاکستان را که در این کشور به‌دنبال ایجاد عقبه برای مقابله با هند بود، تنها گذاشت. پاکستان پس از دستیابی به تسلیحات هسته‌ای با وجود آنکه از نخستین روزهای جنگ سرد متحد آمریکا بود با تحریم این کشور روبه‌رو شد. همان‌طور که در خصوص عربستان گفته شد آمریکا هر ازگاهی و براساس شرایط، لزوم برقراری دمکراسی را در پاکستان گوشزد می‌کند که از نظر ژنرال‌های پاکستانی برهه کنونی یکی از آن مواقع است.

ویژگی‌های یاد شده پاکستان و اختلافاتی که این کشور با آمریکا پیدا کرده باعث شده عربستان و پاکستان روابطی نزدیک با یکدیگر برقرار سازند و از ظرفیت‌های یکدیگر استفاده کنند.فقر همواره سرآغاز بدبختی‌ها و مشکلات است. پاکستان هم کشور فقیری است و عربستان از همین ویژگی نهایت بهره را می‌برد. عربستان تأمین مالی مدارس مذهبی پاکستان را حداقل از دهه1980 با هدف مبارزه با اشغالگران روس در افغانستان آغاز کرد. امروزه تنها راه تحصیل بیشتر پسران پاکستانی همین مدارس است. نیروهای مورد نیاز گروه‌های شبه نظامی از این مدارس تأمین می‌شود.

پس از آنکه ارتش شوروی افغانستان را ترک کرد، پاکستان و عربستان توجه خود را به سوی دشمنانی معطوف کردند که حالا در اولویت قرار گرفته بودند. پاکستان در برابر هند قرار گرفت و عربستان در مقابل ایران. مقامات اطلاعاتی پاکستان و عربستان در پی کودتا در افغانستان برآمدند و در این راه از یک جنگ‌سالار پشتون به نام گلبدین حکمت‌یار استفاده کردند که هم اکنون گروهی شبه نظامی به نام حزب اسلامی حکمت‌یار را به راه انداخته و به همراه طالبان و گروه حقانی در حال جنگ با نیروهای غربی است؛ البته این کودتا با شکست مواجه شد. حمایت پاکستان و عربستان از طالبان و همچنین گفت‌وگوهای صلح با طالبان که این 2کشور بانی آن هستند، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها را نگران کرده است. این روزها، مقامات مهم این اقوام ترور می‌شوند که انگشت اتهام آن به سوی سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ( ISI) نشانه می‌رود. این اقوام با استفاده از جلب حمایت دیپلماتیک و اتحاد نیروهای نظامی‌شان قصد دفاع از خود را دارند.

روابط عربستان با شبکه گروه‌های تروریستی که دست‌پرورده ISI هستند، رو به گسترش است. این کشور گمان می‌کند که درصورت لزوم می‌تواند نفرین رابطه با این گروه‌ها را از خود دور کند؛ یعنی همان هدفی که آمریکا بیش از یک دهه آن را دنبال می‌کند و هنوز به نتیجه نرسیده است. درصورت عدم حمایت از این گروه‌ها در آینده، پاکستان که مأمن آنهاست با مشکلات حادی مواجه خواهد شد. سربازان مزدبگیر پاکستانی یکی دیگر از ظرفیت‌های این کشور است که به خوبی مورد استفاده عربستان قرار می‌گیرد. سابقه حضور این نیروها در عربستان به چند دهه می‌رسد. عربستان از این سربازها هم در زمینه امنیت داخلی و هم امنیت خارجی استفاده می‌کند. حکومت‌های مستبد معمولا از سربازان مزدور برای سرکوب مردم استفاده می‌کنند. برای مثال، چینی‌ها با استفاده از سربازان مغولی ناآرامی‌های داخلی را سرکوب می‌کردند. بهترین شاهد مثال در برهه کنونی، سرکوب مردم بحرین و استان شرقی عربستان به دست سربازان پاکستانی است. البته عربستان بازماندگان ارتش صدام را هم به استخدام خود درآورده و از احساسات ضد شیعی آنها نهایت استفاده را می‌برد. یکی دیگر از موارد استفاده از سربازان مزدور در شبه جزیره عربستان، به راه‌اندازی درگیری‌های مرزی یا جلوگیری از آن است؛ بهترین مثال در این زمینه سرکوب شیعیان حوثی در شمال یمن است.

عربستان از مدت‌ها قبل برای توانایی هسته‌ای پاکستان نقشه کشیده است. به‌نظر می‌رسد که چندین دهه است عربستان تشکیلات هسته‌ای پاکستان را حمایت مالی می‌کند و پاکستان هم به سرعت در حال گسترش زرادخانه هسته‌ای خود است. براساس برخی گزارش‌ها، ممکن است پاکستان بخواهد تسلیحات هسته‌ای خود را در پایگاه‌های عربستان مستقر کند؛ البته اگر قبلا چنین کاری نکرده باشد. شاید هم‌اکنون چنین امری محتمل به‌نظر نرسد اما عربستان ثروتمند و پاکستان بی‌نهایت فقیر آن را قابل باور می‌سازد.

چنین اقداماتی در آینده به ضرر عربستان تمام خواهد شد. آل‌سعود سعی می‌کند حکومتی را در پاکستان سرپا نگه دارد که با مشکلاتی فراوان روبه‌رو است؛ جنبش‌های استقلال‌طلبانه، بی‌ثباتی سیاسی، بانی تروریسم بودن از نگاه جهانیان، فاجعه جمعیتی (50درصد جمعیت پاکستان زیر 22سال سن دارند) و احتمال حذف از فهرست متحدان آمریکا. آل‌سعود در خود عربستان هم با مشکل روبه‌رو است. مستبدانی که از سربازان مزدور استفاده می‌کنند معمولا گرفتار دسیسه و توطئه می‌شوند. همچنین پسران عبدالعزیز (بنیانگذار سلسله آل‌سعود) اواخر عمر را می‌گذرانند و کم‌کم جای خود را به صدها نوه جاه طلب می‌دهند.پاکستان هم ظاهرا خیالاتی در سر دارد. بی‌تردید، سربازان پاکستانی مستقر در شبه‌جزیره عربستان رابطه خود را با ISI حفظ کرده‌اند. در نتیجه، این کشور به‌دنبال ایفای نقشی مهم‌تر از صرف ارسال نیرو به شبه جزیره است که البته امیدی واهی بیش نیست.

کد خبر 141348

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز