یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۳
۰ نفر

محمد جعفر والاتبار: به دلایل بسیاری می‌توان گفت که حوادث سوریه در سلسله حوادث کشورهای عربی نمونه وی‍ژه‌ای است که تحلیل آن را دشوار می‌سازد.

در تحلیل حوادث سوریه باید به نکات زیر توجه داشت:


1- برخلاف رژیم‌های ساقط شده یا در حال سقوط عربی، نظام مستقر سوریه دارای پایگاه گسترده اجتماعی است. شواهد و ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که جامعه شهری سوریه به‌ویژه در شهرهای بزرگ به اعتراضات نپیوسته‌اند.ناظران عنوان کرده‌اند که برخلاف سایر کشورهای منطقه، شهروندان مسیحی و گروه‌های سکولار شهری تمایل چندانی برای ورود به اعتراضات ندارند؛ لذا عملا وزنه نیروهای معترض در مقابل نیروهای خواهان حفظ وضع موجود بسیار پایین است.

2- درحالی‌که در حوادث سایر کشورهای عربی نمی‌توان از نقش نیروهای خارجی در شروع اعتراضات سخن گفت و هسته مرکزی خیزش عمومی، جنبه‌ای خود جوش دارد، شواهد نشان می‌دهد که جرقه اعتراضات و تداوم آنها در سوریه ریشه در خواست و اراده کشورهایی چون عربستان، اردن و قطر دارد.دلیل قضیه نیز روشن است:این کشورها به‌ویژه عربستان و اردن روند فروپاشی رژیم‌های اقتدارگرایی چون بن‌علی، مبارک و عبدالله صالح را چندان به نفع خود نمی‌دانند و احساس می‌کنند که درصورت تداوم اوضاع، شاهد افزایش قدرت کشورهای رقیب خود در منطقه به‌ویژه ایران و سوریه خواهند بود. از این روست که این کشورها کوشیده‌اند با همراهی نسبی قدرت‌های بزرگ و بهره‌برداری از مناسبات قومی و قبیله‌ای و نارضایتی‌های موجود، اقدام به فعال کردن پیوند‌های سنتی خود با اخوان‌المسلمین سوریه و نیروهای قبیله‌ای نمایند و حداقل رژیم دمشق را بی‌ثبات و درصورت امکان ساقط سازند.هدف از این کار خروج از موقعیت بازنده مطلق در تحولات خاورمیانه و تضعیف نفوذ ایران و سوریه در منطقه است.
با ملاحظات فوق و به‌رغم تحریک خارجی، احتمال اندکی می‌رود که معترضان که تنها طیف محدودی از نیروهای اجتماعی موجود در سوریه را نمایندگی می‌کنند، موفق به تحقق اهداف خود مبنی بر ساقط کردن حکومت شوند. خصوصا که قدرت‌های بزرگ با توجه به اوضاع پیچیده منطقه، ساختار اجتماعی مستعد ستیزه سوریه، ماهیت نیروهای فعال در این شورش‌ها و نهایتا مبهم بودن روند آتی تحولات، تمایل چندانی به سقوط رژیم ندارند.

در این بین آنچه بیش از هر چیزی اهمیت خود را بروز می‌دهد، مسئله اصلاحات در راستای ارتقای توان نظام سیاسی برای پاسخ به برخی خواست‌های اجتماعی و سیاسی است که تاکنون پاسخ مطلوبی از سوی نظام سیاسی نیافته و طبعا نارضایتی برانگیخته‌اند.نظام سیاسی سوریه برای دهه‌ها به واسطه قرار داشتن در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی، شاهد غلبه جهت‌گیری‌های نظامی در عرصه تصمیم‌گیری خود بوده است. این امر باعث شده تا نخبگان سوری موفق به تطبیق خود با اقتضائات جدید دوران پس از جنگ سرد به‌ویژه جذب خواست‌های مربوط به مشارکت سیاسی واقعی و تامین حقوق سیاسی نباشند. به‌واسطه ضعف فوق است که از مدت‌ها قبل بحث در مورد ضرورت اصلاحات با هدف رفع زمینه‌های برخی نارضایتی‌ها در سوریه در جریان بوده است.

به‌نظر می‌رسد بی‌توجهی به اهمیت رفع این ضعف‌ها که بخش مهمی از آن ناشی از مقاومت‌های داخلی در حزب بعث در مقابل رویکرد اصلاحی بشار اسد بود، زمینه را برای نیروهای خارجی فراهم آورده تا از زمینه‌های موجود در راستای منافع خود بهره‌برداری کنند. اکنون رفع این معضل می‌تواند نقش مهمی در ترمیم شکاف‌ها به‌ویژه در رابطه میان نظام سیاسی و طبقات متوسط و تحصیل کرده شهری ایفا نماید و مانع از افزایش دامنه دربرگیرندگی اعتراضات شود. رفع این ضعف‌ها و تحقق اصلاحات در عین حفظ چارچوب‌های نظام مستقر ضرورتی است که سوریه باید توانایی خود را در مدیریت آن نشان دهد و از بحران به سلامت عبور کند.

کد خبر 134443

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز