مجموع نظرات: ۰
جمعه ۲۳ تیر ۱۳۸۵ - ۱۳:۱۶
۰ نفر

محمدرضا فکری راد : صبح و ظهر ندارد. شغل آزاد و کارمند فرقی ندارد. از هر جا که قصد نقطه دیگر کنیم، تله ترافیک امان مان را می برد. گرما هم که اضافه می شود، کلافگی می‌آید.

 همه یکدیگر را نگاه می کنیم. لبخند یا اخم فرقی ندارد. جای یکدیگر را تنگ کرده ایم. گلایه ای نهفته در گلو و پرسشی ماسیده در ذهن آیا همه ما ناچاریم این وضعیت را تحمل کنیم؟

وقتی طرح جامع تفصیلی تهران که سنخیتی با وضعیت موجود ندارد را نگاه می کنیم و به بخش جمعیت خیره می شویم، متوجه حضور حدود چهار میلیون نفر جمعیت اضافه می شویم. مگر نه این که پایتخت ایران کارگاهی بزرگ شده برای جویندگان کار. جامع و تفصیلی تهران در برنامه اش برای جمعیت این شهر، 8.5 میلیون نفر در نظر گرفته است. در حالی که روزانه دوازده میلیون نفر در این شهر آمد و شد می کنند. سوار خودرو شده و به محل کار می روند و برمی گردند. عده ای از حاشیه می آیند یا از شهرهای اطراف و شب برمی گردند و عده ای دیگر در خانه هاشان که باز از پرانتز طرح تفصیلی تهران بیرون می زند.

روزگاری که قجرها، تهران را پایتخت قرارداده و ولیعهد را در تبریز نگه می داشتند، روستای تازه شهر شده تهران، مقیاس بسیار کوچکتری داشت. هر کدام از مناطق 21 گانه تهران امروز از آن روزها بزرگتر است و پرجمعیت تر.

طرح تفصیلی تهران در برنامه ریزی هایش حداکثر جمعیت را 8.5 میلیون نفر در نظر گرفتند تا حداقل اکوسیستم حفظ شود و موجودات بتواند زیر یک آسمان زندگی کنند. درخت های خیابان ها و بزرگراهها در بهار و جوانی جوانه هایشان، سنگینی رنگ سیاه دود و چربی و غبار رسوبات دیگر را روی برگ هاشان حس می کنند. در نبردی ناعادلانه و در ظاهر شهروندانی بی تفاوت پرنده ها را از لانه هاشان تاراندیم و سال پیش پیروزیمان را از رسانه ها اعلام کردیم. گرچه با اعلام یا بدون اعلام این گونه اخبار هم، چرخ تند تکنولوژی به پشتیبانی و حمایت 12 میلیون نفر تند می چرخد و کسی وقت فکرکردن به زیست بوم تهران را ندارد.

زیست بوم تهران که گنجایش حیات بیش از 8.5 میلیون نفر را ندارد، از مرز گسستن گذشته است. آسیب هایی که هر انسان به واسطه نیازهایش با ماشین های ساخته خود به محیط زندگی خویش وارد می کند به مراتب بیش از مزایایی که بهره می برد، برایش هزینه بردار است.

روزانه بیش از سه میلیون خودرو همراه موتور سواران دودزایی که پیاده روها را هم قبضه کرده اند و در شهر حرکت می کند. هر کدام به مثابه یک بخاری، گرم کننده و به اندازه وسع خود، آلاینده هوای شهر می شود. گرمای تابستان از زمین و آسمان روی تن می نشیند و اگزوز گرم خودروها آن را تشدید می کند. شهروندان بسیاری در این مواقع راه حل را خریدن یک خودرو کولردار می دانند. شیشه ها را بالا بکشند و گرما آزارشان ندهد. هوا هم خنک شد. هوایی که فاقد اکسیژن برای رشد و فعالیت سلول های بدن است. شهروندان اکسیژنی برای ریختن در ریه هاشان ندارند. شهروندان سلول تازه ای برای وقت گذاشتن برای یافتن نشانه ها ندارند. وضعیت از حداقل نیز گذشته است. کم کم به هنگام تاراندن خودمان نزدیک می شویم.

روزگای بود که می گفتند صدای ترکیدن استخوان های تهران شنیده می شد. آن روزها لاله زار خیابان تفرج و شمال شهر پایتخت بود که اعیان و اشراف سنگفرش ها را از زیر پاشنه ها در می کردند. حال تهران از رشد هم گذشته است. نزدیک نیمی از جمعیتش جای یکدیگر را تنگ کرده اند. کسانی که نشانه ها را گم کرده اند و مسیر مهاجرت را نمی شناسند.

کد خبر 1304

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز