«مشروطه را حضرت رسول(ص) قرار داده و مشورت کردن و دارالشوری داشتن از اول خلق عالم و آدم بوده است.

خانه مشروطه اصفهان

تمام عقلای عالم از انبیا و سلاطین و علما در اموری که باید مشورت کنند، مشورت می‎کردند.» این کلام آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی است که اکنون خانه‌اش در اصفهان به نام خانه مشروطیت اصفهان نام‌گذاری شده است؛ خانه‌ای که در سال‌های اخیر شهرداری اصفهان آن را خریداری کرده و با بازسازی این مکان، آن را به موزه مشروطه تبدیل کرده است.یکصد سال پیش در خانه او علما، آزادی‌خواهان، رجال سیاسی ـ فرهنگی و مردم اصفهان گردهم می‌آمدند تا درباره مشروطیت و حکومت غیرمستبدانه و امور مدنی خود مشورت و تفکر کنند.

در نظر آنان نام مشروطیت دربرگیرنده قانون‌گرایی بود و حکومت مردم‌سالاری و مشورت را به ذهن متبادر می‌ساخت. به همین دلیل می‌توان با قدم گذاشتن در این خانه و مطالعه اسناد و مدارک و تصاویر موجود در آن به اهمیت این مباحث و سیر تاریخی و اندیشه نسل‌های گذشته پی‌برد. علاوه بر این، اتفاقات تاریخی مهمی در این محل روی داده است که قسمتی از فرهنگ و تاریخ شهر اصفهان و در حقیقت ریشه برخی از تحولات زندگی امروز ما را می‌توان در آن دید. علاوه بر تاریخ یکصد سال اخیر و وقایع مربوط به دوران مشروطه و جنگ اول جهانی و اوایل سلطنت رضاشاه پهلوی، این خانه محل زندگی و متعلق به آیت‌الله حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی است که رئیس علما و آزادی‌خواهان اصفهان و بختیاری در آن دوره بوده است. سومین جاذبه تاریخی این خانه، زیبایی و چشم‌انداز معماری آن است که از دو شاه‌نشین در جبهه شمالی و جنوبی بنا و نیز 12 اتاق تشکیل شده است که یاد‌آور طرز زندگی و آداب و رسوم نیاکان ما است.

نهضت مشروطه، سیل جمعیت را در شهرهای مختلف به صحنه کشاند که در این میان اصفهان و دیار بختیاری نقش بسزایی را دارا بود. اصفهان وبختیاری به‌دلیل پیشینه مذهبی و جایگاه روحانیت در عصر مشروطه طلایه‌دار مشروطه مشروعه،همان خواست مردم که بعدها در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی(ره) به ثمر نشست، بود.

روحانیت اصفهان که در رأس آن آیت‌الله حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی قرار داشت، تجسم بارز مبارزه ملت ایران برای رسیدن به استقلال، آزادی و نظام سیاسی مبتنی بر باورها و اعتقادات دینی بود.

حاج آقا نورالله و برادرش، آقا نجفی، از جمله علمای طراز اول اصفهان بودند که در نهضت مشروطه ایران در صدر رهبران مخالف استبداد قرار گرفتند. بعد از تشکیل انجمن ملی، حاج آقا نورالله به خاطر سابقه درخشانش از سوی علما و آزادی‌خواهان و بزرگان اصفهان به ریاست انجمن برگزیده شد و امور سیاسی اصفهان، بختیاری و منطقه بزرگی از مرکز ایران رسما تحت نظر وی در آمد. بدین ترتیب یک مجتهد، زعیم سیاسی منطقه وسیع و مهمی شد. عقاید سیاسی او که در بحبوحه مشروطیت به نثر در آمده حائز اهمیت است زیرا ناظر به عمل و فارغ از قلم‌فرسایی و آرمان‌گرایی است. رساله مکالمات مقیم و مسافر حاج آقا نورالله را می‌توان از این‌گونه نوشته‌ها دانست. این رساله، گفت‌وگویی است میان نمایندگان دو جریان سیاسی در عصر مشروطیت؛ گفتمانی درباره تعامل دیانت و سیاست به معنای تدبیر امور اجتماعی و سیاسی براساس احکام و دستورات شرع.

با گذشت زمان و پس از به توپ بستن مجلس و قیام ستارخان و باقرخان، موج جدیدی در نهضت مشروطه آغاز شد که از آن به مشروطه دوم یاد می‌شود. درحالی‌که در مشروطه دوم، اصفهان همچنان تحت رهبری حاج‌آقانورالله بود، در شهرهایی مثل تبریز افراد و گروه‌های غیردینی، رهبری را به دست گرفتند و بدین ترتیب مشروطیت در تقابل با شریعت قرار گرفت. این افراد و جریان‌های غرب‌گرا که خواهان مشروطه غیردینی بودند، نتوانستند در اصفهان جایگاهی به دست آورند و رهبری این جریان تا پایان در اختیار
حاج آقا نورالله باقی ماند.

حاج آقا نورالله که در کنار مردم اصفهان در جنبش تنباکو، مشروطیت و جنگ جهانی اول حضور داشته و عهده‌دار رهبری دینی سیاسی مردم بود، فردی آگاه به زمان و رویداد‌های دنیای آن روز بود. چنانچه موریس پرنو، شرق‌شناس فرانسوی که در اصفهان با حاج‌آقا نورالله دیدار کرده است درباره‌اش چنین می‌نویسد:«او غرب را می‌شناخت، بی‌آنکه آن‌را به دیده ستایش بنگرد. حاج آقا نورالله می‌گفت: جوانان امروز ما خیلی مذهبی نیستند و همچنین خیلی روح فلسفی ندارند. از طرف دیگر، عقاید و افکار اروپایی هم، چیزی که مناسب حال آنها باشد به آنها یاد نمی‌دهد. نه ایده آلیسم آلمان و نه مکتب انگلوساکسون‌ها، تشنگی روح ایرانی را سیراب نمی‌کند.»

تلاش‌ها و مجاهدت‌های مبارز کم نظیری چون حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی که حدود 30سال از عمر خود را در راه مبارزه با استعمار خارجی و استبداد قاجاریه و پهلوی صرف کردند نشان‌دهنده اوج آگاهی و بینش اینگونه افراد در طول سال‌های مبارزه و استمرار آن است چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز در باره حاج‌آقا نورالله فرموده‌اند:«مرحوم حاج‌آقا نورالله نجفی یک شخصیت برجسته است که عمیق و نافذ فکر می‌کرده است. از لحاظ فهم سیاسی هم بسیار مرد فهیم و جلوتر از زمان خودش بود. ایشان مرد بسیار روشن بین، بسیار آگاه و روشنفکری است که متوجه ابعاد سلطه بیگانه است.»

بسیاری از محققان بر این باورند که آیت‌الله نورالله نجفی از جمله مهم‌ترین رهبران خط سوم مشروطه که به تعبیر دکتر موسی نجفی آزادی‌خواهان مقدس نام دارند، بود. خط سوم مشروطه ظرفیت‎های سنت اسلامی - ایرانی را می‎شناخت و از حیث فلسفی و معرفت‎شناختی، این گروه عنصر عقل را در تکوین معرفت دینی خود گرامی می‎شمرد؛ یعنی عقل و نقل را توأمان پاس می‎داشت تا در نهایت آنچه را که به‎عنوان وضع مطلوب، عرضه می‎داشت، از پشتیبانی دیانت نیز برخوردار باشد. این امر به تصرف ایدئولوژیک در مفاهیم مدرن نیز یاری رساند. اقبال این گروه به مفهوم «مشروطه» بدان سبب بود که آنها عقلانیت دینی را موافق با کلیت آن می‎دیدند و اگر در جزئیات با آن تخالفی داشتند، به مدد همین سیطره ایدئولوژیک، می‎کوشیدند با تصرف مفهومی، آن را مبدل کنند. این تبدل، محتوایی بود و عطف به ماهیت کلی مشروطه که در نظر اینان نادرست و نامفهوم جلوه نمی‎کرد. به بیان دقیق‎تر «مدرنیزاسیون تفکیکی» که این قشر داعیه‎دار آن بود، چنان از در سازش با مفاهیم اسلامی درآمد که در نهایت پیروزی نظری‎ای را در برابر قشر غرب‎گرا و سنت‎گرای متصلب کسب کرد.

هستی اجتماعی عصر مشروطه می‎خواست «نو» شود و در عین‎حال «سنتی» هم بماند، پس چه راهی پیش‌رو داشت جز اقبال به تجدد اسلامی و چگونه می‎توانست خود را سامان دهد جز با مدد گرفتن از مدرنیزاسیون تفکیکی؟
مخالفتی که این گروه با استبداد به‎معنای عام و استبداد دینی به معنای خاص رواداشت، راهی را گشود که هویت ایرانی در آن می‎توانست به‎مثابه یک کلیت مفهومی در برابر کلیت‎های نظری دیگر قدعلم کند. در واقع جریان آزادی‌خواهان مقدس برخلاف غرب‎گرایان و سنت‎گرایان متصلب توانست مطلق‎های معرفتی‎ای را پایه‎گذاری کند که هویت ایرانی خود را به مدد آنها تعریف و عرضه کند. ابزار معرفتی‎ای که این قشر درخصوص ماهیت «جامعه مطلوب» و «حکومت صالح» عرضه کردند، هویت ایرانی را از محاق سیطره «دیگران» به درآورد. این «دیگری» یا «غرب» بود، یا «غیریت دگمی» که سنت‎گرایان متصلب از آن سخن می‎گفتند، اما خط اسلام‎گرایان متجدد «خود» را تئوریزه کرد؛ خودی که همواره باید بتواند ماهیتش را تعریف کند؛ تعریفی مبتنی بر هویت ایرانی - اسلامی. نکته بارز این امر در اندیشه خودکفایی و استغنای خارجی این طیف متبلور است.

در پی قیام موفق تنباکو که به شکست اقتصادی انگلیس منتهی شد، حاج آقا نورالله درصدد بر آمد که این تحریم را به سایر کالاهای خارجی سرایت دهد. معتقد بود که می‌توان ابعاد این تحریم را گسترش داد. برای تحقق بخشیدن به این اندیشه، دست به اقدام بسیار بدیعی در جهت نفی سلطه اقتصادی اجانب و تلاش برای سازندگی و خودکفایی زد. وی تجارت رایج آن وقت را جز واسطه گری چیزی دیگر نمی‌دانست و سخت آن را مذموم و مایه فقر و فلاکت می‌دانست. وی در این باره می‌نویسد:«...همین اعمالی که اسمش را تجارت و صناعت کرده‌ایم، اسباب فقر و فاقه دولت ما شده چراکه تجار ما در واقع مزدور اجانب هستند و به اجرت بسیار مختصری به‌علت اینکه در سال، چندین هزار تومان ما را از طلا و نقره حمل به خارج می‌نمایند و اجانب همین پول‌ها را اسباب محموله تجارت لابقه می‌نمایند و سالی کرورها از مملکت ما جلب می‌نمایند...».

کد خبر 114201

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز