همشهری آنلاین: نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت به پایان رسید و در یک جمعبندی کلی میتوان چند نکته را از آن نتیجه گرفت.
۱. در این دوره از جشنواره توجه ویژهای به جنگ ۱۲ روز شده بود. فضای سینمای مستند از این واقعه مهم متاثر بود و مستندسازان حرفهای و تازهکار هریک به نوعی با فیلمهایشان به آن واکنش نشان دادند. با این حال، جملگی مستندسازان از موانع موجود بر سر راهشان گله داشتند.
۲. داکیودراما یا مستند داستانی ژانر غالب مستندهای به نمایش درآمده در جشنواره بود. یک شخصیت، یک خانواده، یک گروه در مرکز اغلب مستندها بودند و داستان مصائب و مشکلاتشان، روایتِ مستند را شکل میدهد.
۳. وفور داکیودراما باعث از بین رفتن تنوع ژانری جشنواره شده بود. این شیوه در ذات خود جذاب و مخاطبپسند است، ولی انواع دیگری از مستند مثل مستند شاعرانه یا مستند افشاگرانه در جشنواره جایی نداشتند. داکیودراما حالا شبیه به نوعی گونه مهاجم شده که دست به کار تغییر اکوسیستم مستند است.
۴. مستندهای آرشیوی جشنواره نشانههای واضحی از گرایشی ژورنالیستی در ساخت و پرداخت را بازتاب میدادند. سازندگان مستندهای آرشیوی آنقدر مفتون پیدا کردن منابع آرشیوی سمعی و بصری و اسناد و مدارک دسته اول هستند که تقریبا یادشان میرود «مستند» سینماست و باید زبان بصری بسندهای داشته باشد. اگر مستندی زبان بصری نداشته باشد، از نظر سینمایی ارزشی به موفقیت نرسیده است.
۵. غیر از مستندهای آرشیوی، تقریبا بیشتر مستندها از دوربین به عنوان ضباط استفاده کرده بودند، نه ابزار بیان. دوربین را در بیشتر مستندهای جشنواره میشد با صدای رادیویی یا قلم گزارشگرانه جایگزین کرد و اتفاقی نمیافتاد.
۶. مستند بهترین و مهمترین امکان برای به تصویر کشیدن دغدغههای طبقاتی، نژادی، جنسیتی و هویتی است. از این بابت، اغلب مستندهای جشنواره از ظرفیتهایشان به طور کامل استفاده نکرده بودند و بر چنین امکانی چشم بسته بودند.
۷. چندصدایی از عناصر دموکراتیزه کردن مستند است، اما از اغلب مستندهای جشنواره فقط یکصدا به گوش میرسید. بسیاری از مستندها پیش از فشردن دکمه ضبط تصمیم گرفته بودند فیلمی بسازند که از آن صدایی که مد نظرشان است به گوش برسد. به همین علت خیلی از مستندها از ابتدا تا انتها بر یک دیدگاه تاکید میکردند.
۸. تا یک دهه پیش میگفتند خانه مستند تلویزیون است. حالا با وفور پلتفرمهای نمایش آنلاین مستندها بیشتر امکان عرضه دارند. با این حال، در فرنگ، تلویزیون نقش مهمی در شکل دادن به ذائقهها دارد. در اینجا باید فکری به حال نمایش مستندها کرد. اکران مستند در سینماها رسما پروژهای شکست خورده است و به فرض اینکه از امروز همه سینماها هم فقط مستند پخش کنند، سینماروها حاضر به تماشای مستند نیستند. باید متناسب با شیوه متداول تماشای فیلم از ظرفیتهای آنلاین بهره گرفت. تلویزیون با رویکرد فعلیاش نقشی در جلب مخاطب نمیتواند ایفا کند.
۹. حدس اینکه مستندسازان جوان مستندهای مهم تاریخ سینما را ندیدهاند کار سختی نبود. عموما فقط تشنه ضبط واقعیت پیش رویشان هستند. به همین خاطر هم مستندها بعد از تیتراژ تمام میشدند و در ذهن مخاطب ادامه نمییافتند. فرم از موضوع مستند بیرون نمیآید. بینش فیلمساز است که به فیلم فرم میدهد.
۱۰. مستند باید سفارشدهنده داشته باشد. مستندساز باید کسب درآمد کند. این دو تنافری با واقعیت ندارد، مگر اینکه سفارشدهنده از سفارشش چیزی جز واقعیت بخواهد.
نظر شما