در واقع بدون اینکه ایران پاسخی رسمی به بسته پیشنهادی داده باشد رسانههای غربی به ویژه آمریکا با فضاسازی تلاش کردند به افکار عمومی دنیا القا کنند که ایران حاضر به حل مسئله هستهای در چارچوب دیپلماتیک نیست.
غرض آمریکا با این فضاسازیها، همچنان که در گذشته هم نشان داده این است که میخواهد رسیدگی به موضوع هستهای ایران از مسیر قانونی خود خارج شود.
بسته سیاسی و نامهای که به انضمام این بسته، سولانا در ۲۵ خرداد به ایران تحویل داد حاوی نکات مشترکی با بسته ارائه شده از سوی ایران به اروپا بود که در دیدار اخیر خاویر سولانا و سعید جلیلی میتواند مورد بحث قرار گیرد.
به این ترتیب ملاحظه میشود که پس از بسیج همه جانبه غرب برای ترغیب ایران به تعلیق و امتناع ایران، حال، همانها به این نتیجه رسیدهاند که مذاکره تنها راه برون رفت از این مسئله است و اگر باب مذاکره بسته شود، طرفین متضرر خواهند شد.
ناگفته نماند آمریکا چندان بیمیل نیست که نگاه سیاسی و نه نگاه حقوقی نسبت به پرونده هستهای ایران کماکان ادامه داشته باشد و براساس همین دیدگاه میبینیم که اخیرا جنگ روانی گسترده تری را علیه ایران به راه انداخته است، و اکنون دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شنبه آینده بار دیگر با یکدیگر به مذاکره مینشینند.
مذاکرهای که سعید جلیلی و خاویر سولانا در پیشرو دارند از ۲ جنبه قابل بررسی است:
اول؛ دستیابی به محورهایی برای مذاکره بیشتر: همچنانکه گفته شد و در پاسخ نامهها و بستههای طرفین نیز به یکدیگر دیدیم، ایران و گروه ۵+۱ به نقاط مشترکی دست یافتهاند که این نقاط مشترک، در خلال مذاکرات میتوانند مورد بحث قرار گرفته و بابی برای دستیابی به یک راه حل دقیقتر باشد.
مورد دوم اینکه طرفین در مذاکرات پیش رو ، روی مواضع قبلی خود تاکید کنند. تاکید بر مواضع قبلی به معنای بینتیجه ماندن مذاکرات نیست، بلکه انجام این نوع گفتوگو مقدمهای بر چانه زنی بیشتر و باز شدن فصول مشترک دیگری میتواند باشد.
فضای حاکم بر روابط ۲ طرف اکنون به گونهای است که میتواند مذاکره را به سمت نقاط مشترک قابل پیگیری سوق دهد و این نکته قابل تاملی برای طرفین است؛
هر چند در این بین عدهای هستند که منافع خود را در درگیری بیشتر و تشدید تنشها در پرونده هستهای ایران میدانند.
* نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی