اردن در سیاق این تعریف قرار میگیرد. اردن بنا به موقعیت جغرافیایی و ترکیب جمعیتی و گرایشهای سیاسی رایج در آن، این پتانسیل را داشت تا به فهرست کشورهای انقلابی یا دستکم بحرانزده عربی بپیوندد. همسایگی با سوریه و بحران جاری در آن، وجود قبایل مختلف که امکان بهرهبرداری سیاسی مناسب از آنها وجود دارد و مهمتر از اینها، قویبودن گروههای اسلامگرایی نظیر حزب جبهه اسلامی کار با هدایت اخوان المسلمین در قامت یک اپوزیسیون و گروههای رادیکال دیگر نظیر سلفیها در شمال همگی میتوانستند زمینهساز رخدادن انقلاب یا بحران باشند، اما از سوی دیگر، علل دیگری هم هست که باعث شد این کشور از این توفان در امان بماند.
اردن علاوه بر آنکه به محض آغاز این توفان اصلاحات خود را آغاز کرد، قرارداد صلح (وادی عربه) با اسرائیل دارد و بهنحوی همسو با سیاست غرب در منطقه حرکت میکند و در کنار همان محور عربستان - قطر هم قرار میگیرد. قرارداد صلح با اسرائیل اکنون علاوه بر آنکه تضمینکننده امنیت این رژیم است، ضامن ماندگاری حاکمیت کشورهای دارای معاهده صلح با اسرائیل یا دستکم دارای روابط قوی و هرچند غیرعلنی با این رژیم هم هست. طبیعت صحرایی این کشور هم مزید بر علت است.
افزون بر آن، اسلامگرایان اردن که اخوانالمسلمین قویترین آنهاست، از منظری دینی و عقیدتی به پادشاهی حاکم در کشور مینگرند. از این منظر که پادشاهی هاشمی اردن ادعای ریشه داشتن در خاندان پیامبر دارد و از این رو، نباید به داستان برانداختن چنین رژیمی اندیشید. براین اساس، بهنظر میرسد پادشاهی اردن هرچند ژست سکولارمآبانه میگیرد، اما بهطور غیرمحسوس، از ابزاری به نام دین برای بقای در حاکمیت بهره میگیرد. از این رو، سقف مطالبات مخالفان اسلامگرا در اردن نه تغییر پادشاهی بلکه تغییر نخستوزیر و کابینه و ورود اسلامگرایان به بدنه قدرت در این کشور است. هر چند که درصورت تحقق چنین خواستههایی که پادشاه پیششرطهایی را برای ورود به این عرصه قرار داده است، معلوم نیست آیا گروههایی با رویکرد اسلامگرا باز به این بهانه و مستمسک وفادار خواهند ماند یا از آن فراتر خواهند رفت.
این روزها اما احزاب اسلامگرا و حتی خود حاکمیت هم با چالشی به نام تحریم انتخابات مواجهند. از یک سو، اسلامگرایان در اعتراض به تصویب قانون انتخابات تأکید کردهاند که انتخابات پارلمانی آتی را تحریم کردهاند؛ از سوی دیگر، حاکمیت هم سقف اصلاحات سیاسی را همان اصلاحاتی دانسته که تاکنون آنها را اجرا کرده و هرگونه ورود به قدرت را به شرکت در انتخابات و پیروزی در آن منوط کرده است.
هرچند این امر باعث میشود تا اسلامگرایان برای عقبنماندن از قافله تغییرات و ورود به نردبام قدرت، به این انتخابات روی خوش نشان دهند، اما از سوی دیگر، حاکمیت نگران است که درصورت قطعی شدن تحریم انتخابات از سوی حزب اسلامگرای جبهه اسلامی کار، این انتخابات به چالش کشیده شود و در سلامت و تعددی و متکثر بودن آن تشکیک شود و این میتواند زمینه ساز اعتراضاتی چه بسا گستردهتر از اعتراضات کنونی در اردن شود.
خاصه اینکه اسلامگرایان اردن میتوانند پیروزی همتایان خود در انتخاباتها و انقلابهای مختلف در جهان عرب از مصر گرفته تا مراکش و کویت را الگو قرار داده و از آن برای مطالبات بیشتر خود بهانهای بتراشند. با وجود این، مخالفان برای هرگونه تقویت نقش خود نیازمند حمایتی یا دستکم تأییدی خارجی چه منطقهای و چه بینالمللی هستند و این نکتهای است که اسلامگرایان از یاد نمیبرند و به خوبی میدانند کشوری که با دلارهای آمریکایی سرپاست و مهمترین همکار منطقهای اسرائیل در عرصه سرویسهای اطلاعاتی و میزبان هزاران آواره فلسطینی است که درصورت رانده شدن از این کشور، چه بسا امنیت اسرائیل را تهدید کنند، هیچگاه تحت فشار قدرتهای منطقهای و بینالمللی قرار نخواهد گرفت تا قدرت را بهدست اسلامگرایانی بدهد که چه بسا به دلمشغولی جدیدی در کنار دیگر دلمشغولیهای اسرائیلیها نظیر نوار غزه و قدرت گرفتن اسلامگرایان در مصر بدل شوند تا مقدمه محاصره اسرائیل با اسلامگرایانی فراهم شود که اکنون در رأس هرم قدرتهستند.