در واپسین روزهای زمستان، شاهد غروب ستاره‌ای دیگر در آسمان موسیقی ایران بودیم. چراغ وجود استاد جلال ذوالفنون، نوازنده بزرگ و بی‌بدیل سه تار در بیست‌وهفتم اسفندماه سال گذشته به خاموشی گرایید.

نوای عاریت‌ناپذیر ساز ذوالفنون به راستی غلتیدن جویبار نغمه بر حریر بود. ذوالفنون در عمر پربار خود خدمات شایانی به موسیقی و فرهنگ ایران زمین کرد. او یقینا از معدود کسانی بود که گوش ایرانیان و جهانیان را به صدای واقعی ساز مهجور سه‌تار آشنا کرد. از خلق و اجرای آثار بزرگ و تکرار‌ناشدنی که در کارنامه وی قابل توجه است تا تربیت شاگردان و همچنین معرفی موسیقی ایرانی و به‌ویژه سه‌تار را می‌توان گوشه‌ای از فعالیت‌های ذوالفنون دانست. روزی که استاد محمود هاشمی، سازنده بزرگ سه‌تار دیده از جهان فروبست، استاد ذوالفنون در مقاله‌ای برای روزنامه همشهری با تجلیل از زنده یاد استاد هاشمی اعتقاد خود را برای ارزش‌گذاری انسان‌ها بیان کرد. عقیده‌اش بر این بود که ارزش هر انسان به میزان تأثیرش برهستی است. اگر از این منظر به حیات پربار استاد ذوالفنون بنگریم باید وی را حائز ارزش‌های والای انسانی دانست. چه گذشته از منش و خوی انسانی و درویشی وی، هیچ‌کس منکر تأثیر بی‌نظیرش بر موسیقی و فرهنگ ایرانی نیست.

استاد ذوالفنون چون هم‌سن و سالان خود، در موسیقی ایرانی دو نسل را به هم پیوند می‌دهد. یکی نسل متقدمین موسیقی معاصر ایرانی و دیگری نسل کنونی. هم او با طی طریق و یادگیری موسیقی ایرانی در محضر بزرگانی چون صبا و برومند و صفوت، موسیقی اصیل ایرانی را با رنگ‌آمیزی و حال‌وهوای منحصر به فرد به نسلی منتقل می‌کند که از نقطه نظر تاریخی با نسل قبلی قطع ارتباط کرده است.

موارد زیر را می‌توان شمه‌ای از ویژگی‌های نوازندگی متعالی ذوالفنون دانست:
1 - تسلط بر ردیف دستگاهی، به‌عنوان رپرتوار و خمیر‌مایه اصلی موسیقی ایرانی.
2 - آشنایی زائدالوصف با فیزیک سه‌تار و به خدمت گرفتن قابلیت‌ها و امکانات این ساز در بیان احساس.
3 - استخراج صدای واقعی سه‌تار و خارج کردن آن از سیطره ساز تار که پیوسته به واسطه شباهت در پرده‌بندی و کوک و به‌علت حجم صدایی بالا (Sonority) بر سه تار حکومت کرده است.
4 - اجرا و ابداع تکنیک‌های منحصر به فرد که اجرای آن معرف سبک و شیوه خاص ذوالفنون است. جالب است که در این سبک، تمامیت صدای سه تار به همراه تکنیک‌های آن واقعا خاص سه تار است و اجرای آن بر سازهای مشابه چون تار امکان‌پذیر نیست.
5 - بهره‌گیری از قابلیت‌های خاص مضراب در نوازندگی ساز.
6 - ارائه و اجرای بداهه پردازی به عنوان یک نوع (ژانر) در نوازندگی موسیقی ایرانی و پیوند بداهه‌پردازی و ردیف دستگاهی در اجرا، همراه با حفظ تعادل.
7 - به خدمت گرفتن ایجاد تنوع در ریتم برای بیان احساس. در این زمینه کمتر اثری از استاد یافت می‌شود که در قالب تنوع و تعدد ریتمیک (Multimetric) اجرا نشده باشد.
8 - بهره‌گیری بجا و بموقع از موسیقی فولکلوریک (محلی و نواحی) در جهت غنای موسیقی اجرایی.
9 - جسارت و آزاد اندیشی در و‌اریاسیون (Variation) یا ایجاد تغییر در قطعات ملودی. در این زمینه شیوه استاد ذوالفنون را می‌توان به‌رغم حفظ بنیادها و اصول، نماد کامل خروج از چارچوب ردیف دستگاهی و قالب‌های از پیش تعیین شده دانست. در مکتب ذوالفنون، ردیف و ابتکار عمل چنان در هم می‌آمیزند که جدا کردن آن دو از یکدیگر امکان ندارد.
10- استقلال و در عین حال پیوستگی اجرایی و مفهومی اجزای مختلف ملودی.
11 - پرهیز از یکنواختی در اجرای ملودی. در این زمینه اجرای استاد ذوالفنون را می‌توان مصداق اجرای مورد نظر شادروان استاد یوسف فروتن دانست که اعتقاد داشت نوازنده سه تار باید قطعه ملودی را چون اجزای یک ارکستر بنوازد و با بهره‌گیری از نوانس‌ها و تفکیک جملات و رنگ‌آمیزی، اجرای ارکسترال را تداعی کند.
12 - شیوه خاص در همراهی آواز، شیوه غالب در همراهی آواز، اجرای جملات آواز یا جملات مشابه آن توسط نوازنده است. در موسیقی ایرانی، ساز در همراهی آواز، عمدتا پیرو و در خدمت آواز بوده است. شاید دلیل چنین امری را بتوان سلطنت و حاکمیت آواز‌خوان دانست که از قدیم‌الایام رایج بوده است. در شیوه استاد ذوالفنون، ساز در کنار آواز و گاه حتی پیشرو‌تر از آن، دارای شخصیت ملودیک و اجرایی مستقل است و در عین حال در فضای کلی آواز سیر می‌کند. در همین راستاست که در این شیوه زمینه ملودیک اجرای آواز غالبا با قطعات ریتمیک و مستقل نگه داشته می‌شود.

گذشته از آنچه به‌عنوان گوشه‌ای از مختصات هنری نوازندگی استاد بیان شد، وی با اعتقاد بر اینکه موسیقی‌دان باید به نوعی با علوم و تبحرهای زمان خود آشنا باشد، در مطالعه و دانش اندوزی درنگ نمی‌کرد. او علت به بن‌بست رسیدن موسیقی را در جزم‌اندیشی و توقف در نقطه خاصی از زمان می‌دانست و پیوسته این نکته را به شاگردان و پیروانش یادآوری می‌کرد. او اعتقاد راسخ داشت که هیچ کس نخستین نیست. هیچ ایده‌ای بهترین نیست. نخستین و بهترین، زمانی قابل تصور است که تمام اجزای یک ساختار هماهنگ و همسو باشند. هم او به‌رغم اوج‌گیری سنت‌گرایی‌ها و جزم اندیشی‌های عده‌ای از اهل هنر، وجود موسیقی‌های جانبی چون موسیقی پاپ را ضروری دانست و حتی یک بار هم بر تمامیت و کفایت موسیقی سنتی به‌عنوان تنها صدا مهر موافقت و تأیید نزد. شاید دلیل این همه مناعت و وسعت نظر در بهره‌گیری از ملودی‌های فولکلوریک و ریتم‌های متنوع- که گاه وی را در دید برخی ساده‌اندیشان به ردیف گریزی و ردیف‌زدایی متهم می‌کرد- همین بود.

خدمات و کارهای در دست انجام استاد، به‌علت وقوع ضایعه قلبی و سفر به دیار باقی، ناتمام ماند. اجرای ردیف میرزا عبدالله به شیوه استاد یکی از این آثار بود که متأسفانه به‌صورت مدون و با کیفیت فقط دستگاه شور آن با اجرای استاد در دسترس است اما او هیچ وقت معتقد به انتهای راه و تمامیت پذیری آفرینش هنری نبود. جامعه هنری و ملت ایران به‌عنوان صاحبان اصلی ذوالفنون از چشمه زاینده هنر او، سیراب نشدند و رفت. شاید هیچ بزرگداشت، مراسم و یادبودی نتواند چنین عزیز از دست رفته‌ای را باز آرد اما بر اهل هنر و متولیان موسیقی است که یاد و خاطره این استاد شایسته را زنده نگه دارند و البته شاگردان و پیروانش در کنار مشق کردن آزاداندیشی برخاسته از شخصیت آن زنده‌یاد بیش از پیش برای ادامه راه آغاز شده توسط وی بکوشند تا علاوه بر باقی‌ماندن اندیشه ذوالفنونی، سه‌تار به‌عنوان سه‌تار در موسیقی ایرانی همچنان به حیات مستقل خود ادامه دهد.

سعید پورتیمور
آهنگساز و نوازنده

کد خبر 165454

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز