راستش را بگویید! آخرین‌باری که یکی از بشقاب‌های جهیزیه‌ی مادرتان را شکستید کی بود؟! چند بار تا به حال گم شده‌اید؟ چه کسانی به شما می‌گویند دست‌وپاچلفتی؟

اگر فكر كرده‌ايد اين يك تيزر تبليغاتي است، سخت در اشتباه نيستند، اما درست هم حدس نزده‌ايد! اين‌جا قرار نيست كسي برايتان قرصي تجويز كند!

مي‌خواهم به بچه‌هايي مثل خودم يك پسر را معرفي كنم. او برايتان شانس نمي‌آورد، راهنمايي‌تان نمي‌كند، اما مي‌توانيد با او همدردي كنيد و بدانيد تنها شما مجبور نيستيد يك ديكتاتور تمام‌عيار را به‌نام برادر بزرگ‌تر بپذيريد.

اسمش گريگوري است. يكي است مثل ماها، ماهايي كه اين‌قدر معمولي هستيم كه كسي حتي اسممان يادش نمي‌ماند. او بنا به سفارش مادرش خاطراتش را مي‌نويسند و ما مي‌توانيم خاطرات او را در مجموعه‌ي «خاطرات يك بچه‌ي چلمن» بخوانيم.

اين كتاب با نام‌ها، ترجمه‌ها و ناشرهاي گوناگون در بازار كتاب موجود است.

 

خاطرات يك بچه‌ي چلمن

نويسنده: جف كيني

ناشر: حوض نقره (94886988)

 

وجيهه جوادي، 16 ساله از نجف‌آباد

 

دوچرخه شماره ۸۳۹

 

  • ماجراهاي يك خانواده‌ي اميدوار

 

در این داستان مادر خانواده که بچه‌ها به او مامزی می‌گویند، در تمام روز مشغول دوخت و دوز است تا بتواند مخارج زندگی پنچ بچه‌اش (فُرُنسی، پالی، بِن، جوئِل و دِیوی) را تأمین کند.

تقریباً هر روز برای خانواده مشکل کوچک یا بزرگي پیش می‌آید. پالی در تمامی کار‌ها به مادر و خواهران و برادرانش کمک می‌کند.

نقطه‌ي قوت کتاب این است که این خانواده هر چند شرایط سخت و دشواري دارند، همواره شاد و امیدوارند.

 

ماجرا‌های خانواده‌ی پِپِر

نويسنده: مارگارت سیدنی

مترجم: پرستو عوض‌زاده

ناشر: كتاب‌هاي بنفشه، وابسته به انتشارات قدیانی (66403264)

 

متينا عروجي،15 ساله از شهريار

 

دوچرخه شماره ۸۳۹

کد خبر 341427

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha