به گزارش همشهری آنلاین، البته این سوسکهای حمام که با حضورشان در گوشه و کنار خانه صدای جیغ صاحبخانهها را تا هفت خانه آن طرفتر میرسانند، با سوسکهای خوشرنگ و لعابی که امیر سنگکی مدتها برای جمعآوریشان زحمت کشیده، زمین تا آسمان فرق دارد. این سوسکها برای خودشان کلی شجره و نسب دارند.
آدم خودش پیشنهاد بدهد که کلکسیون این هفته درباره سوسکها باشد، بعد جرات نکند به جسدهای خشک شده آنها که با سوزن تهگردی به سیخ کشیده شدهاند نگاه کند. اولش به هر دری میزنیم تا چشممان به سوسکهای کلکسیون امیر سنگکی نیفتد، بعد کوتاه میآییم و زیرچشمی نگاهشان میکنیم اما باز هم نمی شود. بعضی از سوسکها آنقدر بزرگ و عجیب و غریب هستند که ناخودآگاه چشمهایمان برای ندیدنشان بسته میشود. رنگ بعضیها از قیر سیاهتر است، در عوض یکی دیگر از سوسکها رنگینکمانی از رنگ است؛ «ببینید چقدر قشنگ است. کجایش چندشآور است؟». البته این نظر صاحب این کلکسیون است. خیلیها نظر دیگری دارند.
شناسنامه سوسکی
تعریف امیر سنگکی از سوسکهای واقعی با تعریف من و شما متفاوت است؛ «سوسریها یا همان حشرههایی که مردم به آنها سوسک حمام میگویند، مکان زندگیشان در فاضلاب و جاهای آلوده است و آنها عامل انتقال بیماری هستند.
سوسکها حشراتیاند که یک پوشش سخت روی بالشان دارند». در هر حال میتوانید خدا را شکر کنید که فقط همین یک نوع سوسری وجود دارد. اگر قرار بود از سوسریها هم مثل سوسکها ۲۷۰ هزارگونه در کل جهان وجود داشته باشد، دیگر جایی برای زندگی آدمهایی که از آنها میترسند وجود نداشت. درهرحال سوسکهای کلکسیون امیر یکی از پرجمعیتترین حشرات روی کره زمین هستندو محل زندگی این سوسکها یا توی خاک است یا داخل آب.
بگو من را ندیدی!
خیلیها وقتی با سوسری روبهرو میشوند، کاملا خلع سلاح میشوند؛ یعنی یا سکته ناقص میزنند و زبانشان از ترس بند میآید یا با یک جیغ بنفش اهل خانه را از وجود آن باخبر میکنند. صاحب کلکسیون عجیبوغریب این هفته جزو همین افراد بوده؛ «از بچگی از سوسری میترسیدم
قبل از اینکه پایم را داخل دستشویی بگذارم، اول همه جا را دید میزدم. اگر سوسری را میدیدم، کاری به کارش نداشتم و برمیگشتم و میگذاشتم فرار کند». امیر به آب و آتش میزند که نگوید هنوز هم از سوسری میترسد یا نه، «ترس که نه، فقط چندشم میشود. بچگیها هم همینطور بودم؛ خودم را به کوچه علی چپ میزدم که آنها را ندیدهام. اگر کسی نبود به دادم برسد، چشمهایم را میبستم و با دمپایی یک ضربه کاری میزدم توی ملاج سوسری. یکجوری که دیگر از جایش بلند نشود». البته اگر جلوی بزرگترها با آنها رودر رو میشد، آبروداری میکرد.
آشنایی با سوسک
سال دوم دانشگاه وقتی امیر داشت واحد حشرهشناسی کشاورزی را میگذراند، با سوسک واقعی آشنا شد؛ «یکی از کارهایمان این بود که نمونههای حشرات را جمع کنیم. هم دانشگاهیهایم پروانه و ملخ جمع میکردند اما من چون خیلی به سوسک علاقه داشتم و میخواستم کارم خاصتر باشد، فقط سوسک جمع کردم».
البته قبل از اینکه امیر به طور مستقیم با سوسکها آشنا بشود، وقتی استادش سر کلاس درس میداد، شکل و قیافه آنها را توی ذهنش نگه میداشت تا اگر موقعی گذرش به کوه و دره و بیابان میافتاد و جانوری را میدید که شبیه تعریفهای استادش است، سریع شکارش کند. خیلی از سوسکهای کلکسیون امیر همینطوری جمع شدهاند. مزرعه و زمینهای کشاورزی از خیلی وقت پیش پاتوق امیر برای شکار سوسکها هستند؛ «وقتی داخل مزرعه میدیدم که برگ گل و گیاهان سوراخسوراخ شده است، میفهمیدم که کار، کار سوسکهایی است که به آن حمله کردهاند.
به خاطر همین خوب میگشتم و آن دور و بر پیدایشان میکردم». البته حفرههای توی عدس و نخود هم کار همین سوسکهاست. اگر شما هم مثل ما موقع دیدن کفشدوزک گل از گلتان میشکفد و آن را میگیرید و دست و پای ظریف و بالهای خوشرنگ قرمزش را نگاه میکنید، بهتر است بدانید که همین کفشدوزکها هم نوعی سوسک به حساب میآیند. توی کلکسیون امیر سوسکهایی هستند که رنگ بالهای بعضیهایشان آبی، سبز، بنفش، قرمز و نارنجی است.
سوسک به جای هدیه
سوسکهای کلکسیون امیر اسمهای عجیب و غریبی دارند؛ اسمهایی که به ریخت و قیافهشان هم میخورد. سوسک سرخرطومی، سوسک کلرادو که بوته سیبزمینی را میخورد، سوسک شاخک بلند، سوسکهای گردهخوار و سوسک کرگدنی. این آخری واقعا شبیه کرگدن است و یک شاخک ضخیم روی دماغش دارد. قد و قواره بعضی از سوسکها هم به اندازه شن و ماسه است. دو تای آنها را اگر از نزدیک میدیدید، فکر میکردید مگس یا زنبور هستند.
اما سوسک بودند؛ یک سوسک واقعی. در مورد خورد و خوراک به سوسریها بد نمیگذرد؛ مخصوصا آنهایی که زیر کابینتهای آشپزخانهها لانه میکنند اما سوسکهای واقعی وضعشان فرق میکند؛ «بعضی از این سوسکها چوب میخورند. یکی از انواع سوسکها به اسم پلنخوار از گرده گل تغذیه میکند. بعضیها هم از ریشه درخت تغذیه میکنند. دقیقا به همین دلایل این سوسکها تمیزی و نظافت حالیشان میشود و مثل سوسریها بدبو و کثیف نیستند اما در عوض تا میتوانند محصولات مزرعههای کشاورزی را سوراخ سوراخ میکنند؛ یعنی آفت هستند».
تاکسیدرمی سوسکها
عمر سوسکها خیلی زیاد نیست و در حالت عادی تا دو ماه زنده میمانند و اگر خیلی عمر کنند تا یک سال. امیر برای گرفتن این سوسکها و اضافه کردن آنها به کلکسیون شخصیاش وقت زیادی میگذارد؛ «خشک کردن سوسکها چند مرحله دارد. وقتی آنها را میگیرم - چه با دست یا با تور- درون یک شیشه کوچک میاندازم که داخلش کمی سیانور است. بعد مقداری خاک اره چوب و گچ روی آن میریزم تا اثر سیانور کمتر بشود و چند لحظه بعد سوسک میمیرد. بعد آن را بیرون میآورم و دست و پا و شاخکهایش را صاف میکنم». اسم این کار اتاله کردن است که امیر حالا در انجام دادنش یک پا استاد شده است.
به سیخ کردن سوسک ها
حالا خوب است امیر می داند که میانه مان با سوسک جماعت اصلا خوب نیست. موقعی که می خواستیم یکی از سوسکها را از ویترین خارج کنیم، حسابی هول می کند: «نه دست نزنید. اگر دستتان به سوسکها بخورد پودر می شوند.»بعضی از سوسکها آن قدر کوچولو هستند که برای دیده شدن آنها را روی یونولیت چسبانده. جالب اینجاست که تمام سوزن ته گردها وارد قسمت راست بدن سوسکها شده اند. این سوزن ته گردها با سوزن ته گردهای معولی خیلی فرق می کنند. چون یک روکش دارند. این روکش هم به خاطر این است که مانع از رسیدن رطوبت به بدنه سوزن ته گردها می شود، اگر این اتفاق بیفتد، زحمات کلکسیونر نقشبرآب می شود.
هدیه تولد یا ازدواج
دوستان این کلکسیونر سوسک حالا دیگر با علاقه عجیب او کنار آمدهاند؛ علاقه عجیبی که ردپایش همه جا دیده میشود؛ حتی در کادوهایی که او به این و آن هدیه میدهد؛ «خیلی وقتها به دوستانم سوسک کادو دادهام. آنها را توی یک جعبه خیلی قشنگ میگذارم و به کسانی که دوستشان دارم هدیه میدهم. اگر تصمیم گرفتم ازدواج کنم، حتما همه سوسکهایم را به همسر آیندهام هدیه خواهم داد».
نظر شما