دایره‌وار نشسته‌اند و دست افشانی می‌کنند و نغمه سر می‌دهند و می‌نوازند و شاید که تو را می‌خوانند... که خوانده‌اند. اما رسیدن به آن دشوار است... اما نه!... دشوار نیست ... کافی است تا انگشت اشاره دست راستت را در میان آب دریا فرو بری و نیم‌چرخی ‌بزنی و همان انگشت را به سوی جنگل پشت سرت نشانه بروی.

نوروزبل

همشهری آنلاین، آن‌گاه به سوی جنگل می‌روی و خاک پای درخت را می‌بویی و می‌خواهی واسطه‌ای باشد میان تو و آسمان. در این‌حال، به جانب کوه می‌نگری و در دل امید می‌بندی و از باد می‌خواهی که نسیمی بوزد تا راهنمای تو باشد در این راه پر از پیچ و خم و رنگ و بی‌رنگ و احتیاج و اشتیاق. آخرین ۴ عنصر، برفرازکوهی که بلند است، شعله‌ می‌کشد و تو را می‌خواند و تو نزدیک می‌شوی و می‌بینی که نم آب دریا را هنوز بر انگشت خود داری و در این لحظه پر از شعف، در چرخشی آن قطره‌ نیست هست شده را به اطراف می‌پراکنی و دوباره انگشتت را می‌بینی که آسمان را نشانه رفته است، باز هم ... بر فراز بلندی کوه، هیزم‌ها روی هم انباشته شده و مردانی شولاپوش، ساز می‌زنند.

همه در انتظار غروب آفتابند. قرار بر این است تا بنا بر آئینی کهن، به هنگام پایین رفتن خورشید از کوه، آتش «نوروزبل» را روشن کنند. گویا نمادی از نور و گرما را در ابتدای سال نویشان جایگزین نور و گرمای خورشید می‌کنند تا در تمام سال از موهبت‌های این ستاره هستی‌بخش بهره‌مند شوند. آتش «نوروزبل» شروع سال نوست.

آتش در هیمه شبانان | مراسم عجیب و غریب نوروزبل؛ شروع سال در تابستان
نمایش‌های نوروزبل چیزی جز اجرای نمادین کارهای روزمره تالش‌های دیلمان نیست

ما به ملکوت می‌رویم 

صبح یک روز ماه مرداد، دوستی از شهر ماسال تماس می‌گیرد و می‌گوید که چند روز دیگر قرار است جشن نوروزبل در گیلان برگزار شود. دوست دیگری، آمار دقیق‌تر مراسم را می‌دهد و می‌گوید باید به روستای ملکوت برویم. با این حال هنوز مطمئن نیستیم که مراسم در ماسال برگزار می‌شود یا لنگرود یا ملکوت. درباره زمان مراسم هم تقریبا چیزی نمی‌دانیم. یکی می‌گوید ساعت ۸ صبح، یکی مطمئن است که ظهر برگزار می‌شود و یکی دیگر ساعت ۴ بعدازظهر را زمان دقیق برگزاری می‌داند. عاقبت با پرس و جوی بیشتر، تصمیم می‌گیریم به ملکوت برویم و طوری راه بیفتیم که ظهر آنجا باشیم.

از تهران حرکت می‌کنیم تا به سمت قزوین و از آنجا به رشت برویم اما نقشه می‌گوید که از لوشان هم می‌توان به دیلمان رفت و از دیلمان هم به ملکوت راهی هست. حس ماجراجویی و دیدن مسیرهای ندیده، باعث شد که از همان داخل شهر لوشان، یک‌ساعته به طرف «جیرنده» برویم. به کتاب «اطلس راه‌های ایران» که نگاه کنید از جیرنده به کلیشم و از کلیشم به پیرکوه و از آنجا به ملکوت راهی خاکی دیده می‌شود اما پیشنهاد محلی‌ها این بود که از جیرنده به سمت «داماش» برویم و از آنجا به سمت «آسیابر» و از «آسیابر» راه‌مان را به سمت ملکوت پیدا کنیم.  

آتش در هیمه شبانان | مراسم عجیب و غریب نوروزبل؛ شروع سال در تابستان

۲ دلیل داشتیم که راه پیشنهادی محلی‌ها را انتخاب کنیم؛ اول اینکه فرصت دیدار از روستای داماش که مرکز رویش گل «سوسن چلچراغ» است را پیدا می‌کردیم و دلیل دوم اینکه به مسیرهای اطلس راه‌های ایران چندان هم نمی‌شود اعتماد کرد. به‌طور مثال در همین کتاب، اصلا اسمی از داماش دیده نمی‌شود درحالی که روستاهای کم اهمیت‌تر را می‌توانید در آن بیابید.  

کمی بیش‌تر از ۲ ساعت طول می‌کشد تا به دیلمان برسیم. یکی از تجربه‌های سفر به مناطق روستایی این است که هیچ کس مسافت دقیق را به شما نمی‌گوید، در دیلمان از ۳ نفر پرسیدیم که از اینجا تا ملکوت چقدر راه است: یکی گفت یک ساعت و نیم، دیگری گفت ۲۰ دقیقه و آخری گفت یک ساعت اما ما بعد از ۴۵ دقیقه به روستای ملکوت رسیدیم. از جاده خاکی کوه که بالا می‌آییم، مردمی را که برای برگزاری جشن کهن خود به ملکوت آمده‌اند، می‌بینیم. مراسم شروع شده است.  

آتش در هیمه شبانان | مراسم عجیب و غریب نوروزبل؛ شروع سال در تابستان

شعله آتش نوروزی

«شمه (شما) نوروزبل مبارک»، این جمله‌ای است که مجری مراسم تکرار می‌کند و  به تازه‌واردان خوشامد می‌گوید.  

خیلی‌ها آمده‌اند؛ از همه شهرهای گیلان هستند، شاید هزار نفری می‌شوند که با مینی‌بوس و سواری، خودشان را رسانده‌اند و اکنون دایره وار دور هم نشسته‌اند.  

جشن «نوروزبَل» از ساعاتی پیش از غروب آفتاب در نزدیکی روستای ملکوت و بر فراز تپه‌ای که به محیط اطراف مشرف است، آغاز شده است. بازار کوچکی هم به راه افتاده است؛ یکی کیک و چای می‌فروشد و آن یکی بلال و فندق. دیگری عروسک‌هایی با خود آورده که تن‌پوشی از لباس‌های محلی دارند. مردم دورتا دور روی زیراندازهایشان نشسته‌اند و رو به سمتی دارند که هیزم‌ها را روی هم چیده‌اند و قرار است که هنگام غروب با آنها آتش بیفروزند.

گوروم، گوروم... نوروزبَل

پسربچه‌ای سوار بر الاغ به وسط میدان می‌آید و با انجام حرکات آکروباتیک، چرخی می‌زند و می‌رود.  جوانانی، بازی محلی اشکولوک (نوعی الک دولک) اجرا می‌کنند. در آخر مراسم مردان شولاپوش با دام‌هایشان از بالای کوه به پایین می‌آیند، زنان نقل پخش می‌کنند و زمان برافروختن آتش «نوروزبَل» فرا می‌رسد.  

یکی از بانیان مراسم، هوشنگ عباسی است که مردان شولاپوش را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «این آدم‌هایی که «شولا» پوشیده‌اند، نماینده چوپانان منطقه هستند، چراکه این مراسم اساسا توسط چوپانان در ارتفاعات البرز برگزار می‌شده و آن‌ها با روشن کردن آتش، شروع سال نو را به هم خبر می‌دادند. شولا (روانداز نمدی) لباس، تشک، لحاف و کلا خانه این چوپان‌هاست. ۲ نوع دارد یکی کوتاه و سبک و دیگری بلند و سنگین که یکی در روز و دیگری در شب استفاده می‌شود». 

هوشنگ عباسی، می‌گوید: «مردم گیلک از زمان‌های قدیم معتقد بودند که برافروختن آتش در نوروزبل، موجب می‌شود تا برف و سرما در زمستان کم شود». این است که همه در انتظار شعله‌ور شدن آتش نوروزی‌شان هستند. این مراسم کهن، برای آن‌ها جذابیت و تازگی خاصی دارد. شاید از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های خود در این‌باره شنیده باشند، چرا که سال‌هاست دیگر خبری از مراسم «نوروزبَل» نیست.  رجب‌علی کریمی، از محلی‌های ملکوت است و به ما می‌گوید: «این مراسم برای شادی برگزار می‌شود. از همه روستاهای اطراف می‌آیند، دیلمان، موسی‌کلایه، کلایه‌رود، پیرکوه و... و.  

آتش در هیمه شبانان | مراسم عجیب و غریب نوروزبل؛ شروع سال در تابستان

اول نوروزماه یعنی از وسط مردادماه تا وسط شهریورماه که چوپانان و دامداران ییلاق، قشلاق می‌کردند، جشن می‌گرفتند. موقع قشلاق که می‌شد، چوپانان آتش روشن می‌کردند. «نوروزبَل» اسم این مراسم است. «نوروز» اسم یک سرگالش یعنی سر چوپان بوده و «بَل» به معنی آتش و آتش گرفتن است. بل گرفتن به زبان گیلکی تقریبا همان گر گرفتن است که در زبان فارسی استفاده می‌شود. الان دیگر جابه‌جایی ییلاق، قشلاق انجام نمی‌شود، یعنی عشایر دیگر کوچ نمی‌کنند و در یک محل استقرار پیدا کرده‌اند. در این مراسم، الاغ سواری می‌کنند، الک دولک (اشکولَک) بازی می‌کنند».

یکی دیگر از محلی‌ها هم از اهمیت روستای ملکوت و عید «نوروزبَل» می‌گوید: «ما در روستای ملکوت درختانی داریم که ۷۰۰ سال از عمرشان می‌گذرد و اینجا مکانی بوده که حکام آل‌بویه در آن اقامت داشتند. این عید هم یک عید گالشی است و مربوط به مردم گیل و دیلم است».

یکی دیگر از اهالی درباره آتش نوروزبل می‌گوید: «آتش برای اهالی گیلان خبرآور میزان برف زمستان هم بوده است. اگر دود آتش به سمت کوه برود، سال کم‌برفی را در پیش‌رو خواهند داشت و اگر این دود به سمت جلگه برود، نوید زمستان‌ پربرفی را می‌دهد».

خورشید در حال غروب است و زمان روشن کردن آتش فرا رسیده است. چند تن از گیل‌مردان، با شولای گالشی که هم لباس و هم لحاف و هم تشک آنهاست، به میدان می‌آیند و دورتا دور هیزم‌ها می‌چرخند. نوازنده‌های محلی با شدت و شور بیشتری می‌نوازند و همهمه‌ای برپا می‌شود. هیزم‌های آغشته به نفت که شعله‌ور می‌شوند، مردم به آن نزدیک می‌شوند و همه ‌با هم می‌خوانند: «گوروم، گوروم، گوروم بل... نوروزما و نوروزبل... هر سال ببی سال سو... نو ببی خانه‌واشو.»

مراسم نزدیک به  ۴ ساعت طول می‌کشد  و بعد از آتش زدن پشته هیزم مردم کم‌کم پراکنده می‌شوند. دود آتش نوروزبل به سمت جلگه می‌رود و خبر از پربرفی زمستان به گیلان می‌دهد.

آتش در هیمه شبانان | مراسم عجیب و غریب نوروزبل؛ شروع سال در تابستان

کد خبر 758470
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha