یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷ - ۰۵:۲۴
۰ نفر

ترجمه - کیکاووس زیاری: ادوارد نورتن که هنوز از موفقیت درام کمیک استریپی تابستانی خود «هالک باورنکردنی» خشنود است، کاراکتر ابرقهرمان و دو ‌شخصیتی هالک/ بروس‌بانر را رها کرده و در درام پلیسی و اجتماعی «غرور و افتخار» نقش مکس راجرز را بازی می‌کند.

در این فیلم که توسط  گاوین اوکانر کارگردانی شده او و کالین فارل  در نقش‌های اصلی  حضوردارند. فارل در قصه فیلم یک پلیس نیویورکی در خانواده‌ای فقیر بزرگ شده و در حال سوءاستفاده غیرقانونی از حرفه‌اش است. این پلیس فاسد پس از ازدواج، با برادرزن خود- که نقش او را نورتن بازی می‌کند- درگیر می‌شود. نورتن این روزها مشغول بازی در «برگ‌های علف» است که توسط تیم بلیک‌نلسن کارگردانی می‌شود. گفت‌وگوی زیر با این بازیگر از همین فیلم شروع می‌شود.

  • اولین بار است که در منطقه سرسبز شریوپورت فیلمی را کار می‌کنید؟

بله، و خیلی برایم جذاب است. قصه فیلم ایجاب می‌کرد که آن را در چنین مکانی فیلمبرداری کنیم. چنین قصه‌ای فقط در محدوده روستایی اوکلاهما اتفاق می‌افتد. فضای منطقه کمک خیلی زیادی به کلیت کار می‌کند. برخلاف آن که می‌گویند ما برای کاهش مالیات و هزینه تولید به این محل آمده‌ایم، خود لوکشین حکم یکی از شخصیت‌های اصلی قصه را دارد.

  • در کار نوشتن فیلمنامه «برگ‌های علف» هم همکاری داشتید؟

 خیر. کل کار آن را تیم (بلیک نلسن) انجام داد و آن را برای مطالعه به من داد. فوریه یا مارس سال قبل بود و وقتی آن را خواندم سخت تحت تاثیر فضا و حال‌وهوای آن قرار گرفتم. نه‌تنها این فیلمنامه خیلی خوب نوشته شده بود و حکم یک نوشته عالی را داشت، بلکه برای من هم به عنوان یک بازیگر چالش‌های زیادی را فراهم می‌کرد. تیم قصه‌اش را به تنهایی و در کمال آرامش نوشت و باید بگویم نوشته‌اش خیلی خوب و جذاب است.

  •  اما نشریه تایم نوشت که با هم روی آن کار کردید؟

 خیر. ولی من که در جریان نگارش آن بودم به تیم گفته بودم شرکت فیلمسازی ما آمادگی تولید آن را دارد.

  • کار شما شامل چه چیزهایی می‌شد؟

خب، قبل از هر چیز باید هزینه تولید فیلم را پیدا می‌کردیم! (می‌خندد) 2سرمایه‌گذار خوب برای آن پیدا کردیم. می‌دانید، فراهم کردن پول برای تولید اینگونه فیلم‌های غیرمتعارف، سخت‌ترین بخش کار است.

  • در فیلم در نقش 2 برادر دوقلو بازی می‌کنید که کاراکترهای کاملا متفاوتی دارند. آیا شما آنها را به صورت 2 آدم کاملا مجزا نگاه می‌کنید؟ به عنوان یک بازیگر چالش‌های مربوط به آماده شدن برای بازی در 2نقش متفاوت در آن واحد چگونه است؟ ضمنا، ما این دو را به کمک  جلوه‌های ویژه  در صحنه‌هایی از فیلم در کنار یکدیگر می‌بینیم.

بله، در صحنه‌هایی از فیلم این 2 کاراکتر در کنار یکدیگر دیده می‌شوند. تا به حال حدود نیمی از فیلم را فیلمبرداری کرده‌ایم و نمی‌توانم به طور دقیق بگویم آنها در چه صحنه‌هایی کنار هم هستند. فکر می‌کنم دیدن 2تا ادوارد نورتن به صورت همزمان روی پرده سینما خیلی بامزه و تماشایی باشد. 2شخصیتی که در فیلم بازی می‌کنند خیلی از هم دور هستند و روحیات و اخلاق‌های متفاوتی دارند. به همین دلیل من خودم آنها را به عنوان  دوقلو درنظر نمی‌گیرم. بیشتر آنها را 2  آدم متفاوت و مستقل می‌بینیم. برای همین بازی در این دو نقش برایم خیلی جالب و در عین حال جذاب بود. باید به صورت همزمان از دل یک کاراکتر درآمده و به دل کاراکتر دیگری می‌رفتم که 180درجه با نفر قبلی تفاوت داشت. تیم در فیلمنامه‌اش پارادوکس عجیب و جذابی خلق کرده است. در حالی که آدم‌های قصه او مسیر جداگانه و متفاوتی را طی می‌کنند و از همه نظر با یکدیگر تفاوت دارند، ولی در نهایت همه آنها شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند. برای همین بازی در 2نقش متفاوت برایم یک چالش جذاب و غنی بود.

  •  یک جورهایی می‌توان گفت این دو جنبه از یک شخصیت بود که باید به نمایش می‌گذاشتید؟

بله، خودم هم احساس می‌کنم همین‌طور است. 2تا آدمی که من نقش آنها را بازی می‌کنم، آدم‌ها و کاراکترهای متفاوتی هستند. تصورم براین است که خود زندگی ، آدم‌ها را می‌تراشد و به شکلی زیبا هویت می‌بخشد. این 2 کاراکتر هم تراش داده شده‌اند و خودشان تلاش زیادی کرده‌اند تا در زندگی‌شان به آنچه که می‌خواهند دست پیدا کنند. اما هر یک از آنها راه خاص خود را رفته‌اند و نسخه‌های زندگی متفاوتی دارند، تا اینکه در یک مقطع با همدیگر رودررو می‌شوند و برخورد پیدا می‌کنند.

  • حالا که به گذشته و به فیلم موفقی مثل «ترس نخستین» -که باعث شد تا تبدیل به چهره‌ای سرشناس شوید - نگاه می‌کنید، مراحل پیشرفت کار و کار بر روی کاراکترتان در آن را به یاد می‌آورید؟

از همان زمان سعی می‌کردم به عمق کاراکتر نفوذ کنم و او را به خوبی بشناسم. اما خب، آن فیلم و کاراکترم در آن، چیز کاملا متفاوتی بود و نمی‌توان او را با کاراکترم در «برگ‌های علف» مقایسه کرد.

  • خودتان هم قبول دارید که «ترس نخستین» شما را تبدیل به بازیگر موفقی کرد که امروز هستید؟

از چه نظر؟

  • اینکه فرصت‌های کاری خوبی را برایتان فراهم کرد.

خب، بله. منظورم این است که بازی در آن فیلم برایم حکم یک فرصت طلایی و فوق‌العاده را داشت. «ترس نخستین» کارنامه هنری‌ام را از برخی جهات تغییر داد. اما از برخی جهات هم خیر. در آن زمان در فیلم‌های متعدد و متنوعی بازی کردم. از یک‌سو با وودی ‌آلن کار کردم و از سوی دیگر در فیلمی مثل «لاری فلینت» میلوش فورمن ظاهر شدم. وقتی «ترس نخستین» را بازی کردم، اتفاقات خوبی رخ داد. این از آن فرصت‌های نادری است که برای آدمی در آن سن‌وسال خیلی کم پدید می‌آید.

  • وقتی فیلمنامه‌ای را می‌خوانید چه حسی  دارید؟ به‌ویژه اگر آن را اختصاصی برای شما نوشته باشند؟ چه حسی دارید وقتی می‌بینید کسی هنگام نگارش فیلمنامه‌اش شما را در ذهن داشته است؟

خب؛ من و تیم چند بار با هم نشستیم و حرف زدیم. بخشی از کارهای دیگری را که او نوشته، خوانده‌ام و باید بگویم فوق‌العاده هستند. او نویسنده بزرگی است. فیلم «منطقه خاکستری» او را دیده بودم که بسیار خوش‌ساخت است. قبل از این یک بار دیگر فیلمنامه‌ای را برایم فرستاده بود ولی آن‌زمان وقت آزاد برای بازی در فیلمش را نداشتم، آن فیلمنامه هم عالی بود. برای همین از فوق‌العاده بودن فیلمنامه «برگ‌های علف» شگفت‌زده نشدم.

  • خودتان قصد نوشتن فیلمنامه ندارید؟

خیلی کتاب می‌خوانم. مدتی قبل یک فیلمنامه نوشتم. نمی‌خواهم نویسنده فیلمنامه فیلم‌هایم باشم. ترجیح می‌دهم نوشته‌های دیگران را بازی کنم. کار نوشتن فیلمنامه مثل کارگردانی سخت است و من ترجیح می‌دهم تمرکزم را بر روی کار بازیگری بگذارم. ما فیلمنامه‌نویسان خیلی خوبی داریم که فعال هستند. پس ضرورتی ندارد که در کار آنها مداخله کنیم.

  • وقتی فیلمنامه «غرور و افتخار» را می‌خواندید، در جست‌وجوی چه چیزی بودید؟ یک فیلم پر سروصدای اکشن یا یک کار جدی‌تر؟

 خب، من همیشه در جست‌وجوی تجربه‌های تازه هستم. کار فیلمسازی یک کار شلوغ و پردردسر است و وقت زیادی را به خود اختصاص می‌دهد. زمانی که بخواهید تولید فیلمی را هم به عهده بگیرید که اوضاع بدتر می‌شود. برای همین فقط بازی در پروژه‌هایی را قبول می‌کنم که حقیقتا دوستشان داشته باشم و کمک کنند تا تجربه تازه‌ای را به تجربه‌های قبلی‌ام بیفزایم. همیشه هدفم یادگیری چیزهای جدید بوده است و هر بار این آموختن‌ها شکل متفاوتی داشته است. از تجربیات دیگران هم خیلی استفاده کرده‌ام.

من یک بازیگرم و باید همیشه در حال یاد گرفتن چیزهای تازه باشم. «غرور و افتخار»‌ برای من حکم یک تجربه تازه را داشت. با اینکه فیلم یک کار پلیسی اکشن است، ولی در لایه زیرین خود حرف‌ها و مطالب جالبی را مطرح می‌کند که در دیگر فیلم‌های سینمایی کمتر مشابه آن را می‌بینیم. فیلم‌های پلیسی اکثرا در قالب حادثه‌پردازی، قصه‌های اکشن و ماجراجویانه خود را تعریف می‌کنند و ما با یک موش‌وگربه بازی بین پلیس خوب و خلاف‌کاری‌های بد روبه‌رو هستیم. اما این فیلم موضوع را از زاویه دیگری نگاه می‌کند و این نکته را مطرح می‌کند که اگر پلیس ماجرا که باید آدم خوب قصه باشد تبدیل به کاراکتر منفی شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

  • در فیلمنامه «غرور و افتخار» چه چیزی وجود داشت که شما را جذب آن کرد؟

چندسالی بود که گاوین اوکانر نویسنده قصه «غرور و افتخار» را می‌شناختم. 3-2 سال قبل پیش من آمد و طرح قصه این فیلم را به من داد. از همان زمان بحث تولید فیلم مطرح شد. حتی قرار شد او بخشی از هزینه تولید فیلم را هم تقبل کند. همان زمان به او گفتم قصه‌اش خیلی خوب و جذاب است، اما جای کار دارد و باید فیلمنامه را گسترش داد. نگاه او به ژانر سینمای پلیسی را خیلی می‌پسندم. در این رابطه او یک نگاه قوی دارد. زمانی که بحث تولید فیلم مطرح شد ما با رسوایی‌هایی مثل ابوغریب و زندان گوآنتانامو روبه‌رو بودیم. بحثی که در جامعه مطرح بود، شامل اخلاق‌گرایی و میزان رعایت یا عدم رعایت آن بود.

این رسوایی‌ها به یاد ما آورد که دروغگویی در بخش‌های مهمی از سیستم حکومتی نهادینه شده است. به همین دلیل فکر می‌کنم فیلم‌هایی مثل «غرور و افتخار» در خدمت این هستند که ما را با  واقعیت‌های دوروبرمان آشنا کنند. قصه فیلم انعکاسی از حوادثی است که اتفاق افتاده من خودم «غرور و افتخار» را چیزی بیشتر از یک فیلم پلیسی می‌بینیم و به همین دلیل علاقمند بازی در آن شدم. احساسم این است که گاوین در این فیلم کار فوق‌العاده‌ای انجام داده است.

Deadbolt.com
11 نوامبر

کد خبر 68445

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز