خدایا از تو، به تمامترین کلماتت سؤال و طلب میکنم و همه کلمات تو تمام است؛ پس خدایا از تو، به حق تمام کلماتت سؤال میکنم. . .
کلمه و کلام در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از تجلی حاصل از تعلق اراده و قدرت خداوند برای اظهار و ایجاد آنچه در پرده غیب است. قدر و شأن هرکلام نیز بر حسب مقدار و شأن متکلم است و کلمات حق در کتاب تکوین و تشریع بربندگان نازل شده است. عارف در این مقام خواهان درک صحیح کلمات تکوینی و تشریعی عالم است. در فراز قبل، سالک طلب درک رحمت رحمانیه و رحیمیه را کرد و در این مقام خواهان وصول به بطن آن است.
عوالم غیب و شهود، همه کتاب حق است و مخلوقات، کلمات آن کتاب؛ انسان فصل برتر این کتاب و انبیاء و اولیا عالیترین جملات آن هستند و حضرات معصومین (ع)
شاه بیت غزل آفرینش، زیرا در تدوین کتاب عالم اولین و عالیترین کلمه وجود نورانی اهلبیت (ع) است.
باید درنظر داشت که کلمه، ظهور عینی فعل خداوند درعالم است و این فعل گاهی به شکل انشاء و ایجاد قوانین است و گاه به شکل خلق عالم و زمانی نیز به صورت معانیای که بر قلب پیامبران نازل میشده و گاهی همراه معنی، لفظ نیز نازل میشده است.
پس به یک معنی تمام عالم کلمات خداوند است و بنده در این مقام طلب شناخت باطن عالم و درک شریعت محمدی بهعنوان برترین کلمات حق را دارد و به زبان حال مترنم به این جمله نورانی است که «اللهم ارنی الاشیا کما هی» تا بتواند حقیقت را بیواسطه اسباب و علل، بهصورت ناب دریافت کند. پس در این فراز از دعا، سالک از خداوند میخواهد که به او قدرت درک و شهود باطن عالم را عطا کند و همچنین او را به درک صحیح قرآن کریم به عنوان برترین پیام آسمانی برای بشر، رهنمون کند زیرا قرآن کریم دارای بطونی است که جز راسخین در علم و مخلـصین، کسی به آن دسترسی ندارد.