- ما نوجوانها میتوانیم برای خودمان برنامه بریزیم، یا هنوز این قدرت را نداریم؟
شکی نیست که هر کس میتواند برای خودش برنامه بریزد؛ مثلاً همانطور که بچهها با همسایههای خود تنظیم میکنند که بعد از برنامه کودک توی حیاط بازی کنند. پس یک نوجوان هم این توانمندی را دارد که زمان را خودش مدیریت کند.
- پس چرا خیلیها از دیگران میخواهند که به آنها برنامه بدهند؟
چون یا توانمندیهای خودشان را نمیشناسند، یا نوع برنامهریزیشان بدون در نظر گرفتن شرایطی است که دارند. آنها میخواهند یک برنامه ایدهآل داشته باشند. در حالی که برنامهریزی درست به این معناست که ما با توجه به محدودیتها و موقعیتهای موجود برنامه بریزیم.
عکس از ژاله چراتی
- درباره اینکه مدام حوصلهمان سر میرود چه؟ مشکل از خود ماست؟
هم بله، هم نه. چون واقعاً این ما هستیم که بلد نیستیم وقتمان را پر کنیم.تو حتی اگر پول هم نداشته باشی، یا خانوادهات سختگیر باشد، میتوانی کنار مادرت بنشینی و خیاطی یاد بگیری.
اما خیلی چیزها هستند که ما آنها را دوست نداریم. مثلاً بعضی از ما خیاطی را دوست نداریم، یا اصلاً دلمان نمیخواهد تابستانها برویم پیش اصغرآقا، مکانیک محل، کار کنیم.
- اصولاً مادرها و پدرها دوست دارند توانایی فرزندان خود را ببینند؛ اما بچهها چیزهایی را که دوست دارند، فکر میکنند سختترین چیزهای دنیاست. مطمئن باشید اگر یک بار به حرفشان گوش بدهید دفعه بعد آنها به حرف شما گوش میدهند. درست است که سخت است، اما اگر میخواهید مثلاً بروید کلاس موسیقی و آنها مخالفت میکنند، امسال به حرف آنها عمل کنید، سال بعد مطمئن باشید که آنها نرمتر میشوند.
- حالا چهطور میتوانیم برای خودمان برنامه بریزیم که حوصلهمان سر نرود؟
مثل برنامهریزی درسی که میگوییم از ساعت10 تا 12 درس میخوانیم. 12 تا 30/12 استراحت میکنیم. این برنامه را هم میتوانیم از زمانی که بیدار میشویم تا زمانی که میخوابیم تنظیم کنیم. زمانهای تماشای تلویزیون، ناهار و شام را جدا کنیم و روی ساعتهایی که میماند متمرکز شویم.
بعد هم یک هدف برای خودمان تعریف کنیم که بعد از این چند وقت میخواهیم چه چیزی به دست بیاوریم. اگر میخواهیم لاغر شویم، باید هر روز ورزش کنیم. اگر میخواهیم چیزهای جدیدی در باره ادبیات بدانیم، باید روی کتابهای ادبی، آن هم هر روز متمرکز شویم.
مهمتر این است که اگر هدف داشته باشیم دیگر حوصلهمان سر نمیرود.