به همین قیاس میتوان گفت، سوژههایی هم در دنیا هست که از چشم هیچ عکاسی دور نمیماند: دریا و ساحل،طلوع و غروب خورشید، نخل،کوهستان، کویر، لکههای پنبهای ابر در آسمان آبی و... شتر.
به این ترتیب، نقطه مشترک این دو اظهارنظر را باید «شتر دانست» همین حیوان گردن دراز کوهان دار قدبلندی که تا بوده، نشان صبر و نماد استقامت بوده است.
«شتر» به دلیل همین قدرت تحمل و سازگاری خود با شرایط مختلف آبوهوایی، میتوان گفت که در همه جا هست. در صحراهای سوزان آفریقا... در کویرهای پربرف مغولستان ... در دشتهای وسیع چین و روسیه و... و صدالبته در گستره باشکوه ایران.
اما، در استرالیا، سروکله شتر در سالهای پایانی قرن نوزدهم بود که پیدا شد. بازرگانان افغانی با کاروانی از انواع و اقسام کالا به استرالیا رسیدند و به هر سوی این کشور پهناور رفتند تا هم متاع خود عرضه دارند و هم چشم مردمان را -پس از حیوان عجیبی چون کانگورو- به دیدن شتر گرد کنند.
دیری نگذشت که شتر تبدیل به سفینه صحراها و رهرو راههای دور و دراز قاره اقیانوسیه شد.
نخستین کلافهای سنگین سیمهای تلگراف سراسری ایتالیا را شترها بر پشت نهادند و حمل کردند. اولین تراورسها و تیرآهنهای راهآهن استرالیا را شترها، ایستگاه به ایستگاه پیش بردند.
تجهیزات مورد نیاز معدنها و آب و غذای معدنچیهای استرالیا را شترها آوردند و بردند و... هر آنچه را مزرعهدارهای دور دست میباید از کشتیهای دریایی پیاده کنند، بر پشت این کشتیهای صحراها نهادند و به محل زندگی خود منتقل کردند. خلاصه آنکه شترها برای ساکنین قاره پنجم، همه کار کردند و همه بارهای سنگین را کشیدند تا تبدیل به تاثیرگذارترین حیوان در آبادانی کشور شوند و خود مثل همه جای دنیا قدر ببینند و صدر بنشینند.روزگار کنونی را در استرالیا باید دوران استراحت و تقاعد شترها محسوب کرد. اکنون بارها را قطارها، کشتیها، هواپیماها، کانتینرها و کامیونها میبرند و...
نوادگان آن شترهای زحمتکش گذشته، تقریبا کاری جز پرسه زدن در بیابانها و خیلی که باشد، شرکت در نمایشهای سیرک و کارناوال ندارند.
اما، چند سالی است که یک شرکت توریستی استرالیایی به فکر استفاده دیگری از شترها افتاده است: راهاندازی کاروانهای سیر و سفر در سواحل زیبا و آفتابی... در اعماق جنگلها و... در ژرفای درهها و کوهستانها و.... در صحراها.
گردشگرانی که در ارتفاع 5/2 متری از سطح زمین بر زینهای بسیار نرم و راحت و محکم شده بر کوهان شتر مینشینند و به راه میافتند، حرفها و خاطرههای جالبی از این نوع سفر دارند.
تقریبا هیچ جانوری جرات حمله به یک کاروان شتر را ندارد. بنابراین شما همواره احساس امنیت خاطر میکنید...
در طی سفر، مانند این است که در همه حال از یک نقطه مرتفع همه جا را زیر نظر دارید.
عکس و فیلم گرفتن از آن بالا جالبتر است.
چشمانداز بهتری هم دارد.
شتر سواری احتیاجی به آموزشهای اولیه ندارد.
حتی بچهها هم میتوانند به تنهایی و بدون نگرانی روی شتر بنشینند.
آن بالا، مثل این است، در یک مبل راحت لمدادهای که با سرعت 5کیلومتر در ساعت حرکت میکند و نسیم ملایمی هم به صورتت میخورد!
این حس جالب به آدم دست میدهد که انگار در گذشتههای دور سفر میکند، ادارهکنندگان و مدیران این قبیل تورها سعی میکنند، کاروانیان شترسوار را به عمد در مسیرهای کویری پیش ببرند، تا چشم مسافران، افقهای دورتر و بازتری را ببیند. بهخصوص، غروب آفتاب در افق کویر برای مسافران هیجان ویژهای دارد.
همراهان همیشگی این کاروانها، پرندگان زیبا، عقابهای سینه سفید و گشودهبال در آسمان، طوطیهای رنگارنگ و گهگاه آهو، خرگوش ، روباه و دیگر جانوران دریایی و جنگلیاند.
هیجانانگیزترین ساعات کاروانیان به گفته خود آنها شبهایی است که پیرامون آتش حلقه میزنند و در حال نوشیدن چای یا قهوه به گپ زدن میپردازند. برخی هم گیتار میزنند و بعضی زمزمه میکنند.
خوابیدن بر بسترهای توری و گوش دادن به لالایی کویر که انواع صداهای گنگ و ناشناخته از ژرفای تاریکی به گوش میرسد نیز بخشی دیگر از هیجان این سفرهاست.