یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۶:۳۲
۰ نفر

همشهری دو - آزاده باقری: گفت‌وگو با فیلمبردار ایرانی که جایزه بهترین فیلمبرداری را به‌خاطر فیلم «گمیچی» و توجه به موضوع محیط‌زیست و دریاچه ارومیه از جشنواره بین‌المللی بروکلین آمریکا دریافت کرد.

 محمدفکوری

نمايش جهاني بحراني به‌نام خشك‌شدن درياچه اروميه موجب شد تا هر چه بيشتر توجه‌ها به اين موضوع جلب شود. نمايش بحران از پشت لنز دوربين آنقدر تأثيرگذار بود كه يكي از بزرگ‌ترين بازيگران جهان نيز نسبت به اين بحران جدي، واكنش نشان داد. حتما به‌خاطر داريد كه لئوناردودي‌كاپريو در ارديبهشت ‌ماه تصويري از درياچه اروميه را در صفحه اينستاگرامش منتشر كرد و متني درباره وضعيت امروز آن نوشت. اما شايد ندانيد علت توجه دي‌كاپريو چه بود. 14تا 22خرداد در نيويورك نوزدهمين دوره جشنواره بين‌المللي بروكلين با اكران 100فيلم از 20كشور برگزار شد و بين تمام آثار اكران شده فيلم سينمايي «گميچي» موفق شد جايزه بهترين فيلمبرداري را توسط محمدفكوري از آن خود كند. همچنين اين فيلم در سازمان ملل اكران شد و به‌دليل موضوع حمايت فيلم از محيط‌زيست مورد توجه ويژه قرار گرفت؛ فيلمي كه مضمون آن بحران خشك‌شدن درياچه اروميه است.

  • محمد فكوري، مدير فيلمبرداري پروژه سينمايي گميچي است؛ جواني از شهر اروميه؛ كسي كه خشك‌شدن لحظه‌به‌لحظه درياچه را سال‌به‌سال و فصل‌به‌فصل با چشم‌هايش ديده و توانسته با تمام وجودش از بين رفتن درياچه سرزمينش را نه با چشم سر بلكه با چشم دل ببيند و به تصوير بكشد.

از نام فيلم شروع مي‌كند و مي‌گويد: گميچي يعني كشتي‌بان، ناخدا؛ ناخداهاي دومين درياچه شور جهان كه الان كشتي‌هايشان به گل نشسته است و تنها شاهد تبخير بي‌رحمانه آب درياچه هستند؛ درياچه‌اي كه ديگر به كوهي از نمكزار بدل شده؛ «من اصالتا اروميه‌اي هستم و در اين محيط بزرگ شده‌ام. درياچه اروميه زماني آنقدر پرآب و زيبا بود كه هيچ‌كس در ذهنش تصوري از خشك‌شدن آن نداشت. آنقدر خاطرات شيرين كودكي از اين درياچه دارم كه الان نمي‌توانم بي‌آبي‌اش را تاب بياورم. مطلع هستيد كه 14-13سال مي‌شود كه روزبه‌روز اين درياچه به سمت خشك‌شدن مي‌رود و من خشك‌شدن آن را سال‌به‌سال و فصل‌به‌فصل با گوشت و پوستم احساس كرده‌ام. الان نيز آنقدر بحران جدي شده كه بسياري اعلام نااميدي كرده‌اند و شايد نشود براي احياي آن كاري كرد.»

  • كشتي‌هاي به گل نشسته‌اي كه روزي سالاري مي‌كردند...

وقتي به محمد فكوري از سوي مجيداسماعيلي، كارگردان گميچي پيشنهاد مي‌شود فيلمبرداري كار را برعهده بگيرد با روي باز مي‌پذيرد. او مي‌گويد: «فيلمي كه مضمون و اشاره مستقيم آن درياچه اروميه است من را بر آن داشت تا فيلمبرداري كار را با جان و دل عهده‌دار شوم. وقتي مي‌خواستيم كار را شروع كنيم، زماني كه دوربين را در ساحل يا يك كيلومتري ساحل قرار مي‌داديم تا جايي كه چشم كار مي‌كرد، شايد تا 30كيلومتري خشكي بود، يعني يك كويرنمك؛ هيچ آبي نبود و كشتي‌هاي به گل‌نشسته‌اي كه زماني براي خودشان سالار بودند توي چشم مي‌زد. آن هم در درياچه‌اي كه نزديك به 100جزيره دارد و بعضي از جزيره‌ها مسكوني بودند. به همين دليل برخي از همين كشتي‌ها حامل مسافر و بار بودند. ساحلي كه ما در آن كار مي‌كرديم نامش بندرشرفخانه است كه كشتي‌ها آنجا يك زماني لنگر انداخته بوده‌اند و الان به گل نشسته‌اند. لوكيشن ما يكي از كشتي‌هاي به گل نشسته بود».

  • شب‌ها از كنار درياچه مي‌گذرم تا آن را نبينم

وقتي از درياچه زادگاهش حرف مي‌زند بغض را در گلويش مي‌توان حس كرد. آنقدر از خشك‌شدن درياچه شهرش ناراحت است كه فقط شب‌ها از كنار آن عبور مي‌كند مبادا چشمش به آن كويري كه روزي درياچه پرآبي بوده بيفتد؛ «سال‌به‌سال خشك‌شدن درياچه را به چشم ديدن و تحمل آن، كار ساده‌اي نيست. در اين سال‌ها وقتي مي‌خواهم از اروميه به تهران بيايم خيلي خوشحال هستم كه ماشين شب حركت مي‌كند چون در تاريكي، وضعيت درياچه را نخواهم ديد. زماني هم شده كه مجبور بودم در روز از كنار درياچه عبور كنم اما وقتي مي‌خواهم از كنار درياچه بگذرم چشم‌هايم را مي‌بندم تا درياچه و وضعيت ناراحت‌كننده آن را نبينم.»

او درباره واكنش‌هاي بين‌المللي ديگر مي‌گويد: «فعاليت‌هاي زيادي در زمينه توجه به بحران درياچه اروميه صورت گرفته است. حتي كتاب بحران درياچه اروميه نيز نوشته شده. دفتر آن هم احداث شده و طبيعتا پيگيري‌هايي صورت مي‌گيرد اما تا قبل از اكران فيلم كسي در جهان تا اين حد با بحران درياچه روبه‌رو نشده بود. طبيعتا در دنيا آنقدر متوجه اين موضوع نبودند تا اينكه به مدد و قدرت سينما توانستيم اين بحران را به جهانيان بشناسانيم. اين فيلم هنوز هم در جشنواره هلند، زوريخ و چند جشنواره ديگر حضور دارد و فكر مي‌كنم فيلم گميچي 90دقيقه‌اي اين قدرت را دارد كه بحران را به تمام جهانيان نشان دهد چون همه عناصر گيرايي در آن جمع شده است. تمام تلاش‌مان را كرديم اين معضل را به زبان سينما منتقل كنيم و به زبان تصوير به تماشاگران نشان دهيم». فكوري خشك‌شدن درياچه اروميه را تهديدي نه‌تنها براي ايران بلكه براي كشورهاي همسايه هم مي‌داند و مي‌گويد:‌ «الان اين درياچه نه‌تنها ايران بلكه كشورهاي همسايه را هم به خطر انداخته است. در يك روزنامه تيتري با اين عنوان خواندم؛ «بمب 8 ميليارد تني نمك در ايران.» يعني اين مقدار نمك مانند بمبي در درياچه اروميه در انتظار انفجار است. اين درياچه بايد آب داشته باشد تا طوفان نمك به راه نيفتد. وگرنه همه را درگير خودش خواهد كرد».

  • كاري اساسي براي احياي درياچه انجام نگرفته است

برنده جايزه بهترين فيلمبرداري از جشنواره بروكلين از روند احياي درياچه اروميه انتقاد دارد؛ از فعاليت‌هاي كم‌تأثيرگذاري كه براي احياي درياچه اروميه صورت مي‌گيرد؛ «در سطح ملي واكنش‌هايي كه براي اين بحران صورت مي‌گيرد بيشتر در حد ابراز همدردي است. بله بعضي اقدامات براي نجات درياچه انجام شده اما كافي نيست. در حال حاضر چه پروژه‌اي ساخته شده كه توانسته جايگاه بين‌المللي پيدا كند و كار تأثيرگذاري براي بهبود وضعيت درياچه انجام دهد؟ همه دارند براي درياچه زحمت مي‌كشند اما آنطور كه بايد و شايد كاري صورت نگرفته است. اين فيلم نخستين پروژه‌اي است كه توانسته با اين وسعت بحران درياچه را به نمايش بگذارد و هنوز هم دارد ديده مي‌شود. كارهاي ديگر هم ساخته شده و دست همه بچه‌ها و عوامل درد نكند؛ اما اين فيلم مهم‌ترين اصلش اين است كه تنها دارد به بحران اشاره مي‌كند. حتي براي تأثيرگذاري بيشتر در اين فيلم از لنزي استفاده كرديم كه به خوبي تبخير آب درياچه را نشان مي‌داد و چون فصل تابستان هم فيلمبرداري انجام گرفت حرارتي كه از زمين به بالا مي‌رود به خوبي نشان داده شده است. اين تبخير پلان به پلان ديده مي‌شود.»

  • احساس مي‌كردم به درياچه اروميه ديني دارم كه بايد ادا كنم

محمدفكوري با وجود آنكه سال‌هاست در پروژه‌هاي مختلف، فيلمبرداري كرده است اما هميشه در درونش حسي وجود داشته كه مي‌خواسته اداي ديني به درياچه داشته باشد تا اينكه پروژه گميچي پيش آمد؛ «من هميشه در قلبم اين حس را داشتم كه براي درياچه اروميه پروژه‌اي را پيش ببرم؛ اداي ديني در وجودم حس مي‌كردم. مدتي قبل نيز قرار بود كه يك سريال 13قسمتي با حضور بهروز صمدمطلق توليد كنيم و كارهاي تحقيقاتي و پژوهش‌هاي بنيادي آن هم تا حد زيادي پيش‌رفت اما مشكلات تلويزيون در 5 سال گذشته مانع ادامه كارشد. درواقع تنها 10تا 15درصد كار هم پيش‌رفته بود و كار متوقف شد. براي من مهم آرمان اين كار و مسئوليتي بود كه خدا بر دوشم گذاشت. تا اينكه پروژه گميچي به من پيشنهاد شد و اين حس را داشتم كه اين پروژه را به نحو احسن انجام دهم و توجه جهانيان را به اين بحران جلب كنم. فيلمبرداري اين كار بيش از يك‌ماه طول كشيد تا به اتمام برسد و در تمام اين مدت لحظه‌به‌لحظه از خدا خواستم مظلوميت درياچه را به نحو احسن به تماشاگران سطح جهان منتقل كنم. درست است كه فيلم سينمايي است اما بحران مستند است؛ بحراني است كه گريبانگير هموطن‌هاي من شده است. فقط دعا مي‌كردم اين كار تأثير خودش را بگذارد و رو سفيد از آن بيرون بيايم.»

  • داستان فيلم «گميچي» از زبان فيلمبردار

خواندن داستان فيلم از زبان فيلمبردار آن خالي از لطف نيست. محمد فكوري قصه فيلم را اينطور تعريف مي‌كند: «در اين فيلم دو برادر هستند كه يكي متاهل است و همسرش دوران بارداري را مي‌گذراند و برادر كوچك‌تر نوجوان 14-13ساله‌اي است كه با هم زندگي مي‌كنند. پدر آنها از سال‌هاي دور كشتي‌بان و ناخدا بوده اما از زماني كه كشتي‌اش به گل نشسته، نتوانسته كار كند و چند وقتي مي‌شود كه ديگر از پدر خبر ندارند. برادر بزرگ‌تر تصميم به مهاجرت دارد و مي‌خواهد كشتي را قطعه‌قطعه كند و بفروشد؛ اما برادر كوچك‌تر راضي به اين كار نمي‌شود و مطمئن است پدر برمي‌گردد. در اين بين ماجراهايي پيش مي‌آيد و برادر بزرگ مهاجرت مي‌كند. در خانه آنها يك خانواده معلم كه از جنوب آمده‌اند ساكن مي‌شوند كه اين خانواده يك پسر 14-13ساله دارد. اين دو نوجوان در ابتدا با هم درگيري‌هاي زيادي دارند تا اينكه با هم دوست مي‌شوند و تمام تلاش خود را براي احياي كشتي مي‌كنند و چند روز مانده به تولد پدر، او بازمي‌گردد. اين ماهيت فيلم است و تمام پلان به پلان فيلم در كنار درياچه اروميه است و معضل خشكسالي آن كاملا به چشم مي‌آيد».

کد خبر 346064

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha