دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۸
۰ نفر

الهه سالاری: دوره زمانه‌ای شده است. صاحبخانه شدن که هیچ، اگر بتوانی‌ماه به‌ماه کرایه خانه را بدهی باید کلاهت را بیندازی هوا.

 اين وقت‌هاي سال هم كه مي‌شود داد و بيداد همه مستأجرها از افزايش كرايه‌خانه‌ها بلند است. حالا فكر كنيد يك نفر پيدا بشود و بگويد: «پسر جان عروسي برپا كن. دست زنت را بگير و بيا بنشين در خانه من. اجاره هم نمي‌خواهم.» حتما ته دلتان مي‌خنديد و مي‌گوييد: «سركارم؟». شبيه قصه‌هاست اما واقعيت دارد. مردي در گوشه‌اي از اين شهر زندگي مي‌كند كه توانسته به 130زوج براي مدت يك سال خانه بدهد تا بدون دغدغه كرايه خانه و پول پيش، بروند سر خانه و زندگي‌شان. گفت‌وگو با محمد قاسمي‌بختياري، 69ساله، كسي كه از يك خانه نه، بلكه از 10واحد آپارتمانش گذشته تا هر سال 10 زوج را به خانه بخت بفرستد را بخوانيد.

گفتم خدا كمك كن

«15سال پيش بود. سوپر ماركتي در جنوب شهر تهران داشتم. خيابان هفده شهريور، چهارراه منصور. در آن نقطه از شهر جوانان بي‌بضاعت بسياري را مي‌شناختم كه به‌دليل بي‌پولي توانايي مهيا كردن خانه‌اي را نداشتند. زمان عقد طولاني مي‌شد و مشكلات پس از آن. متأسفانه زوج‌هاي جوان بسياري به همين دليل از هم جدا شدند.» مسائل جوانان دغدغه حاجي بختياري شده بود. دنبال راهي براي حل آن مي‌گشت؛ در حد بضاعت خود. محمد قاسمي‌بختياري توضيح مي‌دهد: «در همان محله ملكي داشتم و آن را تخريب و قصد ساختن ساختماني 10واحدي كردم. از خدا خواستم در اين راه كمكم كند. ساخت خانه 2سال طول كشيد. 10واحد آپارتمان به همراه 3مغازه ساختم و آن را وقف كردم تا پس از من مشكلي پيش نيايد.»

به من خنديدند

بختياري تمام اين سال‌ها، همتي كه روز اول داشته را حفظ كرده است. البته از همان ابتدا هم با رفتارهاي ناخوشايندي روبه‌رو بوده است: «زماني كه خانه را مي‌ساختم افرادي براي پيش خريد آن مراجعه مي‌كردند. در جواب، تصميم‌ام را به آنها مي‌گفتم و همه به من مي‌خنديدند. از خدا خواستم تا به من نيرويي دهد تا بتوانم جواب خنده آنها را بدهم. كسي باورش نمي‌شد من 10واحد آپارتمان را به اين امر اختصاص دهم. همان‌ها باعث شدند تا همه از نيت من باخبر شوند و بعد از تكميل واحدها، با پخش اعلاميه در محله بقيه هم خبردار شدند و عروس و دامادها ثبت نام كردند. آن سال 50زوج شرايطي كه من مي‌خواستم را داشتند و با قرعه كشي 10زوج مشخص شدند. از سال بعد فقط 30زوج ثبت نام كردم.»

بشرطها و شروطها

همينطوري نيست كه شما بروي و بگويي حاجي يك واحد آپارتمان بده دست زنمان را بگيريم و برويم سر زندگيمان. حاج آقا شرايطي دارد كه بر اساس آن، زوج‌ها را گزينش مي‌كند. خودش توضيح مي‌دهد: «داماد نبايد درآمدش بيش از يك ميليون تومان در‌ ماه باشد. پدرش صاحبخانه نباشد. اگر پدر زنش صاحبخانه باشد امتيازش كم مي‌شود. بايد عقد كرده باشند و بعد از عروسي خانه من نخستين خانه‌اي باشد كه به آن قدم مي‌گذارند. حتي اگر يك شب هم زير سقفي ديگر باشند من قبول نمي‌كنم.» البته زوج‌ها بايد ضامن هم داشته باشند تا او از تخليه خانه سر سال مطمئن شود و درگيري نداشته باشد: «ضامن يا بايد كارمند دولت باشد يا كاسب؛كسي كه 10ميليون چك ضمانت بدهد. 10ميليون تومان هم سفته از داماد مي‌گيرم.»

رفتند و برنگشتند

شهريور‌ماه هر سال موعد عروس‌دامادهايي است كه يك سال در خانه زندگي كرده و حالا با پولي كه پس انداز كرده‌اند مي‌توانند بروند و سقفي براي خود اختيار كنند. بختياري شرايط ديگري هم براي خانه‌هايش دارد: «روزي كه خانه را تحويل مي‌دهم از آنها مي‌خواهم در يك سالي كه مهمان ما هستند در برنامه‌هاي هيأت ما كه سه‌شنبه‌ها و پنجشنبه‌ها برگزار مي‌شود شركت كنند. وقتي از اينجا رفتند هم ارتباطشان را با ما قطع نكنند. اگر هم روزي به تمكن مالي رسيدند اين كار را براي جوانان ديگر انجام دهند.» بختياري اين شرايط را گذاشته اما به گفته خودش در بين 130زوجي كه در خانه او زندگي كرده‌اند شايد تعداد زوج‌هايي كه هنوز با آنها در ارتباطند به 13نفر هم نرسد؛ «گاهي اوقات ناسپاسي بعضي زوج‌ها انرژي‌ام را مي‌گيرد و خستگي به تنم مي‌ماند.»

انفاق روزي‌ام را زياد كرد

گذشتن از مال و املاك دل بزرگي مي‌خواهد. بسياري از ما اگر چندرغاز پولي را پس اندار كرده باشيم به كسي نمي‌گوييم تا نكند كسي از ما پولمان را قرض بگيرد چه رسد به اينكه بخواهيم كمك بلاعوض بكنيم. اما بختياري نگاهش فرق دارد: «من اين كار را كردم و خداوند به من 10برابرش را داده است و در حال حاضر صاحب يك پمپ بنزين هستم.» اما بختياري از خودش راضي نيست و مي‌گويد: «هميشه از خدا مي‌خواهم همچنان كه پول زيادي به من داده، دل بزرگي هم بدهد تا در اين راه خسته نشوم و بتوانم ناسپاسي‌هاي ديگران را تحمل كنم. بسيار تلاش كردم تا آپارتمان 10واحدي ديگري بسازم اما در شرايط اقتصادي امروز خيلي سخت است و به تنهايي توانش را ندارم.»

500نفر را تحت پوشش دارم

اشاره شد آپارتمان 10واحدي 3مغازه هم دارد. بختياري اين مغازه‌ها را اجاره داده و درآمد حاصل از آن به علاوه يك سوم درآمد پمپ بنزين را صرف هزينه‌هاي خيريه‌اش مي‌كند. او مي‌گويد: 500نفر از افراد بي‌بضاعت، زنان سرپرست خانوار و ايتام را كه حدود 280خانوار مي‌شوند تحت پوشش داريم. براي كمك به اين افراد تحقيق نمي‌كنيم و تنها تأييديه مسجد محل برايمان كافي است. اگر كسي هم خداي نكرده دروغ گفته باشد گردن خودش است. 50درصد زوج‌هايي كه ساكن خانه او مي‌شوند بچه‌هاي همان محل هستند اما افرادي كه تحت پوشش خيريه هستند از محله‌هاي مختلف تهران، شهرري، قرچك و ورامين به خيريه مراجعه مي‌كنند. بختياري درباره نحوه كمك مي‌گويد: هر‌ماه سبدكالايي به آنها اهدا مي‌كنيم. اين افراد به 4گروه تقسيم شده‌اند و يكشنبه‌ها روز توزيع خواربار به آنهاست.

خانواده‌ام همراه هستند

«خوشبختانه خانواده‌ام كمك‌هاي خوبي براي من هستند. من 3دختر و 3پسر دارم. همسر، دختران و عروسانم در امر توزيع سبدكالا كمك و پسرها هم در امر تهيه خواربار همكاري مي‌كنند.» اگر قيمت‌ها دستتان باشد مي‌دانيد كه خريد خواربار براي 500نفر در‌ماه هزينه زيادي دارد. بختياري تك و تنها اين هزينه را مي‌پردازد و گاهي دوستي مبلغي را اهدا مي‌كند: خيلي كم پيش آمده كه مثلا خيري 500يا نهايتا 1ميليون تومان بدهد تا روي پول خريد خواربار بگذارم. اين كار سختي بسياري دارد. مديريت كردن آن انرژي مي‌گيرد و كم‌كم احساس مي‌كنم خستگي به من چيره مي‌شود. هميشه از خدا مي‌خواهم توانايي به من دهد تا بتوانم اين كار را ادامه دهم.

از ساختمان 10واحدي تا شهرك خيريه

مهدي حسين‌زاده، 33سال دارد. او تنها كسي است كه از سال 1385كه به‌عنوان داماد به اين آپارتمان آمد، هنوز هم در آن ساكن است و مديريت ساختمان را به‌عهده دارد. حسين‌زاده درباره آشنايي‌اش با بختياري مي‌گويد: سال اول يا دومي بود كه عروس و دامادها به اين آپارتمان مي‌آمدند. يكي از دوستانم ثبت نام كرده بود و در ساختمان ساكن شد. بعد از چند سال كه ازدواج كردم ياد اين ساختمان افتادم و براي سكونت در آن ثبت نام كردم و خوشبختانه حاج آقا قبول كرد. اما چرا قانون درباره مهدي كه حالا صاحب يك پسر 5ساله و يك دختر 3ساله است اجرا نشده؟ خودش توضيح مي‌دهد: در سال‌هاي اول، ساختمان يك مدير داشت كه از اينجا رفت. خودم به حاج آقا پيشنهاد دادم مدير ساختمان شوم و كارهايش را انجام دهم و او هم پذيرفت. وي درباره مسئوليتي كه بر عهده او است مي‌گويد: هماهنگي كارهاي خيريه سخت و پيچيده است. از ثبت نام، تحقيق و قرعه‌كشي بگيريد تا گذراندن يك سال با مهمان‌هاي حاج آقا كه متأسفانه گاهي افراد آنگونه كه فكر مي‌كرديم نيستند؛ به‌عنوان مثال براي آقاي بختياري مهم است كه اين خانواده‌ها به تعهدات‌شان پايبند باشند اما هميشه اينطور نيست؛ مثلا زوجي داشتيم كه بعد از چند‌ماه ماشين مدل بالا خريدند. متأسفانه اين رفتارها باعث رنجش خاطر حاج آقا مي‌شود. حسين‌زاده در پاسخ به اين سؤال كه با ديدن ناسپاسي‌ها آيا اگر او هم ثروتمند بود اين كار را مي‌كرد مي‌گويد: خيلي به اين موضوع فكر كرده‌ام. من هم همين كار را مي‌كنم. البته طرحي در فكرم دارم كه عملي كردن آن بسيار سخت و پرهزينه است ولي نتيجه خوبي دارد و آن هم ايجاد يك شهرك خيريه است.

فقط خبرنگارها حالم را مي‌پرسند

آدم‌هاي خير زيادند اما بختياري از معدود كساني است كه آپارتمان در اختيار زوج‌هاي جوان مي‌گذارد. خيرين ديگر بيشتر مدرسه‌سازي‌ يا بيمارستان‌سازي‌ مي‌كنند. او دوست ندارد تنها فرد در اين امر باشد. نكته ديگري كه اين خير را آزرده كرده بي‌توجهي مسئولان و ارگان‌ها نسبت به فعاليت او در اين زمينه است. خودش مي‌گويد: من ملكم را وقف كرده‌ام ولي در اين 13سال هيچ‌كس از سازمان اوقاف نيامده ببيند چه خبر است؟ تنها 3سال پيش شهردار ناحيه‌اي كه آپارتمان آنجاست آمد و قول داد سالانه 10ميليون تومان از سوي شهرداري كمك شود كه با مخالفت شهردار وقت منطقه روبه‌رو شديم. در تمام اين سال‌ها تنها كساني كه حالم را پرسيده‌اند خبرنگاران رسانه‌هاي مكتوب و صدا و سيما بوده‌اند. از اين مي‌ترسم كه اگر كسي نيايد و گوشه كار را نگيرد نتوانم به آن ادامه دهم.

کد خبر 269188

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha