متهم 21ساله که دارا نام دارد، چهارم اردیبهشتماه در خیابان گاندی به دختر جوانی که پشت فرمان خودروی پژو 206خود نشسته و قصد پارک کردن ماشینش را داشت حمله برد و او را از ماشینش پیاده کرد. وی سپس با عکس العملی سریع خودش را به پشت فرمان ماشین رساند و بعد از آنکه دختر جوان را زیر گرفت، با سرقت خودروی او پا به فرار گذاشت.
ساکنان محل با شنیدن صدای جیغ و فریاد دختر جوان به خیابان دویدند و سارق شیشهای را دیدند که دختری را زیر گرفت و متواری شد. آنها به تعقیب مرد جوان پرداختند اما نتوانستند او را دستگیر کنند. دختر بیگناه که در این حادثه بهشدت آسیب دیده بود به بیمارستان انتقال یافت اما بر اثر شدت جراحات وارده جانش را از دست داد. از همان زمان پلیس جستوجو برای دستگیری قاتل فراری را آغاز کرد و بعد از دو ماه این سارق سابقه دار در یک کمپ ترک اعتیاد دستگیر شد.
اعتراف به جنایت
متهم بعد از دستگیری به جنایت اعتراف کرد و گفت: قبل از حادثه، چهار شب بود که نخوابیده بودم. شب قبل از آن هم خیلی شیشه کشیده بودم و اصلا رفتارم تحت کنترلم نبود. ساعتی قبل از سرقت در یک کافیشاپ بودم که دختر مورد علاقهام با من تماس گرفت و خواست تا یکدیگر را ببینیم. من هم با مادرم تماس گرفتم و از او خواستم که ماشینش را در اختیارم قرار دهد تا برای دیدن دختر مورد علاقهام به محل قرار بروم اما مادرم گفت که کار دارد و نمیتواند ماشینش را به من بدهد. من هم به سمت خانه میرفتم که ناگهان در خیابان هشتم گاندی دختر جوانی را در حال پارک خودرو دیدم.
بلافاصله به سمتش رفتم و به او گفتم که ماشین پشت سر متعلق به من است و خواستم از ماشین پیاده شود تا خودم آن را پارک کنم. وقتی پیاده شد، پشت فرمان نشستم. در همان لحظه وسوسه شدم تا ماشین را سرقت کنم و با آن به دیدن دختر مورد علاقهام بروم. به تنها چیزی که فکر میکردم سرقت خودرو بود، نه قتل و آدمکشی. برای همین دنده عقب گرفتم اما متوجه نشدم که دختر جوان را زیر گرفتهام.
خیابان شیب داشت و بعد به سمت جلو حرکت کردم. وقتی دیدم دختر جوان سر و صدا میکند و مردم خودشان را به ماشین رساندهاند ترسیدم و پا به فرار گذاشتم. من نفهمیدم دو بار از روی دختر جوان رد شدهام. چون راننده یک خودرو در تعقیب من بود ناچار شدم وارد خط ویژه اتوبوس شوم و توانستم از محل فرار کنم. بعد از آن بهدنبال دختر مورد علاقهام رفتم و همراه او به گردش رفتیم. متهم ادامه داد: چند روز بعد از این حادثه درحالیکه با دوستم سوار خودروی مقتول بودیم به سمت یک پسر جوان که در خیابان قدم میزد رفتیم و من به بهانه اینکه شارژ موبایلم تمام شده، تلفن همراه او را گرفتم و در همان لحظه پا به فرار گذاشتم. بعد از آن تلفن همراه سرقتی را فروختم.
ماشین مقتول مدتی در اختیارم بود تا اینکه یک روز داخل یک گودال افتادم و رادیاتور آن سوراخ شد. روز بعد هم با ماشین تصادف کردم و مجبور شدم آن را در خیابان رها کنم اما تا زمان دستگیری، از ماجرای مرگ صاحب ماشین خبر نداشتم. دوماه بعد از این حادثه زمانی که برای ترک اعتیاد به کمپ رفته بودم دستگیر شدم و آنجا بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
در دادگاه
بعد از اعترافات پسر جوان، پرونده او در دادسرای جنایی تهران رسیدگی و بعد از صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمد، این پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز محاکمه متهم در شعبه 71دادگاه به ریاست قاضی عزیزمحمدی و در حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد. در این جلسه پس از اینکه نماینده دادستان به بیان کیفرخواست پرداخت، اولیای دم در جایگاه حاضر شدند تا درخواستشان را از دادگاه مطرح کنند.
در این میان پدر مقتول گفت: دخترم نخبه علمی بود. او چند اختراع ثبت کرده بود اما متهم او را از ما گرفت. روز حادثه، وقتی از ماجرا باخبر شدم، با عجله خودم را به محل حادثه رساندم. دخترم را سوار آمبولانس کرده بودند و من هم راهی بیمارستان شدم. وقتی او را در بیمارستان روی برانکارد گذاشتم، به من گفت که چه اتفاقی افتاده. او گفت که هنگام رفتن به کلاس زبان، قصد پارک کردن ماشینش را داشته که متهم فریاد زده: «چه کار میکنی؟
چراغ ماشینم را شکستی» و بعد دست دخترم را گرفته و او را از داخل ماشین به بیرون پرتاب کرده. سپس پشت فرمان نشسته ابتدا بهصورت دنده عقب دخترم را زیر گرفته و سپس دوباره از روی او رد شده تا فرار کند. دخترم در رانندگی مهارت داشت و ادعای متهم که میگوید قصد داشته برای پارک ماشین به او کمک کند و متوجه زیر گرفتن او نشده، دروغ است. به همین دلیل ما از دادگاه میخواهیم که او به قصاص محکوم شود.
عشق هیجان
پس از اظهارات پدر مقتول، قاضی متهم را به جایگاه خواند و اتهامش را به او تفهیم کرد. پسر جوان با گفتن این جمله که اتهام سرقت را قبول دارد اما قتل عمدی را نه، گفت: من عاشق هیجان هستم. شنیده بودم که وقتی آدرنالین بالا میرود، احساس خوبی به آدم دست میدهد برای همین دست به سرقت میزدم. روز حادثه هم فقط بهخاطر هیجان ماشین مقتول را دزدیدم و هنگام فرار او را زیر گرفتم. این کار من قتل عمد است؟
در همین هنگام قاضی پرسید: شما میتوانی توضیح بدهی که فرق قتل عمد با قتل غیرعمد چیست؟ متهم نیز پاسخ داد: قتل عمد این است که یک نفر را با چاقو بزنی و به قتل برسانی!در ادامه قاضی از متهم خواست که درباره روز حادثه توضیح دهد و او تمامی ادعاهای قبلیاش در هنگام دستگیری را تکرار کرد. پس از اظهارات متهم، یکی از شاهدان در جایگاه قرار گرفت و توضیح داد که چطور در روز حادثه پسر جوان، مقتول را دو بار زیر گرفت تا بتواند فرار کند.
پس از حرفهای شاهد و وکیل مدافع متهم، ادامه جلسه دادگاه بهصورت غیرعلنی برگزار شد. چرا که قرار بود قضات در این بخش به اتهام رابطه نامشروع دارا (متهم به قتل) و دختر مورد علاقهاش که در جریان رسیدگی به پرونده در دادسرا دستگیر شده و در این مدت در زندان بهسر میبرد بپردازند.
پس از آن قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام کرد و برای صدور رأی با قضات مستشار دادگاه وارد شور شد. هیأت قضایی در پایان با اکثریت مطلق آرا متهم را به اتهام قتل عمد و سرقت به قصاص، رد مال و تحمل 74ضربه شلاق و به اتهام زنا به تحمل 100ضربه شلاق محکوم کردند. این در حالی بود که دختر مورد علاقه او نیز به اتهام زنا به تحمل 100ضربه شلاق محکوم و قرار شد بعد از اجرای حکم شلاق، آزاد شود.