مجتبی مهریزی: در سال‌های اخیر ترکیه رویکرد جدیدی در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده است که به موجب آن در مسیر همگرایی با ایران و سوریه و واگرایی با متحدان پیشین خود چون آمریکا و رژیم صهیونیستیقرار گرفته است.

عبدالله گل - احمدی نژاد

از انقلاب ایران تا آغاز قرن بیست و یکم، ایران و ترکیه روابط پرفراز و نشیب و اغلب همراه با تنشی را سپری کرده بودند. تفاوت نظام سیاسی و نوع حکومت، نوع نگاه به مقاومت و رابطه با اسرائیل و آمریکا، اسلامگرایی و مسائل کردها از اهم اختلافات این دو کشور بود. با وجود این در سال‌های اخیر الگوی تعامل و همکاری در روابط ایران و ترکیه شکل گرفته و این روابط روند رو به گسترشی را طی می‌کند.

این در حالی است که ترکیه همچنان عضو ناتو و متحد آمریکاست و روابط خود با رژیم صهیونیستی را به‌رغم بروز برخی تنش‌ها از جمله جریان کشته شدن چند شهروند ترکیه در کاروان کمک‌رسانی به مردم غزه ادامه می‌دهد و نیز تلاش آمریکا برای تحریم و اعمال فشار به ایران در جریان برنامه هسته‌ای ادامه دارد. لذا این سؤال مطرح می‌شود که چه عواملی در این همگرایی مؤثر بوده است؟ پاسخ این نوشتار این است که تحول در سه سطح نظام بین‌الملل، منطقه و داخل ترکیه در رویکرد جدید این کشور مؤثر بوده است. البته باید اشاره کرد که ایران به دلایل مختلف از همگرایی با ترکیه استقبال می‌کند از جمله محدودیت‌ها و فشارهایی که به سبب تجدید نظرطلبی و مخالفت با نظم بین‌الملل موجود، با آنها مواجه است و اینکه ترکیه به‌عنوان یکی از قدرتمند‌ترین بازیگران منطقه و عضو ناتو در همسایگی ایران قرار دارد و می‌تواند در شرایط تحریم، نقش مؤثری در رفع محدودیت‌های ایران و ارتقای توان بازیگری ایران در عرصه سیاست بین‌الملل داشته باشد.

تحول در نظام بین‌الملل

طی جنگ سرد، ترکیه به سبب مجاورت با شوروی برای ایالات متحده حائز اهمیت بود که این اهمیت با انقلاب ایران و خروج ایران از جرگه متحدان آمریکا افزوده نیز شد. فروپاشی شوروی و به‌دنبال آن گسترش ناتو به شرق کاهش اهمیت ترکیه را موجب شد لذا دولت ترکیه تلاش کرد تا با نزدیکی بیشتر به ایالات متحده و اتحادیه اروپا اهمیت خود را ارتقا بخشد. در جریان اشغال عراق در 1991، ترکیه به قصد تغییر مرزها و الحاق بخشی از مناطق نفت‌خیز کردستان عراق و ختم غائله کردهای مخالف خود، با ایالات متحده همراه شد اما وقتی قصد خود برای تغییر مرزها را اعلام کرد با مخالفت آمریکا روبه‌رو شد. در آن زمان کردها به‌خود‌مختاری دست یافتند و ترکیه به‌واسطه نگرانی از وضعیت کردها دو راه در پیش روی خود تشخیص داد: یکی همگرایی با ایران و سوریه که این دو نیز تا حدی از تحولات کردستان احساس نگرانی داشتند و دیگری همگرایی با اسرائیل و آمریکا که در آن شرایط ترک‌ها راه دوم را انتخاب کردند و در سال 1997 پیمان نظامی با رژیم صهیونیستی امضا کردند.

واقعه 11 سپتامبر و حاکمیت نومحافظه‌کاران که ایالات متحده را قادر به هر اقدامی در نظام بین‌الملل می‌دانستند رویکرد یکجانبه‌گرایانه ایالات متحده را در پی داشت. اعلام جنگ علیه تروریسم و متهم کردن مسلمانان به اقدامات تروریستی، که تنها بهانه‌تراشی ایالات متحده برای حضور و نفوذ بیشتر در منطقه نفت‌خیز خاورمیانه بود کشور مسلمان‌نشین ترکیه را نیز متحدی نامطمئن برای ایالات متحده قلمداد می‌کرد. اشغال افغانستان درسال 2001 و اشغال عراق درسال 2003 حضور مستقیم آمریکا در منطقه را در پی داشت که به منزله کاهش اهمیت ترکیه به‌عنوان یک متحد استراتژیک برای ایالات‌متحده بود از طرفی طرح خاورمیانه جدید ایالات متحده نیز بیش از هر چیز منافع رژیم صهیونیستی را مدنظر داشت.

این موارد همراه با ناکامی ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا زمینه‌های تجدید نظر در سیاست خارجی ترکیه را فراهم کرد. پس از آن نیز گرفتار شدن آمریکا در عراق و افغانستان و وقوع خیزش‌های مردمی در میان حکومت‌های دیکتاتور در منطقه و ناکامی آمریکا در مدیریت این بحران‌ها به تقویت رویکرد جدید ترکیه کمک کرد.

تحول در سطح منطقه

در سطح منطقه فدرال شدن کردستان عراق، ترکیه را با نگرانی شدید امنیتی مواجه کرد. در این میان عمل و رفتار رژیم صهیونیستی بیانگر تلاش این رژیم برای تشکیل دولت کردستان بزرگ و تجزیه قدرت‌های بزرگ منطقه، زنگ خطر را برای ترکیه به صدا درآورد. در واقع رژیم صهیونیستی که با اشغال بخشی از اراضی فلسطینیان تأسیس شده و به این سبب به‌عنوان یک غاصب در یک جغرافیای مسلمان‌نشین قرار گرفته است هیچگونه متحد قابل اطمینانی در منطقه ندارد و از این‌رو تلاش می‌کند تا با ترویج ایده تأسیس دولت کردستان بزرگ دومین دولت قومی دنیا را پایه‌گذاری کند تا از این طریق به 2هدف عمده دست یابد: اول اینکه یک متحد قابل اطمینان برای خود ایجاد کند و از طرف دیگر اینکه با جدا کردن مناطق کردنشین، تجزیه قدرت‌های بزرگ منطقه را عملی ساخته و با نوعی توازن قدرت در سطح منطقه، امنیت خود را تأمین کند. حمایت رژیم صهیونیستی از جنبش‌های جدایی‌طلب قومی، حتی اگر به تجزیه کشورهای بزرگ منطقه منجر نشود با شکاف در جوامع و دور کردن آنها از قدرت مرکزی به تضعیف دولت‌های مذکور منجر می‌شود و این نقطه اشتراک منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است.

در ماه‌های اخیر تقاضای فزاینده مردم منطقه برای ایفای نقش در سیاست و حکومت، دولت‌های وابسته و خودکامه منطقه را به چالش کشیده است. در این شرایط افکار عمومی منطقه بیش از پیش در تقابل با حضور ایالات متحده در منطقه قرار گرفته است. لذا در شرایطی که ملت‌های منطقه برچیدن رژیم‌های دست نشانده و خودکامه و قائل شدن سهم بیشتر برای ارزش‌های ملی و اسلامی را طلب می‌کنند، ترکیه منافع خود را در اتخاذ مواضع همسو با تحولات اخیر تشخیص می‌دهد.

ترکیه و نگرانی‌های داخلی

در سطح داخلی در سال 2000 حزب اسلامگرای اعتدال و توسعه در صدر امور قرار گرفت و با درک آگاهانه از روند تحولات جاری در سطح منطقه و نظام بین‌الملل، اهداف، منافع و اولویت‌های جدیدی را در سیاست خارجی مطرح کرد که به تبع آن نقش و جایگاه ترکیه در مناسبات منطقه ارتقا یافت و بهبود مناسبات با ایران، بخشی از این سیاست بود. کردستان ترکیه حدود یک سوم خاک ترکیه و کردها حدود یک‌چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند و جدایی‌طلبی کردها نگرانی اساسی برای این کشور محسوب می‌شود. این در حالی است که به لحاظ تاریخی تا 1514 میلادی تمام کردستان جزو ایران بوده و با شکست ایران از عثمانی در نبرد چالدران، بخش‌های عمده‌ای از کردستان از ایران جدا شده است. لذا برخلاف ایران، ترکیه با کردهای کشور خود یک گسست تاریخی احساس می‌کند که نگرانی این کشور از موضوع کردها را موجب می‌شود.

با وجود اینکه تحول در نظام بین‌الملل و در سطح منطقه به زیان ترکیه رقم خورد اما ترکیه با بازتعریف نقش و جایگاه خود در منطقه و نظام بین‌الملل و اتخاذ رویکرد جدید در سیاست خارجی، به ارتقای قدرت بازیگری خود در منطقه کمک کرد. در شرایط فعلی اسلامگرایی و موضع‌گیری همسو با تحولات منطقه علاوه بر اینکه قدرت بازیگری ترکیه در منطقه را افزایش می‌دهد می‌تواند به‌واسطه هوشمندی و روزآمدی سیاستگذاری‌ها و تأکید بر منافع ملی در نهایت به یادآوری نقش و اهمیت این کشور برای متحدانش - آمریکا و غرب - و گرفتن امتیاز در تعاملات آتی منجر شود.

این نکته حائز اهمیت است که ترکیه صرفا در راستای منافع ملی خود گام برمی‌دارد و نباید واگرایی آن با اسرائیل و آمریکا را در اسلامگرایی و حق‌طلبی دولتمردان این کشور تشخیص داد و لذا این مواضع در همگرایی با ایران و واگرایی با رژیم صهیونیستی و آمریکا تا زمانی که منافع ملی این کشور اقتضا کند ادامه خواهد یافت.

با این حال این شرایط می‌تواند فرصت مناسبی برای بهره‌برداری ایران در راستای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود و بسط ایدئولوژی اسلامی و حمایت از جریان‌های مقاومت اسلامی در منطقه فراهم کند. تحولات اخیر خاورمیانه شرایطی را رقم زده که ایران و ترکیه به‌عنوان دو قدرت بزرگ منطقه‌ای در عین حالی که سعی دارند روابط خود را تعمیق دهند، تلاش می‌کنند تا هرچه بیشتر منافع خود را تأمین کنند و دامنه نفوذ خود را بیش از پیش گسترش دهند.

کد خبر 135530

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز