همشهری دوچرخه

  • حسن‌دکه!

    داستان

    حسن‌دکه!

    - لواشک دارین؟ پیرمرد جواب نمی‌دهد. خم می‌شود و از زیر پیشخان، دو بسته لواشک می‌گذارد جلویم. قیمتش را نمی‌پرسم. لابد باز می‌خواهد توی چشم‌هایم زل بزند و حرف نزند. از روی فهرستی که به دیوار دکه چسبانده، قیمت لواشک را می‌بینم و پول را روی پیشخان می‌گذارم.

  • غذایت را گرم کن!

    غذایت را گرم کن!

    رفیع افتخار: بی‌طاقت درِ مایکروویو را کشید و داخل را آن نگاه کرد: «اَه! باز هم ماکارونی!»

  • چه هجوم نرم و لطیفی!

    چه هجوم نرم و لطیفی!

    یاسمن مجیدی: انگشت اشاره را خم می‌کنم و به درِ اول ضربه می‌زنم. درِ دوم را چندمرتبه محکم با کف دست می‌کوبم. حلقه‌ی درِ خانه‌ی سوم را می‌زنم. زنگ درِ خانه‌ی چهارم را به صدا درمی‌آورم و وقتی صدایی از آن‌سوی درها به گوشم نرسید، رو به‌روی خانه‌ی پنجم فریاد می‌زنم: این‌جا کسی نیست؟

  • شور و حال از دست رفته

    در آستانه‌ی سال تحصیلی جدید

    شور و حال از دست رفته

    مهدیه اسمعیلی: هرسال با شروع ماه شهریور و نزدیک‌شدن به آغاز سال تحصیلی جدید، شور و شوق غیرقابل وصفی بین دانش‌آموزان شکل می‌گرفت؛ خرید کیف و کفش، لباس فُرم و نوشت‌افزار مورد نیاز مدرسه، برای خودش کلی ماجرا به همراه داشت.

  • شماره‌ی۱۰۴۸هفته‌نامه‌ی دوچرخه  منتشر شد!

    شماره‌ی۱۰۴۸هفته‌نامه‌ی دوچرخه منتشر شد!

    هزارو چهل و هشتمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی دوچرخه، امروز پنج شنبه، ۱۸شهریور، همراه با روزنامه‌ی همشهری منتشر شد.