رسوایی فساد، رشوه‌خواری و رانت‌خواری دربار شاه پهلوی دوم، به گواه اسناد و مدارک تاریخی، ابعاد گسترده‌ای داشته و آثار مخرب برخی از خیانت‌های رژیم پهلوی با گذشت بیش از ۴۵ سال همچنان باقی است.

پهلوی

همشهری آنلاین : مهم‌ترین خیانت پدر و پسر پهلوی، بخشیدن اراضی ایران به کشورهای همسایه بوده است. در واقع رژیم پهلوی در امتیازدهی به بیگانگان و تحمیل قراردادهای استعماری به مردم ایران، دست قاجار را از پشت بسته بود؛ ضمن اینکه هم در دوره رضاشاه و هم در دوره پادشاهی پسرش، بخش‌هایی از خاک کشورمان جدا شد که نمونه برجسته آن جدایی بحرین از ایران است.

خرابکاری‌های داخلی

  • در کنار سفرهای تفریحی پرهزینه، شاه به‌دلیل مسائل بین‌المللی نیز به بسیاری از کشورهای جهان سفر می‌کرد. در همه‌ آن سفرها به بذل و بخشش می‌پرداخت و مبالغ هنگفتی را از این طریق بر باد می‌داد. این هدایا تقریبا به همه کسانی که در سفر با شاه مواجه می‌شدند- از مستخدمان گرفته تا مقامات عالیه- تعلق می‌گرفت.
  • در سفر محمدرضا پهلوی به آمریکا و در یک مجلس شام خصوصی، محمدرضا پهلوی یک دست جواهر فوق‌العاده نفیس و منحصربه‌فرد شامل «گردنبند برلیان، گل‌سینه الماس، دستبند جواهرنشان، انگشتر الماس و گوشواره‌های برلیان» را به ژاکلین کندی (همسر جان اف کندی، رئیس‌جمهور وقت آمریکا) هدیه داد و در برابر سخاوتمندی بزرگ و بی‌نظیر شاه، کندی یک نقاشی آبرنگ به فرح هدیه داد و مدعی شد که این نقاشی از کارهای خود او در زمان تحصیلش است. ژاکلین هم که به‌شدت تحت‌تأثیر قرار گرفته بود یک کراوات رنگ و رو رفته به محمدرضا هدیه داد و ادعا کرد که این کروات متعلق به جورج واشنگتن (اولین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا) بوده است! هدایای رئیس‌جمهور آمریکا و همسرش حتی یک دلار هم ارزش نداشت!
  • با پرداخت هزینه‌های هنگفت، فواحش و روسپی‌های فراوانی را به ایران دعوت و موجبات کامیابی شاه را فراهم می‌کردند. فردوست درباره پرداخت پول به این افراد نوشته: در مسافرت به آمریکا در نیویورک من ۲ نفر را به محمدرضا معرفی کردم. یکی گریس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمدرضا به او یکسری جواهرات به ارزش حدود یک‌میلیون دلار داد. این زن‌ بعدها همسر پرنس موناکو شد و در یک تصادف اتومبیل درگذشت. نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود. محمدرضا مرا فرستاد و او را آوردم و چندبار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یکسری جواهرات داد که حدود یک‌میلیون دلار ارزش داشت.
  • خانواده‌ پهلوی‌ در اوایل‌ دهه ‌۱۳۵۰ به ثروتمندترین‌ خانواده‌ سوداگر ایران‌ تبدیل شدند؛ شراکت‌ هر یک‌ از افراد این‌ خانواده‌ در کارخانه‌های‌ ساخت‌ ماشین‌آلات، مجتمع‌های‌ اتومبیل‌سازی، تولیدات‌ ساختمانی‌ و ساختمان‌سازی، شرکت‌های‌ معدنی‌ و کارخانجات‌ نساجی‌ امری‌ رایج بود. بیشتر دارایی‌ها نیز توسط بنیاد پهلوی مدیریت‌ و اداره‌ می‌شد که در سال‌۱۳۳۷ به بهانه امور بشردوستانه تاسیس‌ شده بود.
  • فعالیت اقتصادی خاندان پهلوی حد و حصری نداشت و آنان در هر کار سودآوری حضور داشتند و با استفاده از رانت خانوادگی در هر فعالیت اقتصادی صاحب سهم بودند. اسراف، تجملات، دزدی، رشوه‌ و در یک‌ کلام‌ فساد خاندان‌ سلطنتی‌ و مقامات‌ بلندپایه‌ پهلوی در دهه ۵۰ به اصلی‌ترین بحران‌ موجود در کشور تبدیل شده بود.
  • خسرو معتضد، تاریخ‌نگار با بیان اینکه محمدرضا شاه پهلوی قصد فروش بخشی از اراضی کیش را داشت، اما نتوانست این کار را انجام دهد، می‌گوید: علی دشتی که سناتور اسبق ایران بود، بعد از انقلاب گفت: من کتابی می‌نویسم و از حقایق می‌گویم. او در کتاب خود نوشته، پهلوی می‌خواست جزیره کیش را بفروشد. آنجا ۴ یا ۵ کاخ درست کرده بودند؛ کاخ شاهنشاه، کاخ شهبانو، کاخ هویدا، کاخ علم و کاخ ولیعهد. بعد فرانسوی‌های کلاهبردار را آوردند و آنجا هزار ویلا و هتل شایان یعنی هتل شاهان، هتل ۳‌طبقه و هتل پردیس را ساختند. بعد قمارخانه و کازینو راه انداختند. پهلوی همه این حقه‌بازی‌ها را انجام داد تا مادام کلود برای برخی از کشورهای عربی، روسپی‌خانه در کیش راه بیندازد، اما اعراب آن سوی خلیج‌فارس نیامدند.

خرابکاری‌های خارجی

  • در گزارشی از کنسولگری ایران در سال ۱۳۱۳ درباره تلفات ایران از تجاوزهای مرزی عشایر افغان، اینگونه یادشده: «از اول سال که گفت‌وگوی تحدید حدود میان ایران و افغان به میان آمده است، قریب یکصد نفر از اتباع ایران در طول خطوط سرحدات از طرف اشرار افغان به قتل رسیده‌اند.» این قتل و تجاوزهای مرزی در حالی صورت گرفته که هیچ‌گونه واکنش نظامی از طرف حکومت رضاخان صورت نگرفته است.
  • در شرایطی که رئیس‌الوزرا و وزیر خارجه ایران در منطقه مرزی و در تایباد به سر می‌بردند، حمله‌ای از خاک افغانستان به داخل خاک ایران صورت گرفت در سیزدهم آذرماه ۱۳۱۳ عشایر افغان به منطقه زورآباد در شمال مرز ایران و افغانستان واقع در شمال تایباد و جنوب صالح‌آباد یورش برده ۲۵ روستا را غارت کرده، ۲ هزار نفر از روستاییان ایرانی را به افغانستان برده، ۱۲ نفر از نیروی امنیه (ژاندارمری) ایران را خلع سلاح کرده و ۳ نفر از آنها را کشتند. خسارت وارده به روستاهای ایران نزدیک به ۵۰ هزار لیره استرلینگ برآورد شد.
  • قسمت دوم ثروت خاندان پهلوی مستغلات این خاندان را شامل می‌شود. ویلای سوورتا در سوئیس و املاکی میلیاردی که در اسپانیا و سراسر نقاط دنیا خریداری کرده بود. قسمت سوم جواهراتی است که خاندان پهلوی از ایران بیرون آوردند.
  • سال ۱۳۵۰ شاه جزیره‌ای به مبلغ ۷۰۰ میلیون دلار در اسپانیا خرید و در مرکز جزیره ساختمانی مدرن ساخت. اطراف ساختمان با دیوارهای مرتفع به سبک قرون وسطی محصور شد. بقیه اراضی هم به قطعات چندهزار متری تقسیم و به سران نظامی و رجال سیاسی فروخته شد.

بر باد دادن سرزمین

  • در دوران سلسله‌های مختلف پادشاهی در ایران به‌ استثنای پهلوی، ‌ مرزهای کشور جز از طریق جنگ تغییر نیافته است اما جدا شدن بخش‌هایی از قلمروی این دیار در دوران پهلوی متأسفانه بدون هیچ‌گونه درگیری تجزیه شده و از آن تأسف بارتر اینکه درباریان و به‌طور کلی طبقه حاکمه در این ضربه زدن‌ها به تمامیت کشور و تحقیر احساسات ملی سهیم نیز بوده‌اند؛ مثلا درباره جدایی بحرین گفتند: بحرین دختری بود که شوهر داده شد!
  • محمدعلی منصف، نماینده مجلس شورای ملی در زمان حکومت رضاخان، در کتاب خود نوشته: بحث منطقه چکاب نزدیک بود بین قوای دولت‌های ایران و افغانستان ماجرایی به‌وجود آورد. اما از آنجا که سیاست و نظر شاهنشاه فقید (رضاخان) در تأمین آرامش و آسایش عمومی مخصوصا در سرحدات ایران بود، امیرشوکت‌الملک علم(پدر اسدالله علم) را احضار و به او دستور داد که ارزش چکاب چه از لحاظ سوق‌الجیشی و چه از نظر داشتن مراتع برای احشام بدان پایه نیست که همسایه ایران یعنی افغانستان ناراضی باشد و در روابط دولت‌ها، ایجاد سوء‌تفاهم کند و به او دستور داد که اگر افغان‌ها حاضر شوند چکاب و تأسیسات آنجا را خریداری کنند به افغانستان واگذار شود و امیر نیز چنان کرده و آن منطقه را به افغان‌ها فروخت.
  • در قرارداد آلتای که بین رضاخان و افغانستان به امضا رسید، کوه شمتیغ و چشمه زنگلاب در جنوب خط مکلین به افغانستان واگذار شد. بخشی از موسی‌آباد که محل سکونت زمستانی عشایر بود، نیمه‌خاوری و با ثمر نمکزار و کلاته نظرخان در خاور منطقه یزدان نیز به مالکیت افغانستان درآمد. در بخش جنوبی خط مرزی ناشی از رأی آلتای نیز کلیه تصرفات افغانستان که از دیدگاه ایرانی‌ها همواره غاصبانه تلقی می‌شد، متعلق به افغانستان شناخته شد و افزون بر این، منطقه چکاب که املاک خاندان خزیمه بود و همیشه در حاکمیت ایران قرار داشت هم به مالکیت افغانستان درآمد؛ قریه آسپران ازجمله آبادی‌های مهم این منطقه بود که به افغانستان واگذار شد.
  • افغانستان نسبت به منطقه موسی‌آباد هم که جزو خاک ایران محسوب می‌شد، ادعای مالکیت داشت؛ ولی این ادعا با ایستادگی دولت ایران و به‌ویژه نماینده ایران در حکمیت یعنی ناظم‌الملک به جایی نرسید اما پس از چند سال افغانستان ادعای خود را تکرار کرد و سرانجام در سال ۱۳۲۲ قمری موسی‌آباد به اشغال نظامی افغان‌ها درآمد و حکومت ایران در بازپس‌گیری آنجا هیچ‌گونه اقدام نظامی انجام نداد.
  • بنابر آنچه مهندس محمدعلی مخبر، مأمور فنی کمیسیون ایران در حکمیت آلتای و نگارنده کتاب مرزهای ایران ابراز کرده؛ در زمان رضاخان و در قرارداد آلتای، فخرالدین آلتای نزدیک به ۹۶۰ کیلومترمربع از خاک ایران را جدا و به افغانستان واگذار کرد.
  • دهکده فیروزه، در شمال شرق کشور و در ازبکستان امروزی قرار داشت؛ دهکده‌ای خوش آب و هوا و توریستی که از ایران جدا و به شوروی سابق الحاق شد. قرار بود شوروی بدهی خود را به ایران پس از جنگ جهانی دوم بپردازد، اما در موعد موردنظر مصدق به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب شده بود. دربار پهلوی هم از شوروی خواست این بدهی را تا زمانی که مصدق بر سرکار است نپردازد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، ایران درخواست کرد تا این بدهی پرداخت شود، اما شوروی از این کار ممانعت و در ازای پرداخت بدهی، دهکده فیروزه را طلب کرد. این دهکده زیبا هم به این راحتی از ایران جدا شد و بدهی شوروی هم بنابر برخی اظهارنظرها، مستقیم به‌حساب شخصی شاه در سوئیس واریز شد.
  • با انعقاد عهدنامه موسوم به قرارداد ۱۳۱۰ درباره تعیین خط سرحدی بین ایران و ترکیه روز دوم بهمن‌ماه ۱۳۱۰ بیست و سوم ژانویه ۱۹۳۲ خط مرزی جدید ایران و ترکیه تعیین شد؛ خط مرزی‌ای که براساس آن نزدیک به ۸۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران ازجمله سرچشمه قره‌سو و نیز قله و دامنه آرارات کوچک از خاک ایران جدا شد؛ ضمن اینکه از ادعای مالکیت ایران بر منطقه قره‌سو نیز که در آغاز دهه ۱۳۰۰ خورشیدی توسط اقبال‌السلطنه ماکویی تعقیب می‌گردید، رسماً دست برداشته شد.
  • سر دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس در تهران، درباره عقیده شاه از بحرین گفته: شاه از سال ۱۳۳۴ به بی‌علاقگی‌اش درباره بحرین اذعان کرده بود. رایت در این‌باره نوشته: گهگاه شاه مسئله بحرین را مطرح می‌کرد و می‌گفت مرواریدها تمام‌شده و نفت هم در شرف اتمام است و علاقه‌ای به گرفتن جزیره ندارد؛ ولی به‌علت ادعای تاریخی ایران نسبت به آن خطه نمی‌خواهد در تاریخ از او به‌عنوان پادشاهی یاد شود که ارثیه‌اش را بدون دلیلی موجه بر باد می‌دهد، به زبان دیگر، در پی فرمولی برای حفظ آبرو بود.
کد خبر 829815
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha