باید بخش 3 علوم را حفظ کنم و بیست سؤال از متن بنویسم همراه با جواب. مسائل علوم را حل کنم و مسائل حل شده هفته قبل را از دفتر چرکنویس وارد دفتر پاکنویس کنم.
زبان، از درس جدید باید سه مرتبه بنویسم. املای زبان تمرین کنم. برای درس علوم کار عملی انجام بدهم... کاش مادرم خانه باشد و به من کمک کند. باید شعر فارسی حفظ کنم. لغات پنج درس را حفظ کنم.
تمرینات پنج درس فارسی را در دفتر بدنویس بنویسم و بعد از اینکه در کلاس تصحیح شد، در دفتر پاکنویس بنویسم و تمرینات حل شده جلسه قبل را در دفتر پاکنویس وارد کنم. خدا کند بتوانم تا ساعت 11 شب، کارهای مدرسهام را انجام دهم. فکر کردن به آنها مرا خسته میکند. چگونه انجامشان بدهم، هیچ کدام از برنامههای مورد علاقه خود را از تلویزیون نمیتوانم ببینم. فکر نمیکنم فرصت هیچ کاری را داشته باشم. کاش قدرتی مافوق داشتم یا فرشتهای از آسمان میآمد و در کارهای مدرسه کمکم میکرد. چقدر رویایی!»
***
متأسفانه چند سالی است که دادن تکلیف به دانشآموزان از جهت کمی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و معلمان عزیز به خیال اینکه با دادن تکلیف، بازده بهتری خواهند داشت، بچههای مظلوم را مورد لطف قرار داده و با انبوهی از نوشتنیها و حفظ کردنیها، آنها را از درس و مدرسه و معلم بیزار میکنند.
اگر همان میزان تکلیف به خود آنها داده شود، دادشان به آسمان بلند میشود و مطمئناً خود نیز از انجام این همه کار خسته و ناتوان میشوند. اگر آموزگاران گرامی، خودشان را به جای بچهها بگذارند، هرگز این همه نوشتنی به او نمیدهند.
اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که بسیاری از تکالیف به درد هیچ کاری نمیخورد و فقط انگشتان ظریف بچهها را خسته میکند. وقتی معلم دبستان از بچهها میخواهد که سه بار از روی درس جدید بنویسند، آیا نمیداند که بسیاری از کلماتی که بچهها مینویسند تکراری است و فقط زحمت نوشتن را زیاد میکند؟
بارها و بارها کلماتی را باید بنویسند که فقط چشم و دست آنها را خسته میکند. در دوره راهنمایی، معمولاً در تمرینات جایی برای پاسخ گذاردهاند، به این معنی که دانشآموزان پاسخ را در کتاب و در مقابل سؤالات بنویسند، ولی به دستور معلم خود باید دفتری تهیه کنند. ابتدا سؤالات را با قرمز بنویسند، سپس جوابها را با آبی یادداشت کنند.
آیا منظور از نوشتن و حفظ مطالب، یاد گرفتن درس است؟ در کتاب زبان، در مقابل هر سؤال جایی برای پاسخ گذاشتهاند. مؤلف کتاب اگر لازم میدانست سؤالات را پشت هم مینوشت و از بچهها میخواست که دفتری تهیه کنند و سؤالات و جوابها را در آن بنویسند. اگر مقصود این است که قواعد را بیاموزند، با نوشتن در کتاب نیز این مقصود حاصل میشود، پس این همه آزار برای چیست؟ کتاب عربی، فارسی، اجتماعی و غیره نیز به همین ترتیب است.
نوشتن پاسخها در کتاب فوایدی دارد:
* در وقت دانشآموزان صرفهجویی میشود.
* با مراجعه به درس، زودتر پاسخها را مییابند.
* برای یادگیری، فقط به کتاب نیاز دارند و لازم نیست به دفتر تمرین خود رجوع کنند، یعنی همیشه پاسخها در دسترس آنهاست.
* در سالهای بعد اگر مشکلی داشتند، با مراجعه به کتاب اشکال خود را برطرف میکنند.
* از همه مهمتر سنگینی کیف دانشآموزان را کاهش میدهد و از نظر جسمی آنها را کمتر خسته میکند.
اکثر بچهها از لحظهای که به خانه میآیند، دفتر و کتاب خود را آماده کرده و مشغول نوشتن میشوند و تا پاسی از شب این کار ادامه دارد، در حالی که آنها به بازی، استراحت و تماشای برنامههای مورد علاقه خود از تلویزیون نیز احتیاج دارند.
اگر آمارگیری شود، اکثر دانشآموزان مدرسه را دوست ندارند. شاید یکی از عوامل بیزاری بچهها همین معضل تکلیف شب باشد، زیرا بچهها بهتر از هر کس میدانند که کاری عبث و بیهوده انجام میدهند، اگر مطالب را خوب بیاموزند و به خاطر بسپارند، بسیار ثمربخشتر از نوشتن مکرر مطالب است.
آموزگاران محترم دبستانی، چون بعضی از بچهها مساحت مستطیل را خوب یاد نمیگیرند از همه بچههای کلاس میخواهند که سه صفحه بنویسند: مساحت مستطیل= طول × عرض و دانشآموز نمره بیست کلاس هم مجبور است این سه صفحه را بنویسد و یا معلم قرآن که باید 50 درصد فعالیتش در ارتباط با سر شوق آوردن بچهها باشد، از روی سورههای قرآن به بچههای ضعیف جریمه نوشتنی میدهد، در حالی که خواندن قرآن نیاز به دانستن قواعد و رعایت حرکات دارد و نوشتن از روی آن، هیچ کمکی به قرائت نمیکند. یا معلم انشا سه موضوع میدهد (توصیف فصل زمستان، نامهای به امام و دوستیابی) و دانشآموزان باید هر سه موضوع را بنویسند و هفته بعد در کلاس بخوانند.
و واضح است که پدر و مادر انشا مینویسند و بچهها طوطیوار سر کلاس میخوانند. در حالی که زنگ انشا، باید زنگ شکوفایی استعدادها و نوازش احساسات و ایجاد فضای شعر و ادب و خلاصه پر از احساس باشد، کلاس انشا باید زمان مناسبی برای خواندن مطالب جمعآوری شده از مجلات و روزنامهها باشد یا زمانی برای خواندن اشعار سعدی، حافظ، فردوسی و ...
به هر حال باید بچهها را دریابیم و شوق مدرسه آمدن را از آنها نگیریم، انگشتان ظریف و کوچک آنها را خسته نکنیم، روشهای آسان و مؤثر را برگزینیم، خارج از کتاب توضیحات اضافی ندهیم و ...
من با تجربهای که در تدریس دروس مختلف داشتهام معتقدم که میزان تکلیف و مشق شب خارج از عهده دانشآموزان است و با تذکر صاحبنظران و سخنرانی و درج در نشریات میتوان راههای بهتر و مؤثرتری را جایگزین تکالیف بیهوده ساخت و به این ترتیب معلمان گرامی نیز در این ارتباط توجه بیشتری مبذول دارند و تکلیف مضاعف بر دانشآموزان تحمیل ننمایند.