با گسترش سریال‌سازی در جهان، استفاده از ادبیات برای ساخت سریال متداول شده و تا امروز چندین سریال بر اساس رمان‌های معروف ساخته شده است.

زخم کاری2

همشهری آنلاین - شقایق عرفی نژاد: سریال‌هایی مثل «سرگذشت ندیمه» بر اساس رمانی به همین اسم از مارگارت اتوود، اشیای تیز (shorp objects) بر اساس رمانی با همین اسم نوشته گیلین فلین، دروغ‌های کوچک بزرگ (big little lies) بر اساس رمانی از لیان موریاتی و مشهورترین‌ترین آنها سریال بازی تاج و تخت (game of thrones) بر اساس رمان ترانه یخ و آتش نوشته آر. آر. مارتین، از جمله سریال های موفقی هستند که بر اساس رمان ساخته شده‌اند. با رونق شبکه خانگی و سریال‌سازی برای پلتفرم‌ها در ایران هم سریال‌هایی بر اساس رمان‌های ایرانی ساخته شده‌اند که مخاطب هم از آنها استقبال کرده است:

اول سریال «بخوانیم» یا رمان « تماشا» کنیم! | سریال‌هایی که قرار بود داستان بهتری داشته باشند

یاغی، موفق در شروع، ناامید کننده در پایان

اولین سریالی که در شبکه نمایش خانگی با اقتباس از یک رمان ساخته شد، سریال یاغی بود. یاغی بر اساس رمان «سالتو» نوشته مهدی افروزمنش، ماجرای نوجوان حاشیه‌نشینی بود که حتی شناسنامه هم ندارد. این سریال به کارگردانی محمد کارت و با بازی پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، مهدی حسینی و...با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد. درباره آن در شبکه‌های اجتماعی صحبت می‌شد، در باره شخصیت‌ها نظر می‌دادند و حدس و گمان‌هایی در باره ادامه داستان مطرح می‌شد.

سریال اما چندان وفادار به رمان نبود. البته در روند تبدیل رمان به سریال، گسترش دادن داستان و اضافه کردن شخصیت طبیعی است. به خصوص در مورد رمان‌های ایرانی که شخصیت محور و بدون داستان‌های فرعی و پیچیده هستند، این گسترش داستان و شخصیت‌ها برای تبدیل به سریال حتما لازم است.

از طرف دیگر گونه‌های مختلف اقتباس وجود دارند و اقتباس وفادارنه فقط یکی از آنهاست. سریال فارغ از اقتباس موفق یا ناموفق از رمان، شروع گیرایی داشت و با ریتمی‌ تند، توانست مخاطب را به تماشای بقیه قسمت‌ها وادار کند. هرچند قسمت‌های پایانی چنگی به دل نمی‌زدند، اما آنچه بسیار مورد نقد قرار گرفت و برخلاف شروعش، نتوانست راضی‌کننده باشد، پایان بندی سریال بود. یاغی در یک پایان‌بندی عجولانه (که البته در سریال‌سازی ما بسیار مرسوم است) فقط داستان را تمام کرد. این اتفاق نارضایتی نویسنده رمان را هم در پی داشت. مهدی افروزمنش در یک گفت‌وگو در باره کتابش گفته بود من ربطی به یاغی ندارم و توضیح داده بود که معمولا بهتر است که کارگردان با نویسنده مشورت کند تا به تمام لایه‌های داستان دست یابد، اما این اتفاق برای یاغی نیفتاد و به همین دلیل من هیچ دخلی با سریال یاغی ندارم.

اول سریال «بخوانیم» یا رمان « تماشا» کنیم! | سریال‌هایی که قرار بود داستان بهتری داشته باشند

زخم کاری، موفقیتی که تکرار نشد

زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان، که این روزها فصل دوم آن در حال انتشار است، اقتباسی است از رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینی‌زاد. این رمان در باره افراد ثروتمند و بانفوذی است که در شرکت‌های مختلف فعالیت‌های گسترده دارند ...

خود رمان، بر اساس نمایشنامه مکبث ویلیام شکسپیر نوشته شده است؛ مکبث قدرت‌طلبی که وفاداری عمیقش به شاه هم باعث نشد، در برابر وسوسه قدرت تسلیم نشود. او شاه را می‌کشد و قدرت را مصادره می‌کند. اما آنچه بعد از به تخت نشستن او اتفاق می‌افتد زنجیره‌ای است از قتل و خونریزی و خفقان. آنقدر خون ریخته می‌شود که لیدی مکبث که خودش مکبث را وسوسه کرده بود شاه را بکشد، دچار جنون می‌شود. در نهایت شاهزاده جوانی که استحقاق این جایگاه را دارد، مکبث را می‌کشد و بر تخت می‌نشیند.

در زخم کاری مالک مکبث‌وار و با تحریک همسرش سمیرا، صاحب هولدینگ را می‌کشد و بعد از آن قتل‌های دیگری را هم مرتکب می‌شود. اما این تمام ارتباط مکبث و زخم کاری است. در مکبث مسئله اصلی شاه خوب/شاه بد است. زمانی که «شاه خوب» به قتل می‌رسد و قدرت به «شاه بد» می‌رسد، کشور در یک کابوس فرو می‌رود. با کشته شدن شاه بد و رسیدن شاه خوب است که آشفتگی از بین می‌رود و ثبات برمی‌گردد. مسئله جنون قدرت است که باعث می‌شود مکبث از هیچ جنایتی حتی کشتن زن و کودک، ترس نداشته باشد. در زخم کاری اما مسئله پول و فساد اقتصادی است.

سمیرای زخم کاری اگر مشکل جدی روانی پیدا می‌کند (که البته در فصل دوم چندان هم مطرح نیست) به دلیل مرگ فرزندش است. لیدی مکبث اما درست برخلاف مکبث که هرچه پیش می‌رود بیشتر تشنه خون می‌شود، از خونریزی پشیمان می شود، پاپس می‌کشد و روانش از هم می‌پاشد.

فصل دوم هم اقتباسی است از هملت شکسپیر؛ پسری که می‌خواهد انتقام خون پدرش را بگیرد. پدر هملت، پادشاه دانمارک، توسط برادرش به قتل می‌رسد و روح پدر، از این قتل و خون به ناحق ریخته‌اش به پسر خبر می‌دهد و از او می‌خواهد انتقامش را بگیرد. هملت برمی‌آشوبد و می‌خواهد از عمو و مادرش که بعد از مرگ پدرش با او ازدواج کرده، انتقام بگیرد. اما تردید می‌کند. در انتها اما او در مسابقه شمشیربازی که پادشاه برایش تدارک دیده عمویش را می‌کشد، مادرش با جام زهر کشته می‌شود و خودش با شمشیر زهرآلود کشته می‌شود. در نهایت هم پادشاه جوان دیگری از راه می‌رسد.

نمایشنامه هملت هم باز ماجرای پادشاه خوب است که قتلش تاوان زیادی دارد. علاوه بر آن تردید هملت مهم است که همیشه در نقدها و نوشته‌ها به آن اشاره شده است؛ شکی فلسلفی که باعث می‌شود انتقام گرفتن را به تأخیر بیندازد.

در زخم کاری ۲ میثم، پسر مالک، که گمان می‌کند پدرش به قتل رسیده، در جست‌وجوی قاتل است و از ارتباط مادرش با صاحب فعلی هلدینگ که به زعم میثم قاتل پدرش است، عذاب می‌کشد. اما مثل مکبث که در فصل اول از آن اقتباس شده بود، اینجا هم فقط همین خط داستانی وام گرفته شده و تفکر و ایده نمایشنامه در کار دیده نمی‌شود.

مالک به هیچ وجه بی‌گناه نیست و با یک قتل که خودش انجام داده و قتل‌های دیگری که به دستورش انجام شده، نمی‌تواند جایگزینی برای پادشاه خوب نمایشنامه هملت باشد. از طرف دیگر میثم هم قرابتی با هملت جز این که می‌خواهد انتقام قتل پدرش را بگیرد، ندارد.

اما در باره اقتباس از رمان ۲۰ زخم کاری هم در فصل اول که سریال بر پایه رمان پیش رفته، خط و ربط محکم‌تری وجود دارد. همین هم باعث شد سریال پربازدیدی باشد. اما در فصل دوم که دیگر اقتباس از رمان نیست، سریال دچار آشفتگی شده است، شخصیت‌ها با بیننده ارتباط برقرار نمی‌کنند و داستان جذابیتش را از دست داده است. این‌هاست که باعث شده تماشاگران به جای دنبال کردن داستان، از حضور کم جواد عزتی (و نه حتی مالک)، در سریال گلایه کنند. ، هرچند در مورد فصل یک هم تفاوت‌های زیادی بین رمان و سریال وجود دارد.

محمود حسینی زاد، نویسنده رمان در گفت وگویی در باره این اقتباس و تفاوت‌ها در مصاحبه‌ای گفته است: «اگر بخواهیم وجوه تصویری را بین رمان و این سریال برقرار کنیم من خیلی زیاد نمی‌بینم. چون وقتی رمان یا داستانی را می‌نویسید روی اجزای آن جزء به جزء فکر می‌کنید؛ درواقع بر شخصیت‌سازی‌ها، فضاسازی‌ها، مکان‌های داستان‌ و این‌ مسائل فکر می‌کنید. ممکن است که یک کارگردان داستان شما را تغییر دهد اما انتظار داریم که آن جزئیات دیگر حفظ شده باشد.»

سریال های دیگری که در راهند

این دو سریال تنها سریال‌هایی نیستند که بر اساس رمان فارسی در شبکه نمایش خانگی ساخته شده اند. سال ۱۴۰۰ علی سرابی قرار بود سریال «خون خورده» را با اقتباس از رمان خون خورده مهدی یزدانی خرم بسازد که رویتی است از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دهه ۶۰. البته تا امروز خبر دیگری از ساخت این سریال منتشر نشده است.

سریال «سووشون» کار نرگش آبیار هم بر اساس رمان سووشون سیمین دانشور در حال آماده‌سازی است که از پلتفرم‌های نمایش خانگی پخش خواهد شد. به نظر می‌رسد کارگردانان و سازندگان سریال‌ها از اقتباس ادبی استقبال می‌کنند، اما مسئله مهمی‌ که وجود دارد و باعث می‌شود در این کمبود داستان و قصه تعداد اقتباس‌ها زیاد نباشد، مسئله بودجه است. برای خرید امتیاز یک رمان برای اقتباس مبلغی به مراتب بیشتر از دستمزد یک نویسنده فیلمنامه باید پرداخت شود که باری تهیه کنندگان به صرفه نیست.

کد خبر 807735
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha