گروه ادب و هنر- کامران محمدی: رضا سیدحسینی، مترجم و پژوهشگر سرشناس و تاثیرگذار ادبیات ایران، پس از 60 سال جست‌وجو در دنیای شگفت‌انگیز متن، برای همیشه چشم‌هایش را بر کلمات بست و رفت.

سیدحسینی اگرچه مثل تمام 54 سال گذشته، از این پس نیز دست کم در «مکتب‌های ادبی»‌اش حضور خواهد داشت و عمرش از سنگ‌ها نیز بیشتر خواهد بود، اما از زمان لایتناهی و جاری روزگار، قدر 83 سال برداشت و چنان کرد که سنگواره‌اش در واژه‌ها باقی بماند و عمرش در تکرار مدام کلمات، هر روز به نقطه آغاز بازگردد؛

چرا که عمر واژه‌ها از سنگ‌ها بیشتر است و کسی که در زبان خیمه می‌زند، آمده است که بماند. چنان که سیدحسینی درست وقتی که در 1334 مکتب‌های ادبی را تنها در 200 صفحه منتشر کرد، نشان داد خانه اول و آخرش، متن است؛ جاودانگی در لابه‌لای کلمات...

سیدحسینی 83 سال پیش، یعنی وقتی که بهترین زمان ممکن برای پیوستن به خالقان ادبیات بود، زندگی را برگزید. این انتخاب غیرقابل تغییر، نخستین گام نوزاد برای حرکت از اردبیل به دنیای متن بود؛

به‌گونه‌ای که دوران طلایی ادبیات ایران، با نام‌هایی که همبازی‌های کم و بیش هم‌سن و سال سیدحسینی را تشکیل می‌دادند، فضایی را برای تنفس او فراهم آوردند که تنها 29سال بعد، به خلق مکتب‌های ادبی منجر شد؛

کتابی که اگرچه همه می‌دانستند ضروری است، اما شجاعت فرو رفتن در دریایی که پایانش را نمی‌شد تصور کرد، تنها به سیدحسینی رسید. این دوران، درست همان دورانی است که در شعر و داستان، بزرگ‌ترین نام‌های اکنون را معرفی کرده است.

سال‌های عجیبی که انگار چنان برای ادبیاتی‌ها جذاب بوده است که همه با هم آن را برای زندگی برگزیده‌اند. اما اختلاف سیدحسینی با این همه، همه آن چیزی است که شخصیت او را نیز در یک کلمه نشان می‌دهد؛ ویژگی منحصر به فردی که دست کم در روشنفکرجماعت کمتر یافت می‌شود؛

خدمتگزاری. سیدحسینی بیش از آنکه مؤلفی متفکر باشد، در دنیای شگفت‌انگیز و پایان‌ناپذیر ادبیات، خدمتگزاری سختکوش و خستگی‌ناپذیر است. او بیش از آنکه به‌خود فکر کند و برای ماندگاری و جاودانگی، خلق را برگزیند، بیش از آنکه خودپسندی اجتناب‌ناپذیر خالقان را بپذیرد، به دستگیری از آنها که تازه به دریا آمده‌اند، می‌اندیشید. سیدحسینی، ناجی غریق‌های بی‌شماری بوده است...

«در سال 1305 در اردبیل به دنیا آمدم. ادبیات نخوانده‌ام؛ بلکه ارتباطات دور را اول در مدرسه‌ پست و تلگراف تهران و بعد در مدرسه‌ عالی ارتباطات دور پاریس گذراندم. پنج، شش سالی هم در دانشگاه U.S.C لس‌آنجلس آمریکا فیلمسازی خوانده‌ام.»

اما شاید هیچ‌یک از استادان و مسئولان مدرسه عالی ارتباطات راه دور پاریس، هرگز گمان نمی‌کردند دانشجوی ساده و ساعی رشته‌ای این چنین دور از ارتباطات انسانی، حدود 50سال بعد، یعنی در سال 2000باز هم به پاریس برود و این بار نشان شوالیه‌ پالم آکادمیک فرانسه را بگیرد.

سیدحسینی در سال 1381چهره ماندگار خودمان هم شد؛ یعنی 2 سال پس از آنکه پاریسی‌ها شوالیه‌اش کردند که البته حق هم داشتند؛ اگر سیدحسینی را از زیر بنای بلند ادبیات فرانسه در ایران، بیرون بکشیم، شکی نیست که فرومی‌ریزد. آلبر کامو، آندره مالرو، ژان پل سارتر، مارگریت دوراس و آندره ژید؛ آنها از روی میز سیدحسینی گذشته‌اند و در دست‌های ما نشسته‌اند. همان طور که ترک‌ها نیز می‌بایست چنین می‌کردند، دست کم به‌علت ترجمه سه‌گانه‌ «آن سوی کوهستان» یاشار کمال، «از چهار زندان» و «آخرین شعرها»ی ناظم حکمت و «مرگ عزیز بی‌عار» لطیفه تکین.

و ایرانی‌ها... «فرهنگ آثار» 6جلدی با جلدهایی که هر یک مجموعه‌ای900-800صفحه‌ای است، تنها یکی از آنهاست که علاوه بر «مکتب‌های ادبی»، نشانی منزلگاه خدمتگزار کلمات را بر خود دارد.

فردا 9 صبح، تالار وحدت

فردا یکشنبه، ساعت 9 صبح، جلوی تالار وحدت، قایق رضا سیدحسینی بر شانه‌های غریق‌هایی که حالا بسیاری خود کنار آب می‌نشینند و حواسشان به آنهایی است که هر روز بی‌محابا شیرجه می‌زنند، به سمت ساحل می‌رود. توفان فرونشسته است، قایق پهلو می‌گیرد، زمان استراحت فرارسیده است...

کد خبر 80277

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز