فرناز شهید ثالث: در این نشست که به همت یاسین حجازی و با حضور جمعی از علاقهمندان به بیهقی و با پیوستن گروه مجازی از شهرها و کشورهای دیگر شکل گرفت، دکتر محمد دهقانی، پژوهشگر ادبیات و نویسنده کتاب «حدیث خداوندی و بندگی» که تحلیل تاریخ بیهقی از دیدگاه ادبی، اجتماعی و روانشناختی است، و همچنین مهدی یزدانی خرم، نویسنده، درباره اهمیت بیهقی در تاریخ و ادبیات ایران صحبت کردند.
در آغاز، یاسین حجازی توضیح داد که شرکت کنندگان در این جلسه از زمان آغاز کرونا به صورت غیرحضوری و از راه دور در کارگاه بیهقی خوانی حاضر شده اند و بعد از سه سال، به مناسبت روز بیهقی امکان دیدار حضوری فراهم شده است.
در ادامه، محمد دهقانی، در سخنانی با عنوان «داد و بیداد سیاست در شاهنامه و تاریخ بیهقی» به صحبت از نقاط اشتراک دو متن ماندگار ادب فارسی یعنی شاهنامه فردوسی و تاریخ بیهقی پرداخت. او با ذکر تفاوت جهانبینی و ایدئولوژی فردوسی و بیهقی، توضیح داد که نگاه بیهقی به ایران، با نگاه فردوسی متفاوت است. با این حال هر دو در یک اتمسفر فرهنگی زیسته اند و آنچه هگل آن را «روح زمان یا روح زمانه» میگوید در آثار این دو مشترک است.
دهقانی در توضیح این زیست جهان مشترک میان فردوسی و بیهقی به چند واژه اشاره کرد و به مستندات آن در شاهنامه و تاریخ بیهقی ارجاع داد. «نخستین نکته مشترکی که میتوان دید، آن است که هر دو جهان را دارای سرشتی غدار و بیدادگر میبینند.» به گفته دهقانی، نگاهی که این دو به جهان دارند، برخلاف آموزهها، حاصل تجربه زندگی است. «نگاهی کاملاً بدبینانه، که طبیعی است کسی که چنین نگاهی به جهان دارد، ناامید باشد. اما این طور نیست.»
نکته بسیار مهم دیگر در زیست جهان فردوسی و بیهقی، به گفته دهقانی «تأکید هر دو بر دو ارزش مهم، یعنی خرد و داد است.» نکته جالب از نگاه دهقانی این است که این دو ارزش، هیچوقت در زندگی واقعی وجود ندارد. به همین دلیل، نمود آن در شاهنامه به شکل اساطیری درمیآید و فریدون نماد خرد و داد میشود. بیهقی نیز با همه تأکیدی که بر خرد و عدالت دارد، پدربزرگ مسعود، یعنی سبکتکین را نماد خرد و داد معرفی میکند.
آخرت اندیشی و مرگ اندیشی نکته اشتراک دیگری است که هم در شاهنامه دیده میشود و هم در تاریخ بیهقی.
دهقانی همچنین به موضوع کم آزاری و بی آزاری اشاره کرده و آن را از ارزشهای مهم آن دوران معرفی میکند. او توضیح میدهد که وقتی در جامعه بر نکتهای تأکید میشود، باید عکس آن را درنظر گرفت. «یعنی در جامعهای بی آزاری ارزش می شود که در آن آزار زیاد است.
نکته دیگر اینکه «گزارشی که فردوسی و بیهقی از زندگی و مرگ قهرمانان به دست میدهند، خواننده را به این نتیجه میرساند که سیاستورزی با اخلاق، یعنی کم آزاری و بی آزاری و خردورزی و دوری از طمع و آزمندی جور درنمی آید. اگر بپذیریم چنین است – که هست –چطور میتوانیم کار فردوسی و بیهقی را توجیه کنیم؟ چرا بیهقی و فردوسی عمر خود را برای این کار گذاشتهاند؟»
پاسخ دهقانی به این پرسش این است که «عمده شاهکارهای ادبی ما در ژانری میگنجند که به آن اندرزنامه یا سیاستنامه میگویند که نشان میدهد سیاست و سیاستورزی چقدر برای ما مهم بوده است و هنوز هست.» دهقانی با ذکر نمونهها و دلایل پرتعداد بودن اندرزنامهها در متون فارسی، صحبتهای خود را تمام کرد.
در بخش دوم این نشست، مهدی یزدانی خرم به بررسی اهمیت بیهقی برای داستان نویسان معاصر پرداخت و صحبتهای خود را با این نکته آغاز کرد: «من از نسلی هستم که همیشه شنیدهام بیهقی بخوانید تا نویسنده شوید. سیاستنامه، قابوسنامه، سعدی بخوانید تا نویسنده شوید.»
او از مصاحبهای که چند سال پیش با آدونیس کرده، مثال میآورد: «از او پرسیدم شاعری که روی شما تأثیر گذاشته کدام است. گفت من پایبند میراث متنبی هستم. من شوکه شدم. آدونیس از مدرنیستترین شاعران دنیای عرب است. او توضیح داد من با خوانش آثار متنبی و معاصر کردن مدام آثار او آدونیس شدهام.»
یزدانی خرم ادامه داد «من در خوانش مدام بیهقی و متونی از این دست، به این نتیجه رسیدم که این متون زمانی برای من به عنوان نویسنده زنده میشوند که بتوانم با آنها رابطه ذهنی برقرار کنم. مساله من به عنوان نویسنده قدرت است. بیهقی راوی قدرت است و در این روایتگری است که او میتواند چنین شاهکاری خلق کند. در روایتگری است که میتوانید بر تاریخ غلبه کنید.»
او در توضیح نگاه خود به استفاده از متنی مانند تاریخ بیهقی از کوندرا نام میبرد که مدام درباره سروانتس صحبت میکند. «باید ببینیم چه چیزی از سروانتس در کوندرا درونی شده است: مفهوم جستجو. این جستجو خود را در شکلهای مختلف نشان میدهد.»
در نگاه یزدانی خرم، غلطترین شکل در مواجهه با متونی مانند تاریخ بیهقی آن است که نویسنده بخواهد شبیه آنها بنویسد. «مرحوم گلشیری که نویسنده بسیار بزرگی بود، در داستانی مثل معصوم پنجم چنین اشتباهی کرده است. این داستان چیزی جز زبانورزی با امکانات بیهقی نیست و چیزی اضافه نکرده است.»
در مقابل، از رضا براهنی نام میبرد که توانسته است این رابطه را به وجود بیاورد. «براهنی در روزگار دوزخی آقای ایاز روح بیهقی را درک کرده است.»
یزدانی خرم در جمعبندی صحبتهای خود میگوید «نکته اول اینکه ما نمیتوانیم از تاریخ بیهقی به عنوان متنی برای نویسنده شدن استفاده کنیم. ما میتوانیم با خواندن مدام بیهقی و فکر کردن به آن و نزدیک شدن به فکر بیهقی، او را امروزی کنیم. چون ریشههایی از بیهقی در امروز ما دیده میشود. دیگر اینکه تاریخ قرار نیست درس بگیریم. بیهقی میگوید همین است سرنوشت. فضایی دورانی وجود دارد. آنچه بیهقی را جاودانه میکند این است که میتواند این فضا را روایت کند و پیشنهاد خاصی هم ندارد. نکته دیگر اینکه بیهقی رماننویس نیست. البته قابلیتهایی دارد که میشود در رمان مدرن از آن استفاده کرد. در صورتی که از آن خود کنیم. دقت کنیم که بیهقی در روایت چیزی که میدید، نگران قضاوت تاریخ نبود. اگر به عنوان رماننویس همین نکته را از بیهقی دریافته باشیم کافی است.»
در بخش پایانی مراسم بزرگداشت بیهقی، یاسین حجازی بخشی از تاریخ بیهقی را خواند تا شرکت کنندگانی که از شهرهای مختلف حاضر شده بودند و از کشورهای دیگر به صورت برخط همراه بودند، بی آنکه بیهقی بشنوند خداحافظی نکرده باشند.
نظر شما