محمود اکرامی‌فر، شاعر و استاد دانشگاه می‌گوید: «شاعران، مداحان و مرثیه‌سرایان امروز برخلاف گذشته پیش از اینکه شهروند شاعر باشند، اپراتور کلمات‌اند و به شکل انبوه جملاتی را ارسال و دریافت می‌کنند. همان کسانی که دریافت می‌کنند، فرستنده‌اند و فرستندگان دریافت کننده. این به مداحی حسینی(ع) آسیب زده است.»

محمود اکرامی فر

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: محمود اکرامی‌فر، شاعر، پژوهشگر ادبیات و استاد دانشگاه عنوان کرد: «برای اینکه مداحی و مرثیه‌سرایی از وضع نه چندان مطلوب که امروز دچارش شده‌ایم، خارج شود، شاعران تک به تک و فرد فرد باید سواد شهروندی و در واقع سواد شاعری خود را بالا ببرند. این سواد در وهله نخست به سواد دینی شاعران بازمی‌گردد. این در حالی است که اغلب شاعرانی که در هیئات مذهبی مداحی می‌کنند، دانششان در حوزه عاشورا و محرم در حد مسموعات است و این بزرگ‌ترین آسیب را به شعر، مداحی، مرثیه‌سرایی و شعر مذهبی زده است.»

گفت‌وگوی عاشورایی ما را با دکتر محمود اکرامی‌فر بخوانید:

 یکی از نیازهای جامعه فرهنگی ما این است که شعر مناسب برای مرثیه و مرثیه‌سرایی فراهم کنیم. فضای فعلی کشور متأسفانه به دلیل تجاری شدن مداحی، چنین شعری تولید نمی‌کند. هر مداح ساز خودش را می‌زند و شیوه خاص خودش را اتخاذ می‌کند. رابطه بین هیئات مذهبی و کسانی که شعر مذهبی تولید، کم و کمرنگ‌تر شده است. اگر بخواهید این موضوع را به اجمال آسیب‌شناسی کنید، از چه زاویه‌ای به آن می‌نگرید؟

وقتی ما صحبت از مداحی و مرثیه‌خوانی می‌کنیم، دو مقوله متفاوت از یکدیگرند. شاعر نفر سومی است که هم از لحاظ محتوایی مداح را تغذیه می‌کند و هم مرثیه‌خوان را و هم اینکه مردمی که شعر گوش می‌کنند و شعر می‌خوانند. یعنی در وهله اول، نه ارتباطی با مداحی دارد و نه مرثیه‌سرایی. در شرایطی هم در ماه ربیع‌الاول برخی از مردم می‌خواهند شعر مذهبی گوش کنند. در نتیجه شاعر باید بتواند این سه گروه را از لحاظ محتوایی پوشش دهد. چون آنچه مربوط به ائمه است، لزوماً مرثیه و لزوماً مداحی نیست؛ شاید شاعر بتواند سیره ائمه را هم مطرح کند و مثلاً به مردم بگوید امام رضا(ع)، چنین زندگی می‌کرد. امام حسین(ع) چنین شهروندی بود و حضرت علی(ع) بدین گونه می‌جنگید و امام هادی(ع) با خانواده خود چنان برخورد می‌کرد.

شاعر می‌تواند طوری این بزرگواران را معرفی کند که مرجع زندگی اجتماعی مردم باشند. مثلاً شهریار وقتی شعر علی ای همای رحمت را می‌سراید، به نقش پدری حضرت امیرالمومنین علی(ع) هم اشاره می‌کند: «به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب/ که علم کند به عالم شهدای کربلا را». یا زمانی که درباره حضرت علی(ع) صحبت می‌کند، به بخش عدالت و مدارای حضرت علی(ع) هم اشاره می‌کند: «به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من/ چو اسیر توست بنما به اسیر کن مدارا». مدارا کردنم در واقع دستور العمل زندگی اجتماعی است که شما با خانواده، دوست، دشمن و همکارت بتوانی چنین باشی.

یا مثلا می‌گوید: «برو ای گدای مسکین در خانه علی زن/ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را». در اینجا هم بحث بخشندگی که یکی از صفات خداوند رحمان است که خدا در ابتدای ۱۱۳ سوره و در یک سوره دیگر گفته است «به نام خداوند بخشنده مهربان». نگفت خداوند قهار جبار و الی آخر. چرا که جامعه براساس مهربانی و بخشندگی بیشتر اداره می‌شود و به زیست الهی نزدیک می‌شود تا در عین قهاریت و جباریت. لذا یک شاعر مذهبی لزوماً کسی نیست که فقط مداح را تغذیه کند یا مرثیه‌خوان را. بلکه باید جامعه را تغذیه کند و ائمه و معصومین(ع) و بزرگان دین و اولیاء الله را به عنوان نیروهای مرجعی معرفی کند که مردم آنها را الگوی زیست اجتماعی خودشان قرار می‌دهند و کسی می‌تواند به قول بزرگی، خوب شهید شود، که خوب، شهید زندگی کرده باشد. آدمی هم باید خوب زندگی کرده باشد تا خوب به لقاءالله بپیوندد. تأکید می‌کنم که شاعر مذهبی و شاعر آیینی لزوماً تغذیه کننده مداح و مرثیه‌خوان نیست. جامعه غیر از مداحی و مرثیه‌سرایی در حوزه دین، با الگوهای دینی در موارد دیگری هم نیاز دارد.

شاعر به سیره ائمه در عرصه‌های مختلف اجتماعی نیاز دارد. مردم نیاز دارند بدانند که امام حسین(ع) با همسایه‌اش چگونه رفتار می‌کرد. امام حسین(ع) به عنوان یک همسر چگونه با زن و بچه‌اش رفتار می‌کرده. به عنوان یک پدر و برادر چه برخوردی داشته. به عنوان یک شهروند، خریدار، به عنوان کسی که فعالیت اقتصادی انجام می‌داده، رفتارهای این بزرگوار و هنجارهای او چگونه بوده است. از این جهت سیره این بزرگواران بیشتر مورد توجه است و مردم می‌خواهند از آنها الگو بگیرند و زیست مثمر ثمر و خدادوستانه داشته باشند.

مخاطبان ۵۰ سال پیش مداحی‌ها عوض شده‌اند | «اپراتوری کلمات» به نوحه‌های حسینی(ع) آسیب زده| برای عاشورا به شهروند شاعر نیاز داریم
محمود اکرامی فر، شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه

فضای دیجیتال و دیجیتالیزه شدن مداحی‌ها که البته اشاره کردید شاعری و مرثیه‌سرایی از مداحی به کل جداست، چقدر به مداحی‌ها آسیب زده. مداحی‌ها و حتی شعر ما تجاری بیش از پیش شده است.

در گذشته ما شهروند داشتیم. گفتند این شهروند حقوقی دارد و رسیدیم به آنچه شما رسانه‌ای‌ها به آن می‌گویید «شهروند خبرنگار». شهروند خبرنگار موجودی است که خبر و غیر خبر را تشخیص می‌دهد. خبر را تهیه و تدارک می‌بیند و به رسانه می‌دهد و آنها در زمانی که صلاح دانستند، آن را پخش می‌کنند.

یعنی در شهروند خبرنگار تعیین محتوا با شهروند نیست، تولید محتوا با شهروند است. دروازه‌بازی و توزیع محتوا هم با شهروند نیست و بر عهده رسانه است. ما جدیداً با پدیده دیگری مواجه‌ایم با عنوان «شهروند رسانه». شاعر را اگر به عنوان یک شهروند در نظر بگیریم باید بررسی کنیم که آیا اصلاً چیزی به نام شهروند داریم یا نه. نکته دیگری هم باید در همین راستا بررسی شود که ما شهروند شاعر داریم یا شاعر شهرنشین جهان‌وند؟ یا جهان‌وندان شهرنشین؟ در تهران شهرنشین وجود دارد اما معیارهایش معیارهای جهانی است. این بحث فرعی است و فی‌الحال از آن درگذریم، اما همینجا در حوزه مداحی، مرثیه‌سرایی و شعر به موضوع شهروند رسانه می‌رسیم. شاعر چون شهروند است، می‌شود «شاعر رسانه». قبلاً شاعر هم خودش شعر می‌گفت و هم رسانه بود. یعنی تعیین محتوا، تولید محتوا، دروازه‌بانی محتوا و توزیع محتوا، جملگی به دست شاعر اتفاق می‌افتاد.

در آن شرایط کسی نمی‌توانست به شاعر بگوید چه چیزی تولید کند و اگر چیزی تولید می‌کرد، آنچه بود که دلش می‌خواهد و به گونه‌ای تولید می‌شد که به شکل تک رسانه‌ای یا چندرسانه‌ای، توانش را داشت. طوری دروازه‌بانی می‌کرد که با تفکر و جهان‌بینی‌اش، سازگار باشد و هر زمان که دلش بخواست از طریق رسانه‌هایی که در اختیارش بود، آن را انتشار می‌داد.

پدیده شهروند رسانه، باعث شد که فرستنده پیام افزایش یابد. یعنی هر کسی که گیرنده پیام است، فرستنده پیام هم هست. شاید به تعداد گیرندگان، فرستنده پیام داشته باشیم. در اینجا چه اتفاقی می‌افتد: محتوای زیادی تولید می‌شود. این برای شعر خیلی بد است چرا که همه سواد رسانه‌ای شعر را ندارند. اگر شعر را به نوعی رسانه تقلیل دهیم، انبوه آدم‌های تولید کننده، سواد دستیابی، ارزیابی و دروازه‌بانی و ارسال و حتی خودبیان‌گری دارند. در نتیجه در عالم رسانه شلم شوربایی به عنوان شبه خبر و شبه شعر به وجود می‌آید. شبه داده و سرقت داده هم به راحتی در کسری از ثانبه رقم می‌خورد. در این خلال هر کسی هر چه تولید می‌کند می‌تواند نامش را شعر بگذارد و توزیع کند و غبار و ابهامی در جامعه به وجود می‌آید که تشخیص سره از ناسره بسیار دشوار می‌شود.

 اینجا حق شهروند و شاعر چیست؟

بعضی‌ها می‌گویند، یکی از حقوق جدید شهروندان در این بلبشو رسانه‌ای و در بمباران داده و شبه داده، حق بی‌اطلاعی است. مخاطب گوش‌هایش را می‌گیرد و می‌گوید نمی‌خواهم بشنوم. چشم‌هایش را می‌بندد و می‌گوید نمی‌خواهم ببینم و بخوانم.

آن موقع دنبال جایی می‌گردد که آرامش داشته باشد. بعضی از آدم‌ها همین امروز می‌شنویم که بارها در روزمره می‌گویند ما چندین روز سراغ گوشی همراهمان نرفته‌ایم تا اعصابمان خرد نشود. لذا در شرایط جدید رسانه‌ای، ما به حق دیگری به نام «حق ندانستن» می‌رسیم. مردم حق دارند در شرایط کنونی که تشخیص داده از شبه داده، و شعر از شبه شعر سخت شده و فرستندگان پیام زیاد شده‌اند و هر که هر چه دلش می‌خواهد به نام شعر جا می‌زند، آن را نخوانند. مردم می‌گویند ما دوست داریم در این فضا چیزی ندانیم. لذا حقی به نام حق ندانستن می‌توان برای مخاطب شبه شعر و شبه مداحی قائل شد.

برای رونق نسبی شعر، مرثیه‌سرایی، مداحی و شعر مذهبی در این وادی چه می‌شود کرد؟ آن هم در این بازار به قول شما آشفته شعری.

کسی غیر از خود شاعر و تولید کننده پیام مذهبی کاری نمی‌تواند بکند. ما با انبوهی از فرستندگان شعر مواجه‌ایم که به خودی خود رسانه‌اند.

آیا می‌توان دل بست که در آینده وضع قدری بهتر شود؟

باید زمانی وقت بگذارید و مفصلاً درباره «شاعر رسانه» بحث کنیم. این بحثی است که کسی تا به حال مطرح نکرده و خودم آن را برساخته‌ام. نه دولت می‌تواند کاری کند و نه نهادها. فقط سواد رسانه‌ای است که نجات بخش است. سواد شاعر و دانش مذهبی شاعر باید بالا برود. اکثر ما شاعران امروز، اپراتوریم تا سواد رسانه‌ای داشته باشیم. دریافت کنندگان خوب و طبعاً ارسال کنندگان خوبی هستیم.

پس چه زمانی خروجی کار نمره قبولی می‌گیرد؟

در وضعی که ارزیابی، بازیابی، دستیابی و خودبیان‌گری هم داریم، زمانی که با یک بازیابی، ارزیابی و دروازه‌بانی درست که مصلح جامعه، مصلح مردم و خرده فرهنگ‌ها و بسیاری موارد دیگر باشد، اتفاق بیفتد.

شاعرانی که خودشان را به عنوان شاعر مذهبی مطرح می‌کنند یا مطرح هستند باید دانش و سواد رسانه‌ای‌شان را بالا ببرند. از اپراتور رسانه فراتر بروند و شاعرانی باشند که سواد و دانش رسانه‌ای دارند و در چنین شرایطی خودشان را مطرح کنند. چنین شاعری باید بتواند با داده‌های قبلی، رسانه‌های دیگر و داده‌های دینی وارد چالش شوند. علاوه بر این شاعر باید سواد مذهبی‌اش را بالا ببرد. اغلب سواد شاعران امروز، در حد مسموعات و دیده‌ها و شنیده‌ها و مجالس سخنرانی مذهبی و مداحی است. سوادی که برپایه تحقیق و تفحص و تحلیل داده‌ها و تبیین باشد، وجود ندارد. این نکته دومی است که باید به آن توجه شود. نکته سوم این است که شعرا باید بدانند که عاطفه‌گرایی باید در خدمت محتوا باشد. لزوماً ایجاد شور و احساسات با کاربرد چند واژه، شعر را عمیقاً مذهبی و شورانگیز نمی‌کند. باید بدانید که چه می‌خواهید بگویید و چه به مخاطب داده‌اید. دیگر فقط به گریه انداختن مخاطب کافی نیست. باید سخنی که شاعر دینی و آیینی می‌گوید در زیست اجتماعی مردم موثر باشد. اگر این احساس مسئولیت‌ها وجود داشته باشد و ضمن اینکه باورمان بشود، مخاطب امروز مخاطب ۵۰ سال پیش نیست و کسی که امروز، در تعزیه می‌نشیند و تعزیه می‌بیند و روضه گوش می‌کند، مخاطب ۵۰ سال پیش نیست که اگر هم سوادی داشته باشد، سواد مکتبی است. بپذیریم که متوسط سواد آنها از لیسانس و فوق لیسانس بالاتر است. آن موقع شاید تازه بتوانیم با واقعیت موجود روبه‌رو شویم تا به حل تک تک مسایل، جزء به جزء و جزء به کل بپردازیم.

کد خبر 775754
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فرهنگ عمومی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha