علی ترک قشقایی: نامیبیا کشوری در جنوب قاره آفریقاست که بخش وسیعی از آن را صحرای معروف نامیبیا پوشانده است.

این کشور یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های یوزپلنگ در دنیاست، این امر دستاورد تلاش‌های زنی به نام لاری مارکر است که در این کشور موفق به تاسیس مرکزی برای حفاظت یوزپلنگ‌ها شده است. این کشور تا سال 1990 بخشی از خاک آفریقای جنوبی محسوب می‌شد که در همان سال به رهبری سام نوجما توانست پس از 25 سال درگیری با دولت آفریقای جنوبی، استقلال خود را به دست آورد. محصولات صادراتی آن شامل الماس، مس، طلا، روی، سرب، اورانیوم، دام اهلی، ماهی و پوست گوسفند است.

نوشین ساطعی، کارشناس رشته زیستگاه‌ها و تنوع زیستی است که برای گذراندن یک دوره آموزشی جهت حفاظت یوزپلنگ به نامیبیا، مقر مرکز حفاظت از یوز Cheetah Conservation Found  (CCF) سفر کرده و به تازگی از این سفر بازگشته است. ساطعی هم‌اکنون در تدوین کتاب‌های «آموزش محیط بان» و «یوزپلنگ‌ها برای همیشه» با انجمن « بوم پژوهان» همکاری دارد. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی است  درباره یوز و وضعیت این‌گونه نادر حیات وحش در نامیبیا.

  • جانوران شاخص نامیبیا کدامند؟

نامیبیا را با یوز آن می‌شناسند و آن هم به‌دلیل عملکرد خوب CCF درخصوص این‌گونه است بعد از آن‌گونه‌های شاخص را می‌توان کرگدن، فیل و شیر به حساب آورد اما به‌طور کلی حیات وحش این کشور دارای اهمیتی بین‌المللی است و سالانه هزاران نفر برای بازدید پرندگان و پستانداران آن به این کشور می‌آیند.

  • چگونه با مرکز حفاظت از یوز آشنا شدید؟

من علاقه زیادی به یوز دارم و سعی می‌کنم با تمامی مسائل مرتبط با آن در ایران و آفریقا ارتباط برقرار کنم. یکی از افرادی که همیشه دلم می‌خواست با فعالیت هایش آشنا شوم خانم لاری مارکر (Laurie Marker) بود. روی اینترنت سایت CCF را به‌طور ماهانه بازدید می‌کردم و با دوره‌های آن آشنا شدم و تصمیم گرفتم در دوره «مطالعه زیست شناختی یوز» که مورد علاقه من بود شرکت کنم. خانم مارکر یکی از معروف‌ترین حافظان یوزپلنگ در دنیاست که به‌عنوان موفق‌ترین فرد در این زمینه در دنیا شناخته شده است.

خانم مارکر حفاظت از یوزپلنگ را در سال 1974 آغاز کرد و در سال 1977 به نامیبیا که یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های یوز است سفر کرد و به رویای خود تحقق بخشید و با توله یوز خود به نام «چوباکا» توانست کمک‌های مالی و معنوی زیادی را از سراسر دنیا برای حفاظت از یوزپلنگ دریافت کند. وی در سال 1990 مرکز حفاظت یوزپلنگ را به‌طور رسمی در نامیبیا تاسیس کرد و اهداف اصلی این مرکز را بر پایه آموزش جوامع محلی، مطالعات بوم شناختی و زیست شناختی یوز و آموزش کارشناسان در سراسر دنیا قرار داده است.

  • کارگاه چگونه برگزار شد؟

من در یک دوره مربوط به «بیولوژی حفاظت» که از 29 مهر تا 27 آبان ادامه داشت شرکت کردم. این دوره شامل دو بخش اصلی می‌شد؛ یک بخش مربوط به جوامع محلی و بخش دیگر در ارتباط با مطالعات علمی زیست شناختی یوز و دیگر هم بوم‌های آن بود. در بخش اول هدف یافتن رابطه‌ای متقابل بین یوز و مردم محلی به‌ویژه دامداران و یافتن راهکارهای مؤثر برای کاهش این تقابل بود که روش‌های مربوط به این موضوع آموزش داده شد. در بخش دوم تمامی فنون مربوط به یافتن ویژگی‌های زیستی، بوم شناختی و زیستگاهی یوز آموزش داده شد تا با شناخت آنها بتوان راهکارهایی علمی و قابل‌قبول جهت حفاظت و بهبود وضعیت این‌ گونه ارائه کرد. این بخش عواملی چون مطالعه روی زیستگاه یوز و هم بوم‌های آن، مسائل ژنتیک و کلینیکی و بسیاری مسائل مهم دیگر را شامل می‌شد. در هر دو بخش تجربه سایر کشورها به اشتراک گذاشته شد.

  • در این مدت از کدام مناطق حفاظت شده یا پارک‌های ملی دیدن کردید؟

من به اتفاق 8 تن از کارشناسان ایرانی شرکت‌کننده در این مدت از پارک ملی اتوشا که یکی از معروف‌ترین پارک‌های ملی آفریقاست دیدن کردیم و البته از مناطق حفاظت شده Nyae Nyae و Anabeb و نیز مناطق تحت حفاظت و مدیریت CCF بازدید کردیم. جالب است بدانید در این کشور منطقه‌ای از سوی یونسکو به‌عنوان ذخیره گاه زیست‌کره ثبت نشده است.

  • آیا نامیبیا کشور ثروتمندی است که توانسته در صنعت طبیعت‌گردی موفق باشد؟

نامیبیا مثل اکثر کشورهای آفریقا در گذشته مستعمره کشورهای اروپایی بوده است. اکثر مردم از طریق اکوتوریسم و شکار ارتزاق می‌کنند اما تعداد کمی هم به دامداری مشغول هستند. مردم بومی چندان ثروتمند نیستند اما سرمایه‌گذاران اروپایی به‌ویژه آلمانی‌ها با ایجاد و گسترش بخش اکوتوریسم در این منطقه درآمدهای خوبی دارند.

  • آیا محیط‌زیست در این کشور از سوی دولت حمایت می‌شود؟ به عبارت بهتر این کشور سیاست حفاظت محیط‌زیست را در پیش رو دارد؟

به‌دلیل آنکه بخش اعظم درآمد این کشور از حیات وحش به دست می‌آید، دولت مدیریت این منابع را بر عهده دارد اما نوع مدیریت متفاوت با ایران است، به‌گونه‌ای که مدیریت و حفاظت اصلی، به بخش خصوصی واگذار شده و دولت تنها پایشی کلی و دورادور و به نوعی غیرمستقیم نسبت به این موضوع دارد.

  • محیط‌زیست در این کشور چگونه مدیریت می‌شود و نقش بخش خصوصی و مردم در آن چیست؟

سازمان‌هایی تحت عنوان «حفاظت و نگهداری از منابع طبیعی» (Conservency) در این کشور وجود دارند که از طرف دولت حمایت می‌شوند اما مسئول مدیریت و حفاظت از مناطق، مردم محلی هستند که کارکنان این سازمان‌ها را تشکیل می‌دهند.

  • درباره خصوصی‌سازی‌ مناطق حفاظت شده در ایران چه نظری دارید؟ آیا ایران با شرایط فعلی آمادگی پذیرش چنین اقدامی را دارد؟

به عقیده من قبل از انجام خصوصی‌سازی‌ می‌بایست اهداف جهت مدیریت مناطق مشخص شود. ما مناطقی بسیار حساس داریم که در خطر تخریب شدید قرار دارند، شرایط وخیم است و نمی‌توان جایی برای ریسک باقی گذاشت. تنها مدیریتی که می‌تواند برای این مناطق مفید باشد مدیریتی کارآمد، زود بازده و با هدف حفاظت بدون در نظر گرفتن بهره‌وری و کسب سود است، در آن صورت ریسک مدیریتی خصوصی که به عقیده من با هدف بهره برداری و حفاظت است نمی‌تواند مطلوب باشد. متأسفانه اکثر مناطق موجود در ایران دارای چنین شرایطی هستند، اما برای آن دسته از مناطقی که همچنان توان تولید و احیای خود را دارند مدیریت خصوصی که با مشارکت مردم و با اهداف حفاظت و بهره برداری توأم هستند می‌تواند بسیار مفید باشد. البته در آن هنگام هم مدیریت سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌صورت غیرمستقیم و با شاخص‌های مناسب ارزیابی حائز اهمیت است.

  • آیا مسئولان حفاظت محیط‌زیست در نامیبیا تحصیلات مرتبط با کار خود دارند؟

 کسانی که در دولت فعالیت می‌کنند و «سازمان‌های حفاظت و نگهداری منابع طبیعی» را پایش می‌کنند همه تجربه و تحصیلات مرتبط با این موضوع را دارند. اما افراد و کارکنان این سازمان‌ها لزوما تحصیلات ندارند اما تجربه کافی جهت مدیریت مناطق خود و نیز حفاظت و برداشت را داشته و درصورت لزوم آموزش‌های لازم نیز به آنها طی دوره‌هایی داده می‌شود.

  • در آنجا هم مانند ایران طبیعت قربانی سودجویی گروهی خاص و ناآگاهی مسئولان می‌شود؟

بله همیشه افرادی سودجو وجود دارند که به خاطر پول حاضر به شکارهای غیرقانونی می‌شوند. به‌عنوان مثال یکی از معضلات در این کشور شکار غیرقانونی برخی گونه‌ها همانند شیر، پلنگ، یوز و کرگدن است که به خاطر تروفه، پوست و یا شاخ شکار می‌شوند. در رابطه با مسئولین هم کسانی بودند که به خاطر درآمد بیشتر اجازه شکار و بازدید گردشگر بیش از ظرفیت اکوسیستم را داده‌اند.

  • حتما اطلاع دارید در هفته‌های اخیر یک قلاده پلنگ و دو قلاده یوز در ایران قربانی سوانح جاده‌ای شدند، در آنجا هم حیات وحش و به‌ویژه یوزپلنگ‌ها  قربانی سوانح جاده‌ای می‌شوند؟

در نامیبیا به‌دلیل اهمیت حیات وحش قوانینی وضع شده و یا تدابیری اندیشیده شده که تلفات حیات وحش را توسط انسان به حداقل رسانده است. به‌عنوان مثال در طول جاده‌ها سرعت از حد 80 کیلومتر تجاوز نمی‌کند. دو طرف جاده‌ها نمایه‌ها و تابلوهای هشدار‌دهنده درخصوص تردد حیوانات نصب شده و در مناطقی که تردد حیات وحش بسیار زیاد باشد، دو طرف جاده حصار کشی شده و راه‌های مخصوص از زیر جاده‌ها برای تردد حیوانات در نظر گرفته شده است. از طرفی به‌دلیل آگاهی بالای مردم و گردشگران نسبت به حیات وحش، مردم به اندازه کافی نسبت به تنها منابع درآمد موجود (حیات وحش) حساسیت نشان می‌دهند.

  • برای جلوگیری از تلفات حیات وحش در جاده‌ها چه پیشنهادی دارید و آینده محیط‌زیست کشور را چگونه می‌بینید؟

فکر می‌کنم نصب تابلوهای هشدار‌دهنده و زیر گذر برای حیوانات گزینه خوبی باشد اما مسئله اصلی فرهنگ‌سازی‌ برای توجه به علائم و کنترل سرعت است. از طرفی در جاده‌ای مثل جاده راور- کرمان که یکی از مسیرهای اصلی یوز در فصل جفت‌گیری محسوب می‌شود، به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین چیز ارزیابی براساس شرایط زیستی گونه‌های جانوری آن مناطق و ارزیابی جاده‌هاست و نباید هر جاده‌ای در هر جایی و بدون استاندارد ساخته شود.

تا هنگامی که سازمان حفاظت محیط‌زیست نگاهی جدی‌تر و مسئولانه‌تر نسبت به محیط‌زیست طبیعی نداشته باشد طبیعت ایران همین روند تخریبی سریع را پیش رو خواهد داشت. تمامی کشورهایی که امروزه به خاطر حیات وحششان معروف شده‌اند کشورهایی بوده‌اند که به این منابع تنها به چشم موردی لوکس و با اهمیت پایین نگاه نکرده‌اند. مردم نامیبیا و دولت آن به خوبی می‌دانند از چه گنجی بهره‌‌مندند و برای کسب منفعت بیشتر به جای تخریب آن به حفظ و حمایتش پرداخته‌اند و زمینه را به‌گونه‌ای فراهم کرده‌اند که بدون آسیب رسیدن به طبیعت و موجودات آن تمامی مردم از سراسر دنیا و با توان‌های مالی گوناگون می‌توانند از این نعمت لذت ببرند. متأسفانه کشور ما هنوز فاقد چنین دیدگاهی نسبت به طبیعت است.

  • آنها برای آموزش جوامع محلی‌شان چه اقداماتی انجام داده‌اند؟ آیا اقدامات آنها می‌تواند الگوی مناسبی برای کشور ما باشد؟

با توجه به نبود آگاهی در جوامع محلی این کشور به‌ویژه دامداران بومی، بهترین گزینه انتخابی از جانب حافظان، آگاه کردن مردم محلی با خصوصیات رفتاری یوز است؛ به‌عنوان مثال برگزاری دوره‌هایی که به مردم آموزش دهد یوز حیوان آرام و بی‌خطری است بسیار مؤثر است. مورد بعد آموختن قضاوت کردن از روی لاشه دام‌های یافت شده است که مشخص کند شکار توسط یوز انجام شده یا جانور دیگری مسبب آن بوده است. اقدام مفید دیگر نگه داری سگ‌هایی است که در عین نگهداری از گله دنبال یوز نمی‌روند و فقط آن را می‌ترسانند که این راهکار به خوبی جواب داده است. این فعالیت‌ها تا حدودی می‌تواند برای ما الگو باشد، اما نیاز به تغییراتی دارد که به فرهنگ و شیوه زندگی ما بر می‌گردد و نیاز به دقت و مطالعه بیشتری دارد.

  • در کشور خودمان از کدام مناطق تحت مدیریت سازمان محیط‌زیست بازدید کرده‌اید؟

از تمامی مناطق بیابانی مربوط به زیستگاه فعلی و گذشته یوز، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت شده حرا در قشم، تالاب میانکاله، تالاب بند علیخان، تمامی مناطق تحت حفاظت استان‌های کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و اصفهان و دامگاه‌های فریدون کنار و ازباران و نیز تالاب امیرکلایه و پارک ملی بوجاق.

  • وضعیت آنها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه تفاوتی با مناطق تحت حفاظت در نامیبیا دارند ؟

از نظر تنوع جانوری زیستگاه‌های ایران غنی‌تر و دارای گونه‌های منحصر به فردی است اما از نظر تعداد بسیار فقیر بوده و تقریبا قابل مقایسه با نامیبیا نیست و روند تخریب، بسیار سریع در حال پیش رفتن است. حیوانات در آفریقا از یک امنیت ویژه برخوردارند که شما را قادر می‌سازد حیوانات را از فاصله‌ای نزدیک با رفتارهای طبیعی مشاهده کنید. از طرفی قوانینی برای وارد شدن و رفتار کردن در این مناطق وجود دارد از جمله سکوت و عدم‌تولید سر و صدا و یا عدم‌ریختن زباله که درصورت سرپیچی به راحتی مسئول مربوطه در مناطق تحت حفاظت می‌تواند شما را از اقامت در آن کشور محروم کند.

  • فکر می‌کنید برای حفاظت حیات وحش ایران هنوز امیدی هست؟

با وجود تمامی مصائب و مشکلات پیش رو و با وجود تمامی بی‌فکری‌هایی که متأسفانه از جانب تصمیم‌گیران و مدیران شاهد هستیم، من همیشه امیدوار هستم. امید دارم چون عشق به این آب و خاک و طبیعت آن را در چهره بسیاری از دوستانم می‌بینم. امید را در تمامی افرادی که در گروه‌های داوطلبانه و NGO‌ها برای نجات طبیعت کشورمان و حیات وحش آن تلاش می‌کنند و عاشقانه مشغول کارند، می‌بینم. امید را در نگاه استادانی می‌بینم که در طول سال‌ها از زیبایی‌های طبیعت ایران و تلاش برای حفاظتش گفتند.

من فکر می‌کنم روز به روز به تعداد کسانی که علاقه‌مندند تا کاری برای نجات طبیعت بکنند اضافه می‌شود و این موضوع نشان می‌دهد که اگر فقط کمی سازمان حفاظت محیط‌زیست در تصمیماتش نسبت به طبیعت تجدید نظر کند و جدی‌تر به محیط‌زیست طبیعی نگاه کند، نیروی کار عاشق و با تجربه زیاد است که حیات وحش را نجات بدهند. کسانی چون لاری مارکرها و جین گودال‌ها در ایران وجود دارند و من به این موضوع باور دارم. نکته امیدوار‌کننده دیگر دیدگاه مردم است که خوشبختانه به خاطر اطلاع رسانی NGO‌ها و رسانه‌ها روز به روز بهتر می‌شود. من به امید روزی هستم که ما بتوانیم از طریق حفاظت از طبیعت و حیات وحش به منبعی پایدار و مطمئن برای مطرح کردن ایران و جذب گردشگر بهره گیریم.

  • درباره طرح تکثیر گورخر در اسارت و انتقال گوزن زرد به نقاط مختلف ایران چه نظری دارید؟

من با هر گونه فعالیتی که مغایر با زندگی طبیعی جانوران باشد مخالفم و عقیده دارم گور و یا یوز در اسارت به درد طبیعت نخواهد خورد و درصورت چنین اقداماتی ما با دست خود حیات وحش را به کام نابودی خواهیم کشاند. امروزه نیز بسیاری از کارشناسان و صاحبان فکر درخصوص حیات وحش، به اسارت کشاندن حیوانات را با دلیل تکثیر در اسارت مردود و انجام آن را مستلزم مطالعاتی عمیق با در نظر گرفتن عواقب آن می‌دانند. تجربیات نشان می‌دهد که تکثیر در اسارت لطمات جبران ناپذیری به ژنتیک گونه وارد می‌کند که چیزی کمتر از نابودی نیست.

در رابطه با انتقال گوزن زرد نیز من عقیده دارم چنانچه گونه را به زیستگاه اصلی خودش برگردانند می‌تواند قابل‌قبول باشد. البته زیستگاه باید بتواند نیازهای آن را برآورده سازد و تمامی جوانب، خطرات و عواقب احتمالی آن از طرف کارشناسان باتجربه مورد بررسی قرار گیرد. برای مدیریت مهم‌ترین نکته این است که بدانیم چه داریم و این منابع ما در چه سطحی از نظر تعداد یا وضعیت قرار دارند. وقتی این مسائل را بدانیم بهتر می‌توانیم برای آنها طرحی مدیریتی بریزیم تا حفظ شوند یا بهبود یابند. متأسفانه اطلاعات ما درخصوص بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی در ایران و وضعیت آنها کم و محدود است و همین امر مدیریت را سخت‌تر می‌کند. بعد از آن باید به‌دنبال افرادی بود که تجربه و تخصص کافی در این زمینه را دارا هستند.

در پایان وی ضمن اظهار تأسف نسبت به انقراض شیر و ببر ایرانی در مورد طبیعت و تنوع زیستی ایران گفت: همیشه به این موضوع فکر می‌کنم که ما با اینکه همه چیز داریم اما انگار هیچ‌چیزی نداریم. منظورم این است که تنوعی که در کشور ما از لحاظ طبیعی وجود دارد، شما در هیچ کجای دنیا قادر به دیدنش نیستید و این یک نعمت است که خیلی‌ها قادر به دیدنش نیستند. طبیعت نعمتی است که سالانه میلیون‌ها گردشگر خارجی را به کشور نامیبیا می‌کشاند، کشوری که از لحاظ تنوع طبیعی و فرهنگی چیزی بیشتر از کشور ما ندارد. یوزپلنگ ما بسیار منحصر به فرد است و در کل آسیا تنها در ایران تا این لحظه دوام آورده است. نگاه همه دنیا به سمت ماست تا ببینند برای این گربه‌سان مظلوم چه کار می‌کنیم! آیا سرنوشتی چون شیر ایرانی و ببر مازندران در انتظار آن است یا بقا خواهد یافت؟ البته در کشور ما گونه‌های جانوری زیادی وجود دارند که مظلومانه چشم به راهند تا طبیعت دوستان و کارشناسان قدمی در راه حفاظت از آنها بردارند.

کد خبر 72142

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز