به گزارش همشهری آنلاین، گاهی والدین در مواجهه فرزندشان با دیگر همسن و سالان ممکن است متوجه بشوند که کودکشان نسبت به بقیه خلاقیت کمتری در یک مورد مشابه از خود بروز میدهد. تصور کنید دو کودک ۴ ساله میخواهند در نقاشی خود خورشید بکشند. یکی از آنها شکلی را تحت عنوان دایره میکشد و اسمش را خورشید میگذارد. اما بچه دیگر از یک شیء گرد استفاده میکند تا خورشیدش بیشتر شبیه آنچه در نقاشی کتابها دیده است باشد.
این یکی از مثالهای خلاقیت کودکانه است که در همه بچهها به صورت یکسان دیده نمیشود. راههای مختلفی برای بروز و ارتقای خلاقیت در بچهها وجود دارد، اما کارهایی هم هست که سر زدن آنها از والدین یا بیتوجهی والدین به آنها در اصطلاح خلاقیت کودکان را کور میکند.
در این راهنما چند کار غیرمفید که از والدین سر میزند و پاسخ به سوال «چرا فرزندم خلاق نیست» است جمعآوری شده است. برای نوشتن این راهنما از نظر متخصصین حوزه روانشناسی کودک و همچنین منابع ترجمهای استفاده شده است.
فعالیتهای تماموقت
یکی از دلایل کم شدن خلاقیت در بچهها فعالیتهای زیاد روزانه است. به این معنی که یک از صبح زود تا عصر را در کلاسهای مختلف میگذارند، یا والدین برای او برنامههای آموزشی زیادی در نظر میگیرند.
این اتفاق برای بچههای در سن مدرسه بیشتر میافتد. حضور در کلاس درس حتی به صورت مجازی، انجام تکالیف در باقی ساعات روز، پیگیری والدین از درس با سوال و جواب مکرر یا درخواست از وی برای مرو دروس و تکالیف کل روز یک دانشآموز را پر کرده و فرصت بروز خلاقیت را از وی میگیرد.
این کودکان مانند یک ماشین تنها وظایف محوله را انجام میدهند و، چون زندگی بسیار برنامهریزی شدهای دارند، فرصت فکر کردن به انجام کارها از راه دوم و بروز خلاقیت را پیدا نمیکنند.
اینکه کودکان در سنین خاص قادر به انجام یک کار مشخص نباشند، عادی است. اما انجام آن کار حتی زودتر از سن خود و با نظارت والدین و نه دخالت آنها زمینه بروز خلاقیت در کودک است.
تصور کنید شما از ابتدا همیشه بند کفش کودک را خود را ببندید. در سن سه سالگی طبیعی است که کودک خودش به تنهایی نتواند بستن بند کفش را انجام بدهد، اما اگر این فرصت را حتی به صورت ناقص به او بدهیم خیلی زود شیوه صحیح آن را به آزمون و خطا و توصیه والدین یاد خواهد گرفت. آزمون و خطای کودک در نحوه صحیح بستن بندکفش همان خلاقیت او برای انجام یک کار است.
درحالی که اگر این فرصت به او داده نشود بعید نیست که در سنینی که توانایی انجام آن را هم دارد، از بستن بندکفشش امتناع کند و تصور کند این کار وظیفه همیشگی والدین اوست. مثال بندکفش را میتوان به موقعیتهای دیگر زندگی از جمله موقعیتهایی که والدین کودک در کنار او حضور ندارند، تعمیم داد.
باج دادن و هدیههای بیموقع
اگر برای کارهایی که انجام آن وظیفه خود کودک است یا باید به کار روزمره و وظیفه او تبدیل بشود، به کودک وعده هدیه دادیم، یکی از مسیرهای خلاقیت را از وی گرفتهایم. این مدل هدیه دادن در اصطلاح «باج دادن» هم گفته میشود. «اگر مسواک بزنی، فردا اون ماشینی که دوست داری را برات میخرم»، «اگه توی مهمونی مودب باشی، بریم خونه میذارم با موبایل کارتون نگاه کنی»
مودب بودن و مسواک زدن جزء وظایف کودک است. وقتی برای درخواست انجام آن به کودک باج میدهیم در واقع انگیزه کارهای خلاقانه در این حوزهها را از وی میگیریم. کودک ما مودب است، چون در قبال آن هدیه میگیرد. در حالی که او در یک مهمانی باید دنبال انگیزههای خلاقانه، فهم چرایی مودب بودن و لزوم آن باشد تا ادب به جزئی از رفتار او در کودکی و بزرگسالی تبدیل بشود.
تلویزیون دیدن بیش از اندازه
تحقیقات زیادی تاثیر منفی تلویزیون دیدن را به مدت طولانی بر روی کودکان اثبات کرده است. اما تاثیر تلویزیون دیدن بر روی خلاقیت، احتمالا به این دلیل است که، چون در تلویزیون تصاویر مکرر و پشت سر هم تکرار میشوند، فرصت تفکر و در نتیجه خلاقیت را از کودک میگیرند.
تحقیقات روانشناسی نشان داده است، کودکانی که بیشتر وقت خود را پای تلویزیون سپری میکنند، نسبت به آنهایی که با مدیریت بیشتر تلویزیون تماشا میکنند خلاقیت کمتری دارند. این بچهها خودشان و فکرشان را برای یادگیری و حل مسئله به زحمت نمیاندازند، چون همیشه سرعت تلویزیون از آنها بیشتر است. در نتیجه بچهها هم خود را به همین تصاویر متوالی میسپارند.
به نظر شما چه موارد دیگری ممکن است، خلاق بودن را در کودک کم کند و خلاقیت او را تحت تاثیر منفی خود قرار بدهد؟
منبع: فارس
نظر شما