ژنرال مشرف، حامد کرزای و جرج بوش نیز در نشستی مهم مسائل امنیتی افغانستان را مورد بررسی قرار دادند. در واقع افزایش شدت درگیریها به عنوان یک متغیر مستقل، بوش، مشرف و کرزای را به نشست مشترک وادار کرد.
این نشست به آن معنی است که پاکستان در تقویت طالبان و سایر نیروهای همسو با طالبان نقش دارد.
برای اولین بار نیست که انگشت اتهام بوش و کرازی به سوی مشرف نشانه میرود. در جریان سفر چندی پیش جرج بوش به جنوب آسیا، کرزای و افسران آمریکایی مستقر در افغانستان گزارشهایی مبنی بر حمایت پاکستان از طالبان به جورج بوش ارائه دادند و جورج بوش نیز در ملاقاتش با مشرف صریحاً از مداخله پاکستان در افغانستان اظهار نگرانی کرد.
جرج بوش در اجلاس مشترک اخیر با رهبران پاکستان و افغانستان نه تنها از مشرف خواست از مداخله در امور داخلی افغانستان در شکل حمایت از طالبان پرهیز کند بلکه از وی خواست در دستگیری اسامه بن لادن و برچیدن شبکه وی در پاکستان و افغانستان به آمریکا و افغانستان کمک کند.
این یکی از شروطی بود که جورجبوش قبلاً برای دادن سهمی از کیک افغانستان به پاکستان نیز به مشرف پیشنهاد داده بود. سایر شروط عبارت بودند از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط پاکستان، خودداری پاکستان از گسیل تروریسم فرامرزی به داخل هند و کنترل مؤثر بر تسلیحات هستهای پاکستان به گونهای که دست عوامل افراطی به آن نرسد.
از سوی دیگر مشرف همواره مداخله پاکستان در امور داخلی افغانستان را تکذیب کرده و معتقد است حامد کرزای با نسبت دادن ناامنیهای افغانستان به پاکستان قصد دارد بر ضعفهای خود در اداره امور به ویژه در ناتوانی خود در تأمین امنیت افغانستان سرپوش بگذارد. احتمالاً مشرف تلویحاً همین گزاره را در مورد آمریکا صادق میداند.
بدین معنی که آمریکاییها ناتوانی خود در مقابله با طالبان را به پاکستان نسبت میدهند و این در حالی است که پاکستان هیچ حمایتی از طالبان به عمل نمیآورد.
صرفنظر از اینکه کدامیک از این سه رئیس جمهوری درست میگویند، قدر مسلم اینکه هر سه دارای درجهای از ناخالصی و عدم صداقت در گفتار و کردار هستند. بدین معنی که بخشی از ناامنیهای افغانستان ناشی از ضعف و خطا در استراتژی آمریکا در افغانستان است.
بخشی دیگر معلول ضعف ساختاری دولت جدیدالتأسیس افغانستان است که در هر حال مقابله به مثل با نیروهای آشوبساز را دشوار میکند و سرانجام اینکه شکی نیست که دولت پاکستان عمداً یا سهواً چشم خود را بر روی فعالیت طالبان در قلمرو سرزمینی پاکستان بسته است و این امر خود به خود به طالبان در آسیبپذیر نمودن دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در این کشور کمک میکند.
بنابراین اگر قرار است مسأله افغانستان حل شود نوعی صداقت در گفتارها، نوعی تغییر در نگرشها و نوعی باز اندیشی در استراتژیها و تاکتیکهای سه کشور افغانستان، پاکستان و آمریکا ضروری به نظر میرسد.