به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خبرآنلاین، اکنون بیست سال است که از آغاز ریاست آنگلا مرکل در بزرگترین حزب سیاسی آلمان، مسیحی دموکرات (CDU) و مقام صدراعظمی او می گذرد. برای بسیاری از افراد این سوال مطرح می شود که بانوی شرقی آلمان چگونه در این ۲۰ سال توانست بالاترین عناوین حزبی و ریاستی در کشور آلمان را به دست بیاورد و چگونه علیرغم بحران های متعدد توانست جایگاه خود را تا امروز حفظ کند؟
این یادداشت به طور خلاصه ۳۰ ویژگی منحصر به فرد آنگلا مرکل، قدرتمندترین سیاستمدارِ زن در جهان را معرفی می کند:
۱. اولین ویژگی آنگلا مرکل قابلیت سازگاری او با شرایط و محیط سیاسی است که به نقطه عطف زندگی اجتماعی و سیاسی او از آلمان شرقی به آلمان پس از اتحاد باز می گردد. مرکل همان طور که در آلمان شرقی توانست تنها در عرض چند سال فعالیت سیاسی به مقام معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار دست پیدا کند، در فضای سیاسی مردسالارانه آلمانِ متحد نیز توانست به عنوان یک زنِ جوانِ شرقی دو وزارتخانه را تصاحب کند و پس از آن به مقام ریاست حزب برسد.
۲. رهبری آنگلا مرکل جذاب نیست، اما تأثیرگذار و نتیجه گرا است. مرکل بر خلاف اغلب سیاستمداران علاقه ای به شوآف های رسانه ای و تبلیغات و پروپاگاندا ندارد. سبک سیاسی او را می توان با فوتبال ملی آلمان مقایسه کرد؛ ساده، با قدم های کوتاه اما موثر، اصطلاحا ماشینی، با صبر و حوصله و نتیجه گرا.
۳. مرکل قواعد قدرت را به خوبی می شناسد: تلاش برای کسب قدرت، دستیابی به قدرت، استفاده از قدرت و نگه داشتن قدرت. این ها قواعدی هستند که در آثار ماکس وبر (سیاست به عنوان شغل) به خوبی دیده می شوند.
۴. مرکل نشان داده که هیچ گاه مغلوب هیجانات و یا تحریک احساسات توسط رقبای سیاسی و یا رهبران سیاسی کشورها نمی شود؛ حتی اگر در اقداماتی خلاف عرف اخلاقی و دیپلماتیک، ترامپ از دست دادن به او صرف نظر کند، یا پوتین سگ بزرگ خود را در ملاقات رسمی با او همراه خود بیاورد، و یا اردوغان و ویکتور اوربان که او را از طریق بحران پناهجویان تحت فشار قرار دهند.
۵. مرکل در بزنگاه ها خود را قربانی سیاست یا رفتار دیگران نمی کند، به ویژه اگر پای حیات سیاسی یا پیشرفت شغلی او در میان باشد. این موضوع را می توان در سال ۱۹۹۹، زمانی که هلموت کوهل و دیگر سران حزب با رسوایی مالی و سیاسی روبرو شدند، مشاهده کرد. مرکل که ترقی سیاسی خود را مدیون هلموت کوهل بود (نزدیکی آنها تا حدی بود که مرکل را دختر هلموت کوهل می نامیدند)، در کمال ناباوری راه خود را از هلموت کوهل جدا کرد و از این طریق نیز به محبوبیت زیادی دست یافت.
۶. مرکل بیش از پیروزی به جلوگیری از شکست فکر می کند.
۷. مرکل از مواضع رقبا به نفع خود استفاده می کند، به این صورت که اگر بحران یا مشکلی وجود داشته باشد و او نتواند راه حلی برای آن در نظر گیرد، به راحتی مواضع احزاب رقیب یا اپوزیسیون را اختیار می کند و حتی برای اینکه پایگاه حزبی خودش را نیز از دست ندهد، گاهی از آن رقیب یا حزب اپوزیسیون در اولین فرصت به عنوان شریک در کابینه و یا فرآیندهای تصمیم گیری استفاده می کند. این ویژگی یا رفتار را می توان به خوبی در مسئله نیروگاه های اتمی دید که تا قبل از آن مرکل از این انرژی حمایت تمام قد داشت، اما بعد از فاجعه اتمی در فوکوشیما ژاپن، وی موضع خود را تغییر داد و مانند حزب سبزها و سوسیال دموکرات ها مخالف استفاده از انرژی و نیروگاه های اتمی شد.
۸. مرکل هیچ گاه، زمان خود را صرف حمله به رقبا نمی کند. در اغلب بحران هایی که پیش می آید، مرکل سعی می کند به جای رویارویی با رقبای سیاسی و احزاب به حل بحران و پیدا کردن راه حل بپردازد. یکی از شعارهای مرکل را می توان چنین عنوان کرد: دیده نشدن برابر است با حفظ جایگاه و امنیت. او کمتر ظاهر می شود تا اشتباه دیگران بیشتر دیده شود.
۹. آنگلا مرکل بیش از تصاحب قدرت به نتیجه و موفقیت فکر می کند؛ حتی اگر مجبور باشد با مخالفان سرسخت خود برای تقسیم قدرت مذاکره کند. این شاید بزرگترین درسی است که مرکل از رقیب قدیمی خود گرهارد شرودر آموخته است. سال ۲۰۰۵ حزب سوسیال دموکرات ها و گرهارد شرودر قربانی عدم توجه به این مسئله شدند. روند نزولی این حزب از آن سال تا کنون به خوبی دیده می شود.
۱۰. مرکل با توجه به زمینه تحصیلی خود، سیاست را به عنوان آزمایش فیزیک در نظر می گیرد. او هیچ ابایی ندارد که یک موضوع را چند بار به چالش بکشد. هدف او نتیجه بخش بودن آزمایشات است، مانند هر محقق فیزیک دان یا شیمی دان. یکی از مثال های معروفی که در مورد او وجود دارد، مدل موهای اوست که سالها در عالم سیاست و رسانه مورد تمسخر قرار می گرفت، اما آنقدر مدل های مختلف را امتحان کرد، تا به شکل و ظاهری که می خواست رسید. سالهاست چهره مرکل بدون تغییر مانده است.
۱۱. جهان بینی مرکل که تا حد زیادی برگرفته از علم فیزیک است، باعث شده هیچ آغاز و پایانی در دنیای او وجود نداشته باشد، هیچ شکستی پایدار نیست و هر شکست با یک پیروزی باید جبران شود. جهان بینی مرکل را می توان با لوله های آزمایشگاه مقایسه کرد، مانند امواج گاهی بالا و گاهی به سمت پایین در حرکت است. کسی که زندگی و سیاست را در چرخه ها یا نمودارهای فیزیک و شیمی می بیند، ترسی از تغییرات و تحول در جامعه و سیاست نخواهد داشت.
۱۲. مرکل در سیاست به خوبی از قواعد فیزیک تبعیت می کند. قانون نسبیت گرایی در تصمیمات سیاسی: کنترل حداکثری روی تصمیمات، در عین داشتن انعطاف ممکن. این روش دست مرکل را در بسیاری از تصمیمات به ویژه زمانی که نیاز به تجدید نظر یا تغییر وجود داشته باشد، باز نگه می دارد.
۱۳. مرکل به خوبی متوجه شد، مردم آلمان پس از اتحاد به دنبال چه هستند: آرامش، تنش زدایی و رفاه. در عصر بحران ها آنگلا مرکل به خوبی نقش یک پل میان شرق و غرب را بر عهده گرفت. هر چند در مورد این سه عامل در شرق و غرب آلمان نقدهایی وجود دارد، اما مرکل توانست ثبات نسبی در هر دو سو را برقرار نماید.
۱۴. یکی از عوامل موفقیت های مرکل در حزب و مقام صدراعظمی این بود که وی حزب را به عنوان پایگاه و پایه اصلی قدرت برای خود نگه داشت. مرکل آهسته و آرام در حزب جای گرفت و رقبای حزبی خود را کنار زد. ۱۸ سال ثبات در رهبری یک حزب در دوران بحران ها به هیچ وجه کار آسانی نیست. این ویژگی مرکل در سایر سیاستمدران به ندرت دیده می شود.
۱۵. در نظام های حزبی، معمولا احزاب بزرگ و مردمی مواقع بحرانی در جدال بین آنارشی و رفتار استراتژیک گرفتار می شوند. مرکل به عنوان رئیس حزب توانست با رویکرد تحول و بازهمگرایی عملکرد نسبتا موفقیت آمیزی در بزرگترین حزب سنتی و محافظه کار آلمان داشته باشد.
۱۶. مرکل گاهی اوقات در مواقع بحرانی بسیار دیر تصمیم می گیرد، تا جایی که اصطلاحا «کارد به استخوان» برسد. تصمیم های او با تاخیر اما اغلب موثر و نتیجه بخش هستند. این رفتار او را می توان در بحران یورو و کمک به یونان، پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ و یا همین تصمیم اخیر او در بحران کرونا نیز مشاهده کرد. یکی از هشتگ های معروفی که در مواقع بحرانی راجع به مرکل در رسانه های اجتماعی ترند می شود، این جمله است: مرکل ساکت است.
۱۷. آنگلا مرکل بر خلاف سایر رهبران سیاسی کمتر با بحران دستاورد روبرو می شود. این خصوصیت شاید به این دلیل است که از همان ابتدا فضای تصمیم گیری مناسبی برای خود ایجاد کرده؛ از حمایت اعضای حزب و جایگاه قدرتمند و با ثبات او در حزب گرفته تا فاصله خود با رقبای سیاسی و سایر احزاب. این ویژگی باعث شده تا هر دستاورد سیاسی و تصمیم مهم تنها با مشارکت مرکل امکان پذیر باشد.
۱۸. مرکل سریع تر از آنچه که دیگران تصور می کنند، یاد می گیرد. دایره افراد قابل اطمینان نزد مرکل بسیار محدود است، اما فضای مشاوران برای او بسیار گسترده است. آنگلا مرکل در اغلب نشست ها و ملاقات ها با دانش و اطلاعات بسیار کافی حضور پیدا می کند و همین مسئله به آرامش و تسلط او در حین صحبت کمک زیادی کرده است. اغلب جملاتی که استفاده می کند، کاملا مسلط، حساب شده و قابل پیش بینی است.
۱۹. خطا و اشتباه در دوران کاری و بی اعتمادی جزء خطوط قرمز مرکل به حساب می آیند. آنگلا مرکل هزینه سازی برای خود یا دولتش را هرگز بر نمی تابد. هیچ وزیر یا عضوی از کابینه که دچار یک خطای بزرگ شود و یا اعتماد مرکل را سلب کند، جایگاهی در کابینه مرکل نخواهد داشت.
۲۰. جادوی کلمات؛ چند جمله طلایی از مرکل در دوران بحران ها عنوان شده و هنوز در خاطر بسیاری از افراد باقی مانده است. به طور مثال سال ۲۰۱۵ در اوج بحران پناهجویان عبارت «ما می توانیم!» (Wir schaffen das!)، و یا در سال ۲۰۰۸ در آغاز بحران مالی اتحادیه اروپا و آلمان، مرکل شخصا پشت تریبون حاضر شد و به مردم گفت: سپرده های شما کاملا در امان هستند و دولت آن را ضمانت می کند. در مورد همین مثال اگر مرکل این جمله که به اعتقاد برخی یک دروغ مصلحتی بود، را اظهار نمی کرد و یا دیر عنوان می کرد، آلمان با بحران مالی شدیدی روبرو می شد.
۲۱. هر سیاستمداری که مرکل را دست کم بگیرد، بازنده است. این جمله را هورست زهوفر، رئیس اسبق حزب خواهر و محافظه کار سوسیال مسیحی در بایرن عنوان کرد. جدال زهوفر و مرکل بر سر پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ به یکی از موضوعات چالش برانگیز بین دو حزب محافظه کار مسیحی تبدیل شده بود. آن زمان مرکل به هیچ عنوان تسلیم تهدیدهای زهوفر نشد و در غیاب او تصمیم به پذیرش پناهجویان گرفت، تصمیمی که باید گرفته می شد و هزینه سنگینی نیز در پی داشت.
۲۲. در فرآیند تصمیم گیری مرکل هیچ گاه هیچ گزینه ای را ابتدا رد نمی کند. همه گزینه ها تا زمان تصمیم گیری روی میز باقی می مانند و تا وقتی که اطمینان حاصل نکند، تصمیم نهایی گرفته نمی شود. به همین دلیل است که اغلب اوقات مرکل هنگام بحث در مورد پدیده های سیاسی یا اتفاقات یکدفعه وارد بحث نمی شود و نظر خود را یکدفعه اعلام نمی کند. بلکه پس از مشاهده تمام نظرات و ایده ها، جمع بندی خود را عنوان می کند.
۲۳. آنگلا مرکل از چارچوب های دموکراسی برای اقتدارگرایی خود نیز به خوبی استفاده می کند. چنانچه موضوعی وجود داشته باشد که مرکل نخواهد مطرح شود، این اتفاق نمی افتد. مرکل یک رهبر سیاسی دموکراتیک و پاسخگو است، اما تا زمانی که بیش از حد به چالش کشیده نشود.
۲۴. هیچ صدراعظم دیگری در آلمان به اندازه مرکل افکار عمومی را دنبال و ارزشیابی نکرده است. در دفتر صدراعظم بخش مطبوعات پیوسته افکار عمومی را از طریق نظرسنجی های مختلف بررسی می کند. عده ای ممکن است مدعی شوند که این اقدام به عنوان حکومت کردن علیه مردم تلقی شود، اما واقعیت این است، مرکل تمام کلمات و جمله هایی که استفاده می کند، را از قبل در بین افکار عمومی سنجیده و بعدا به کار می برد.
۲۵. مرکل در دوران سیاسی خود به همان اندازه که باعث ایجاد ثبات و اتحاد شد، همان اندازه نیز باعث ایجاد شکاف شده است؛ شکاف در حزب محافظه کار دموکرات مسیحی با عبور از ارزش های سنتی و محافظه کارانه حزب، شکاف در آلمان در پی بحران پناهجویان و رشد احزاب افراط گرا و همچنین شکاف در اتحادیه اروپا در پی بحران های مختلف از جمله اقتصادی و مالی، پناهجویان و غیره.
۲۶. صبر و استقامت آنگلا مرکل که ناشی از زندگی او در محیط اجتماعی آلمان شرقی است، یکی از ویژگی هایی است که مورد تحسین بسیاری از افراد قرار می گیرد. او در طول دوران کاری خود، دست کم تا رسیدن به مقام صدراعظمی بارها از سوی رقبای حزبی و مخالفان خود کنار زده شد. اما تنها با صبر و تلاش پیوسته توانست به عنوان زن، بسیاری از اولین ها را در نظام سیاسی آلمان و جهان به نام خود ثبت کند.
۲۷. کمتر سیاستمداری مانند مرکل وجود دارد که همزمان اصول سنتی و محافظه کارانه را با تجدد به همراه خود داشته باشد. سبک سیاسی او مانند دو دنیای آلمان شرقی و آلمان غربی است؛ شعاری بین «قدیم همه چیز بهتر بود» و «پیش به سوی دنیای مدرن».
۲۸. مرکل را می توان یک سیاستمدارِ زنِ «مَرد کُش» نامید. حدود بیست سال است که تعداد زیادی مرد سیاستمدار در آرزوی کسب جایگاه او در حزب و مقام صدراعظمی هستند. این مردها اغلب قربانی صبر کم و غرور خود شده اند، تا اینکه از سوی مرکل از بین رفته باشند.
۲۹. شفافیت و استقلال مرکل یکی دیگر از رموز جاودانگی او در عالم سیاست شده است. بر خلاف اغلب سیاستمداران که با لابی های سیاسی و اقتصادی زیادی در ارتباط هستند و چشم انداز آینده خود را در کمپانی های بزرگ و پردرآمد جستجو می کنند، مرکل به هیچ فرد یا گروهی تعلق و وابستگی ندارد.
۳۰. اما آخرین نکته به متناقض ترین ویژگی مرکل باز می گردد. پس از این سال ها هیچ کس مرکل را کاملا نشناخته است و دقیقا نمی داند در آینده به کدام سمت خواهد رفت. مرکل جمله پایانی خود در دوئل و تقابل سیاسی سال ۲۰۱۷ با مارتین شولتس را خطاب به مردم آلمان چنین عنوان کرد: شما خودتان من را می شناسید! و می دانید می خواهم چه کاری را انجام بدهم!
شاید این جمله مرکل غیر واقعی ترین و متناقض ترین جمله ای است که در طول دوران سیاسی از وی شنیده شده است.
نظر شما