«هوشنگ شاهینزاده» متولد ۱۳۳۲ ساکن کرج از این دسته است. وی را بیشتر با دستسازها و اسباببازیهایش میشود شناخت. وی بیش از ۵۰ سال است در بخش پژوهش درباره اسباببازیها، دستورزی و ساخت مجسمههای حجمی و فرمهای طبیعتگرایانه تلاش میکند و آثار باارزشی از زندگیاش را به مخاطبان علاقهمند هدیه کرده است. وی همچنین یک فعال محیطزیست است. از ریشه و تنه درختان مجسمههای زیبایی را با ساعتها تلاش و ممارست پدید آورده است.
این ریشهها که بهتازگی خانهای برای خود یافتهاند در قالب تازهای که با دستان یک هنرمند روح تازهای به آنها دمیده شده، همگی دارای اسم و شناسنامه شدند. شاهینزاده در تمام سالهای عمرش کوشیده بازی با اسباببازیهای دستساز را در هیاهوی روزهای کودکی زنده نگه دارد و در این راه با انتشار کتابهایی در همین زمینه و انتشار سبک بازیها در نشریات متعدد کوشیده فرهنگ بازی و دستورزی را به نسل جدید منتقل کند. ۵۰ اثر از شاهینزاده برای اولین بار در کرج به معرض نمایش گذاشته میشود تا علاقهمندان در خانه هنر مجموعه هارمونیک تا ۲۸ خرداد برای بازدید اقدام کنند. همشهری به این بهانه با این هنرمند به گفتوگو نشسته است.
- شوق ساخت مجسمه چگونه در شما جان گرفت؟
همه این شور برای زنده نگه داشتن اسباببازیها و بروز خلاقیت در من از زمانی دمیده شد که پدرم شبها روی بام صور فلکی را در آسمان برایم با حرکت انگشتانش ترسیم میکرد. در بساط پخت نان مادر اولین دستساز عمرم را با آرد و خمیرهای اضافه و دورریز ساختم. این اشتیاق در من جان گرفت که ساختن را با چوب و آجر و پره دوچرخه مقوا و کاغذ و هرچه که این قابلیت را داشت ادامه دهم.
- با این شوق کودکیتان چگونه گذشت؟
نمیدانید با چه شوقی اسباببازی برای خود و بچههای محل میساختم و از این راه درآمد اندکی کسب میکردم.
- از نحوه کار خود بگویید و اینکه از چه وسایلی برای ساخت مجسمههای خود استفاده میکنید؟
من یک کارآفرین و عاشق کار با چوب و دورریزهایی مثل در نوشابه یا دوکهای خالی از نخ یا قرقرههای خالی از نخ شده و یا چوبهای بستنی و پوست یا هسته میوهها هستم. در کارگاه خانگی ما که در اصل در هم آمیخته با خانه است، همسر و دخترانم نیز مشارکت دارند. هر کدام به اندازه زحمتی که در انجام کارها متحمل میشوند دستمزد میگیرند و این به نوعی حسابگر بودن، باعث اقتصاد پویا و علاقهمند شدن تکتک افراد شرکتکننده در تولید هر وسیله اسباببازی است.
- محصولات خود را چگونه به مردم معرفی میکنید و به فروش میرسانید؟
برای شناساندن اسباببازیها و آثاری که در قالب مجسمه خلق کردهام راههای بیشماری را پشت سر گذاردهام، اما بیشتر کارها در نمایشگاهها و جشنوارهها به فروش میروند. یعنی حس قرابت و نزدیکی پدر و مادرها با این دستسازها به حدی است که با یک حس اشتراک زمانی تشویق میشوند تابرای کودکانشان خرید کنند و به این شیوه فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و گاه تشویق شوند در دنیای پرمشغله ماشین و کامپیوتر با کودکانشان وقت بگذرانند.
- در مورد برخی از آثار شاخصتان توضیح بدهید.
نام تنه انسانی که با چوب تراشیده شده و بر شانههایش تحمل چرخی سنگین مشهود است «انسان هزاره سوم» است که چرخ زندگی ماشینی و صنعت بر گردهاش فشار میآورد. هدف توجه دادن بیشتر به مخاطب در آسیبهایی است که ناخودآگاه انسانها به خود تحمیل میکنند. مجسمه کله کنده بدون چشم نامش «سرگنده» است. بس که در دنیای تفکر و اندیشه غرق شده، سرش متورم شده است.
- برای انتقال این همه تجربه به کودکان کوششی داشتهاید؟
بله همه میدانیم که دنیای کودکی بسترساز شخصیت انسان است. من هم به این بخش از زندگی انسانها اهمیت و نگاه خاصی دارم. اگر در همین رده بتوانیم به کودک استفاده صحیح از مواد را بیاموزانیم، بیشک در آینده انسانهایی صرفهجو و مقید تربیت کردهایم. من هم در این زمینه سالهاست با برخی مدارس غیردولتی همکاری داشتهام و برای بازی و خلاقیت طی سال تحصیلی با کودکان وقت گذراندم.
- در آموزش و انتقال این داشتهها برای جوانان هم کوشیدهاید؟
بیگمان انتقال این داشتهها بهتنهایی از عهدهام بر نمیآید، بلکه افراد مسئول در کشور باید برنامهریزی برای پرورش خلاقیت و آموزش چنین مواردی داشته باشند تا ما هم گوشهای از کار را بگیریم و برای جوانان این مرزو بوم مفید باشیم. این مسئولیتی اجتماعی است که برعهده تکتک ماست و در کنار هم محقق خواهد شد.
- در البرز در این سالها با مسئولان دولتی همکاری داشتهاید؟
با مسئولان دولتی ارتباط مفیدی برقرار نشده و بخش خصوصی هم چون به زودبازده بودن هر طرحی میاندیشد، کمتر جسارت یاری مییابد. به عنوان نمونه باید بگویم که در ترکیه نمایشگاهی برگزار کردم که با استقبال بیشمار از سوی مردم و مسئولان مواجه شد. حتی مکان رایگان در اختیارم قرار گرفت تا کارها بهسهولت انجام شود. اما برای گرفتن غرفه در نمایشگاههایی که در کشور خودمان برگزار میشود با اعداد و ارقام نجومی برای اجاره غرفه مواجه شدهام. در صورتی که بیشتر غرفهها همه مملو از اسباببازیهای وارداتی بیگانه و چینی بود، من به عنوان تنها غرفهدار اسباببازیهای دستساز هیچ حمایت مادی و معنویای نشدم. آیا در چنین فضایی که ابتداییترین مورد برای ارائه کارهای تولیدی و پژوهشی وجود ندارد و محقق نمیشود، جایی برای خلاقیت باقی میماند؟
- چند کتاب به چاپ رساندهاید؟
پژوهش درباره «حجمسازی با چوب»، «کارون ما» در حوزه محیطزیست، «بچههای محل» داستانهای کوتاه جنوب، «بازی با دستها و آواها» در حوزه کودکان و «موزه اسباببازیهای دستساز» از جمله تالیفهای من است.
- سخن پایانی؟
طراحی اسباببازی یکی از شاخههای طراحی است که اهمیت بسیاری دارد و نقش بسیار مهمی در چند حوزه روانشناسی، جامعهشناسی، فرهنگ و زیباییشناسی دارد که در دنیای صنعت میتواند با توجه به استانداردها و ایمنیهای لازم پیوند مفیدی بین خلاقیت و اقتصاد ایجاد کند به طوری که طراح اسباببازی یک اندیشمند است. در کشورهای پیشرفته تمام تولیدکنندگان بزرگ بخش طراحی و طراحان اسباببازی ایدههای نو مطرح میکنند و حتی خطمشی برای انسانها و آیندهشان تعریف میکنند. اما در ایران کمتر به این موضوع توجه میشود. جای دانش اسباببازیها در کشور و دانشگاهها خالی است. مساله آموزش طراحی اسباببازیها و تولید دانش و محتوای بومی میتواند در انتقال فرهنگ و آیین نقش بسزایی داشته باشد که از توجه و پرداختن به این حوزه غافل ماندهایم.
- آغاز اسباببازیسازی
«هوشنگ شاهینزاده» پژوهشگر، طراح و سازنده اسباببازی میگوید: به خاطر هوای خوزستان سالهاست که در کرج زندگی میکنم. فرزند اول یک خانواده جنوبی هستم. مادرم خانهدار و پدرم از کارکنان شرکت نفت بود. دیپلم طبیعی گرفتم و در وزارت نیرو کار تعمیر پمپها و کمپرسورهای هوا را انجام میدادم که یک کار فنی و بسیار دقیق بود. بعد از ۱۶ سال کار در وزارت نیرو با مشورت همسرم تصمیم بزرگ زندگیام را گرفتم. شغلم را ترک کردم، کار مورد علاقهام را آغاز کردم و بعد از مدتی نام هنری «عمو شاهین» را برای خود انتخاب کردم و در کنار مجسمهسازی و کارهای حجمی به تحقیق و احیای اسباببازیهای سنتی پرداختم. به مرور زمان پژوهشهای مختلفی را در زمینه اسباب بازیهای قدیمی انجام دادم و تعدادی از آنها را دوباره ساختم.
نظر شما