کفشهایی میپوشیدند که هر جفتش حاصل ذوق و دقت یک استادکار بود، در خانهای زندگی میکردند که نرده پنجرههایش مشبککاری شده بود، گچکاری داشت، آینهکاری داشت و... روزگاری هنر سنتی ما در جزء به جزء زندگی جریان داشت اما امروز دیگر در زندگی ایرانیها از آن همه ذوق و هنر خبری نیست؛ استادکاران آن هنرها بهخاطر بیرونقی بازارشان فراموش شدهاند و حتی با مرگ بعضیهاشان، دانستهها و مهارتهایشان هم به گور رفته است.
با این حال، هنوز در گوشه و کنار هستند استادانی که سنتی قدیمی را با دقت و وسواس بهپیش میبرند. نمایشگاه گنجینه هنرهای از یادرفته که در مؤسسه فرهنگی- هنری صبا برپا بود، اتفاق خوشحالکنندهای به حساب میآمد. در این نمایشگاه، استادکارانی را میدیدی که غریبانه و در حال و هوایی موزهای، کارشان را عرضه میکردند؛ کسانی که شاید همین 50سال پیش در حجرهای در بازار یا در بنایی در کوچه مشغول عرضه هنرشان بودند؛ گیوهدوزها، زردوزها، شالبافها، صحافها، گچبرها، مشبککارها، قلمزنها، میناکارها و...
بد نیست بدانید
فرهنگستان هنر از سال1385 برنامهای با عنوان دیدار با استادان هنر سنتی را شروع کرد که با دیدار از استادان هر حوزه و تشویق و حمایت از آنها همراه بود.
در ایران، هنرهای زیادی در حال فراموششدن است؛ هنرهایی مثل گیوهبافی، عبابافی، قفلسازی، شعربافی، فرتبافی، حکاکی روی مس، جاجیمبافی، سفالگری زنوز، چاپ کلافهای و...
18 کارگاه تخصصی مثل ملیلهدوزی، چاقوسازی، صحافی، رنگرزی، زریبافی و... از جمله کارگاههایی بودند که در نمایشگاه گنجینه هنرهای از یاد رفته، برپا بودند.
کارگاههای هنرهای از یادرفته با نمایشگاه بزرگ گنجینه هنرهای از یادرفته همراه بود با رونمایی از 300اثر از میراث هنری دوره تیموریه تا صفویه و قاجار. از بخشهای دیگر این نمایشگاه، رونمایی 25اثر از طراحیهای استاد مصورالملکی- استاد نگارگری معاصر- بود.
نقاشی پشت شیشه
نقاشی پشت شیشه در دوره صفویه و از کشورهای اروپایی به ایران وارد شده. این نوع نقاشی از همان اول ورودش، فرمی بومی پیدا کرد و در خدمت مضامین مذهبی و تاریخی ایران قرار گرفت. در حال حاضر، یکی از معدود استادکاران این هنر، استاد حبیب نقاش، فرزند استاد ملا نقاش است که به شکلی موروثی این هنر را فرا گرفته و به گفته خودش، تنها استاد نقاشی پشت شیشه است که در حال حاضر مشغول بهکار است.
این هنر به خاطر اجرای طراحی معکوس و استفاده از رنگهای روشن و اکلیلی، نیاز به مهارت و دقت بالایی دارد. استاد یادآوری میکند که خودش رنگهای مورد نیازش را میسازد. با آنکه ترکیبات این رنگها ساده و در دسترس هستند ولی برای بهدستآوردن رنگی با کیفیت رنگهای استاد، سالها تجربه لازم است.
گیوهدوزی
این پاپوش ساده، در حد یک کفش فوقمدرن عمل میکند. در گرما، خنک است و در سرما، گرم. و جالب برای کسانی که در بیابان زندگی میکردهاند، این کاربرد را داشته که از نیش مار در امان بودهاند و مواد اولیه آن نخ قالی و ضایعات چرم است.
کف بعضی از گیوهها با استخوان گاو درست میشود. البته بازار صادرات گیوه داغ است و سالانه تعداد بسیار زیادی از آن به کشورهای اروپایی از جمله آلمان صادر میشود. یکی از استادکاران این هنر که در کارگاه حضور داشت، استاد عبدالله سنجانی است که بهشکل خانوادگی، این حرفه را دنبال کرده و در حال حاضر در سنجان- از شهرهای اطراف اراک- مشغول بهکار است.
آلاچیقی در حیاط
یکی از بخشهای جنبی نمایشگاه، برپایی آلاچیقی به سبک ترکمنی بود که برای آشنایی بازدیدکنندهها با سبک زندگی ترکمنها در حیاط مؤسسه قرار داشت. در محل کارگاهها هم غرفهای به هنر ترکمنها اختصاص داشت که در آن انواع زیورآلات و بافتهای سنتی و لباسهای سنتی ترکمنی و بعضا خراسان شمالی بهچشم میخورد.
نکته جالب این کارگاه حضور غلامآقا- از سازندگان زیورآلات ترکمنها- بود و همینطور نمایش بلندترین گلیم که در کتاب رکوردهای جهانی هم بهثبت رسیده. این گلیم که 15متر طول و 52 سانتیمتر عرض دارد با یک میلیون و 770هزار گره از بافتههای خانم فاطمه پایدار است. نقش گلیم پرچم همه کشورهای جهان است که به شیوه لولبافت، بافته شده وبافت آن 3 سال طول کشیده است.
زردوزی
زردوزی با زریدوزی فرق دارد. این اولین توضیح خانم زینتالسادات عارفی- از معدود هنرمندان زردوز ایرانی- است.
نوآوری استاد عارفی در این هنر، استفاده از نقشهای قالی و اسلیمی، زردوزی تذهیب، خط شکسته و حتی نقشههای کنشیکاری در کار زردوزی است.
این هنر از دوره اشکانیان در ایران وجود داشته و برای تزئین شالها و لباسهای رسمی شاهان بهکار میرفته.
در حال حاضر کاربرد آن در تهیه تابلوهای تزئینی است. خانم عارفی آرم گنجینه هنرهای ازیاد رفته را هم با هنر زردوزی کار کرده است.
تیشهداری
تیشهداری یا همان آجرتراشی، هنری است که از دوران سلجوقیان در ایران رواج داشته. در آجرتراشی، هنرمند فیالبداهه روی آجرهای ساده با تیشه که مهمترین ابزار کار اوست، نقوش دلخواه را به اشکال فرورفته و برجسته، کندهکاری میکند و بعد با سنگ سمباده، آن را میساید و در بنا بهکار میبرد. تنها هنرمند آجرتراش که در قید حیات است، استاد ابوالقاسم اخویان است.
او که متولد سال1305 است، آجرتراشی را از کودکی در کارگاه آجرپزی خودش یاد گرفته. آثار استاد در نیشابور، هستند؛ مثل سردر باغ ملی نیشابور، دبیرستان خیام نیشابور، 4علم خیام که سمبل خیام هستند و تابلوی سیمرغ که روی آن اشعار عطار نیشابوری به خط نستعلیق در آجر تراشیده شده. این تابلو حدود 40ماه ساختش به طول کشیده و مربوط به 52سال پیش است.
قفلسازی
در هنرها و فنون سنتی ایران، باورهای مردم با هنر پیوند خورده است. قفل برای ایرانیها، چیزی بیشتر از یک ابزار بوده است و برایشان گره و گشایش را تداعی میکرده؛ نمونهاش قفلهایی که برای بستن دخیل از آنها استفاده میکردهاند یا میکنند.
نوشتن آیههای قرآن، اشعار، اوراد و علائم و حروف و نشانههای طلسمگونه یا ساختن قفل در اشکال حیوانی نشاندهنده اهمیت فراکاربردی قفل است. قفلها بسته به محل کاربردشان، مثل امامزادهها و مساجد برای نذورات علائم هم متفاوت بودهاند.
البته امروزه با هجوم قفلهای صنعتی، بازار ساخت قفلهای سنتی راکد است و به گفته استاد نیکزاد، قفلهایی که امروزه میسازند برای کلکسیونها و موزههاست. استاد نیکزاد، فرزند استاد احمد نیکزاد یکی از قفلسازان بنام است که در منطقهای بهنام چالشتر- از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری- زندگی میکند.
ازجمله قفلهای معروف ساخت چالشتر، قفل در خانه کعبه است که کار استاد عبدالوهاب ریاحی است و بهقفل عبدالله معروف است و از جمله قفلهای ساخت استاد نیکزاد هم قفلی با وزن یک کیلو و 280گرم از طلاست که در موزه حضرت رضا(ع) نگهداری میشود و کموزنترین قفل جهان به وزن 5/1گرم با 2قطعه که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود.