بایزید مردوخی . اقتصاددان در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«هزارتوی نرخ ارز» نوشت:
صاحبنظران درباره علل افزایش نرخ ارز، دیدگاههای مختلفی دارند، اما درباره یک نکته تقریبا اتفاق نظر دارند؛ تقاضای مردم عادی که بر اثر التهابات روانی، سراغ خرید ارز رفتهاند، از 50 تا 100 میلیون دلار فراتر نمیرود. تأمین این تقاضا، اساسا نمیتواند به جهش نرخ ارز منجر شود و نیازمند استقرار نیروهای انتظامی در مراکز فروش آن در کلانشهرها و در میدان 15 خرداد یا چهارراه استانبول تهران است. این تقاضا در مراکز و بخشهای دیگری وجود دارد که بانک مرکزی و دولت باید به شکل ارزی و ریالی، آن را تأمین کنند. فشار بیامان مصارف داخلی در حوزه پرداخت حقوق، صندوقهای بازنشستگی و یارانه ماهانه، موضوعی نیست که بتوان با آن با مماشات برخورد کرد. در این شرایط تقویت و حتی حفظ ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی، بهعنوان پدیدهای غیراولویتدار در نظر مجریان جلوه خواهد کرد. منابع دولت مشخص است؛ یا درآمد حاصل از نفت است که آنهم بهسادگی نقلوانتقال وجوه دریافتیاش امکانپذیر نیست یا مالیات و صادرات غیرنفتی است که آنهم معمولا یا گاهی تحقق پیدا نمیکند یا در تحقق تأخیر دارد. در دولت اصلاحات که نگارنده در سازمان برنامه و بودجه فعالیت میکرد، هزینههای دولت بهاندازه امروز نبود. امروز هزینههای جاری افزایش زیادی داشته و تأمین منابع پرداخت یارانه نقدی نیز بر گرده دولت سنگینی میکند؛ مصارفی که با توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی، کاستن از آن بهغایت دشوار است. با وجود این هزینههای جاری، همچنان نرخ بیکاری نیز خودنمایی میکند. نرخ بیکاری در تشکیل سرمایه و سرمایهگذاری کاهش مییابد؛ این موضوع یا در پروژههای عمرانی دولت محقق میشود که درحالحاضر با کمبود اساسی مواجه است یا از سوی بخش غیردولتی باید دنبال شود. بخش عمدهای از منابع بخش خصوصی بهجای سرمایهگذاری در تولید و ایجاد اشتغال، به سمت ساخت برج، مال و پاساژهای لوکس در تهران و کلانشهرها حرکت کرده است و شاهد اولویتگذاری در این حوزه از سوی خود مردم نیستیم.
دولت بنای دخالت در امور شهروندان را ندارد، اما سوءاستفاده از این دخالتنکردن نیز میتواند بهای گزافی برای کشور و مردم داشته باشد. الگوی تجملی و مسابقه ارتقای خودرو، مسکن و سبک زندگی تا روستاها گسترده شده است. در این شرایط، تأمین منابع برای دولت آسان نیست و ناچار باید سراغ محلهای جدید کسب درآمد برود. افزایش نرخ ارز در کنار فشار تقاضای داخلی میتواند دستاورد دولت در تکرقمیکردن تورم را نیز به خطر بیندازد، اما از آن گریزی نیست. البته میتوان نرخ ارز را در بودجه به شکل واقعبینانه تعیین کرد، اما ممکن است بهلحاظ اجتماعی و سیاسی این امر ممکن نباشد و دولت نمیتواند واقعیتهای موجود ارز را بهعنوان یک هدف رسمی اعلام کند. فراموش نکنیم سپردههایی در بانکها وجود داشته که بر اثر کاهش نرخ سود سپرده، مردم آنها را از این سامانه خارج کردهاند. سپردههای موجود در بعضی مؤسسات مالی نیز یا آزاد شده یا سوخته که اینها در هجوم نقدینگی به سمت بازارهایی نظیر ارز و سکه و تا حدی مسکن، بیتأثیر نیست. اتفاقات دیگری هم رخ داده است.
روز گذشته در مجلس پیشنهاد شد از سود سپردهها مالیات دریافت شود که البته رأی نیاورد. با این روند سیاستگذاری، طبیعی است بخشی از مردم که منابعی در اختیار دارند، سراغ خرید ارز بروند. ما با انواع و اقسام پیچیدگیها در نظام تدبیر اقتصادی مواجه هستیم. باید سرانجام به یک تصمیم جامع در سطوح بالای نظام برسیم. مشکل امروز ایران، فقط رابطه ریال و دلار نیست، باید روند سرمایهگذاری در کشور، الگوی مصرفی مردم، ایجاد اشتغال با استفاده از سرمایههای راکد داخلی و البته سرمایهگذاری مستقیم خارجی یک اولویت فوری در نظام تصمیمگیری کشور باشد. نمیتوان از دولت انتظار معجزه در شرایط بسیار پیچیده فعلی را داشت، آنهم دولتی که پاسخگوی نهادهای بسیاری در زمینه تأمین ارز و ریال است. درعینحال رسانهها میتوانند از تودهایشدن موضوع بسیار تخصصی و حساس ارز جلوگیری کنند.
- نبايدهاي نوسازي
حميد آذرمند در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
موضوعاتي مانند نوسازي ناوگان حمل و نقل جادهاي و درونشهري، توسعه حمل ونقل عمومي و رفع آلودگي هوا از مباحث مهم كشور است كه اخيرا مورد تاكيد رييسجمهور قرار گرفته كه بايد از آن استقبال كرد. در اين رابطه اشاره به چند نكته ضروري است. اگر نگاهي به آمارهاي اقتصادي يك دهه گذشته بيندازيم مشاهده ميشود كه طي ١٠ سال گذشته، تشكيل سرمايه دولتي در بخش حمل و نقل كاهش پيدا كرده است. از سوي ديگر عامل تحريمها و همچنين انحصارات در واگذاري پروژههاي حمل و نقل و عدم تمايل دولتهاي قبل به جذب مشاركت خارجي، وضعيت زيرساختهاي حمل و نقل را دچار ركود شديد كرد. دولت يازدهم در ابتداي كار در حوزه حمل ونقل با شرايط دشواري مواجه بود كه ميتوان به ضعف شديد زيرساختهاي حمل و نقل و فرسودگي ناوگان ريلي، جادهاي و هوايي كشور و از سوي ديگر تنگناي مالي براي نوسازي و گسترش همزمان زيرساختهاي حمل و نقل كشور اشاره كرد.
هرچند در دولت يازدهم برخي گامها براي جبران ضعف زيرساختها برداشته شد ولي همچنان وضعيت زيرساختها و ناوگان حمل و نقل كشور نامساعد است. فرسودگي ناوگان ريلي و هوايي، پوشش ناكافي خطآهن و پوشش ناكافي شبكه بزرگراهي از جمله مشكلات است.
براي خروج از اين وضعيت و براي توسعه و نوسازي ناوگان حمل و نقل جادهاي و درونشهري، توسعه حمل ونقل عمومي و رفع آلودگي هوا، اقداماتي بايد در دستور كار قرار بگيرد:
اولا بايد در نظر گرفت كه توسعه زيرساختهاي حمل و نقل ريلي و بزرگراهي با اتكا بر منابع بودجه عمومي دولت ميسر نيست و قطعا بايد از مشاركت بخش خصوصي و سرمايهگذاري خارجي بهره گرفت. البته پيشنياز جذب مشاركت خارجي در قالب قراردادهاي PPP، اصلاح قيمتهاي بازار انرژي، اجتناب دولت از سركوب قيمت خدمات حمل و نقل، بهبود ريسك اعتباري كشور، تحرك بيشتر وزارت راه و شهرسازي و رفع انحصارات موجود در واگذاري پروژههاي حمل و نقل است. بايد اشاره كرد كه قيمت پايين بنزين، مزيتي براي حمل و نقل جادهاي غيرمتشكل ايجاد كرده و انگيزه سرمايهگذاري غيردولتي در حمل و نقل ريلي را كاهش داده است و لذا لازم است ابتدا سياستهاي بازار انرژي اصلاح شود.
ثانيا براي كاهش آلودگي هوا و كاهش مصرف سوخت و افزايش ايمني حمل و نقل بايد سياستهاي ايجاد بازار انحصاري براي خودروسازان داخلي مورد تجديدنظر قرار گيرد. با كاهش تعرفه واردات خودرو و رقابتي كردن بازار و همچنين با افزايش سطح استانداردهاي اجباري توليد و واردات خودرو ميتوان گامهاي موثري در اين زمينه برداشت.
در زمينه حمل و نقل كلانشهرها، مشكلات بسيار پيچيدهتر است. كلانشهرها با مشكلات بسيار پيچيدهاي در زمينه شهرسازي و حمل و نقل شهري مواجهاند كه محصول كمكاري شوراي عالي شهرسازي در دولتهاي قبل و سياستهاي نادرست شهرداريها در توسعه بيرويه كلانشهرها است. در اين زمينه اقداماتي مانند استفاده از ظرفيت بخش خصوصي و سرمايهگذاري خارجي در توسعه شبكه مترو، استفاده از مكانيزمهاي مالياتي متناسب با ميزان تردد و ميزان آلايندگي خودروهاي ترددكننده در شهرها، حمايت از واردات و توليد خودروهاي كممصرف، سختگيري در رعايت استانداردهاي آلودگي براي ناوگان عمومي و موتوسيكلتها، ميتواند موثر باشد.
مردم اصل کار و پای کار انقلابند
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
إِنّالله لايُغَيِّرُ مابِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم.1 انسان اگر بخواهد به فلاح و صلاح برسد و از دار مکافات دنیا به سلامت برهد،گریز و گزیری جز دست به دامان قرآن شدن و نشستن پای منبر معصومین علیهمالسلام ندارد. باید طبق گفته امیرالمؤمنین علی، از قرآن استنطاق کرد و از معصوم پرسید تا آگاه شد و راه را از بیراه شناخت. باید متواضعانه شنید و مجدانه عمل کرد که علم بیعمل، چراغ نیفروختهای است که به کار نیاید. باید به گفته امام راحل، به راه افتاد و شروع کرد. باید قیام لله کرد و از خود شروع نمود تا عطر شریف «خودساختگی»، جامعه را نیز معطر سازد. و باید تغییر کرد تا خدا نیز خیر را تقدیر کند و این معنی آیهای است که فرمود: خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان خود بخواهند حال خود را تغيير دهند. این همان بود که خمینی کبیر به آن معتقد بود و به همان موعظه عجیب قرآنی در مورد قیام لله، مؤمن بود. که فرمود دو به دو و یک نفری برای خدا قیام کنید.2 قیامی به دور از هوی و تلبسات دنیایی. قیام لِلّهی که تنها از امثال خمینی نوَّرالله قبره بر میآید.
ایام مبارک دهه فجر است و مردم ایران ورود به چهلمین سال پیروزی انقلاب خود را جشن میگیرند. انقلابی که به تمام معنا انقلاب بود و پس از آنکه عبای امام به قبای مردم خورد، راه خود را یافتند و حرف امامشان را دریافتند. و دریافتند باید طرحی نو دراندازند و آسمان آرزوها را سقف بشکافند و راه خود به سرا و ثریا را باز کنند. مردم قیامِ لله کردند و خدا به خواست آنها برکت داد. آنها دست در دست ولی خدا گذاشتند و به راهی سر نهادند که هرخاری از آن، نشانی از کف پایی داشت. مردم نَفَس امام را حق و حرفش را درست و راهش را راست دانستند که راه و هدفش، راه و هدف پیغمبران و صالحان بود. اگر شروع انقلاب را از سال 42 بدانیم، حقاً و انصافاً در این نیم قرن مبارزه و استقامت، مردم کم نگذاشتند و هرچه داشتند در کف اخلاص گذاشتند. با کم و کوتاه ساختند و مشکلات را پیمودند و اکنون که به قله نزدیکند میبینند که برای این سرفرازی، چه خطرها کردهاند و خون دلها خوردهاند. مرحبا بر این استقامت مرحبا.
مهمترین تفاوت انقلاب اسلامی مردم ایران با سایر انقلابات دیگر کشورها ماهیت دینی و الهی داشتن آن است و از میان شاخصههای انقلاب که هدف و رهبر و مردم است همگی بودند. هدف مشترک، براندازی رژیم و استقرار حکومت مستقل با محوریت اسلام بود. و مردم حاضر، از میان ایسمها و رسمهای متنوع و مدعی، اسلام را برگزیدند. آن هم نه اسلام لیبرال یا متحجر. اسلام نابی که امام تعریف میکرد. اسلامی که نه شرقی و نه غربی است. اسلامی که مخالف ظلم است و معاند ظالم. اسلامی که سازشکار نیست و بهترین راه رسیدن به آرامش را در مبارزه با ظلم میداند. اسلامی که انقلابی است و اهل دروغ بامردم و مجامله بادشمن و معامله با متخاصم نیست. اسلامی که به دفع خطرِظالم قانع نیست و به دنبال رفع خطرِظلم است. اسلامی که نه ظلم میکند و نه ظلم میپذیرد. اسلامی که به طول تاریخ بشر و عرض جغرافیای جهان احاطه دارد و میداند که سازش انسان شریف، با ستم ممکن نیست.
مردم در 54 سال اخیر مبارزه، مثل تمام تاریخ شیعه، از میان مدعیان، کسانی را رهبر برگزیدند که شبیهترین به معصومند. چه میگویند آنها که اسلام را کج میخوانند و حواس مردم را پرت میخواهند و در وقت حساب، انشاء میخوانند. مردم که اصیل و اصل کارند، در بیعت با رهبران خود با خدا معامله میکنند و پای کارند. آنها فرق میکنند با دیگرانی که گاهی بر در خانه کدخدا سفره و گاهی سنگ میاندازند. ملت راه را از بیراه میشناسد و به برکت انقلاب و فضایِ باز ایجاد شده، میداند زمانی که در انتخاب دقت شده، خدمت دیده و کرامت چشیده و اگر زمانی چنین نکرده است، رنج کشیده است. این طبیعت انتخابات است. ملت به برکت جمهوری اسلامی و سیره امامین انقلاب، دانسته است که مسئولینِ اهلِ انقلاب، مردم را ولی نعمت میدانند و خود را نوکرشان و موظف به پاسخگویی به آنها. ولی مدیران تکنوکرات و اهل غنیمت انقلاب، خود را ذخیره میدانند و شرمی ندارند که در مقابل مردم محترم، از میل خود به شیشلیک بگویند یا چون سلاطین معتقد به اصالت خون و نژاد، ژن و هوش خود را بستایند.
کمترین کار انقلاب اسلامی ایران، هموار کردن مسیر رشد و تعالی مردم با استقلال است و مردم میتوانند بدون نیاز به اجنبی، به آرزوهای خود برسند. از امکان تحصیل همگانی در هر رشته و تا هرجا که میخواهند تا امکان ترقی در هر حرفه و فن. از کسب فضایل تا رسیدن به مرزهای علم و دانش. از پیشرفت پزشکی تا نظامی. از شکافتن اتم تا دست یافتن به ثریا و... و بزرگترین انقلاب نیز سپردن سرنوشت مردم به خودشان بود. مردم خود از میان افراد و افکار، برمیگزینند و مسئولیت میدهند. مردم میخواهند چه کسی رئیسجمهور شود و چه کسی نماینده و چه کسی در شورای شهر، امور شهر را در دست گیرد. خوب و بد کار با مردم است. و این مهم است و مراقبت میخواهد که مبادا ناباب، معتبر شود. اگر زمانی شاه میخواست که مردم فقط یک نوع لباس و حتی کلاه بپوشند، یک شبکه ببینند، تنها عضو یک حزب باشند، بعد از شاه، ولیعهد شاه باشد و...، نام آنکه شاه و ساواک میخواهند از صندوق بیرون بیاید، هیچکس حق انتقاد نداشته باشد، امور مملکت به دست دهها هزار مستشار مفتخور باشد و... ، ولی امروزه اینگونه نیست.
به راحتی صدر تا ذیل حکومت نقد میشود، کتاب و مقاله نوشته میشود، فیلم ساخته میشود. اگر در کشورهای مدعی آمریکا، انگلیس، فرانسه و... خطوط قرمز تحقیقاتی و نظریه پردازی سیاسی، اجتماعی و حتی علمی نظیر هولوکاست، موجودیت اسرائیل، نظریه داروین و... وجود دارد، در ایران خطوط قرمزی جز اعتقادات اخلاقی مردم نیست. اگر پلیس آمریکا سالانه 800 شهروند خود را با گلوله به خون مینشاند یا 76 دیویدی را زنده زنده میسوزانند یا در دادگاه اروپا زنی در مقابل خانوادهاش به جرم حجاب با چاقو پاره پاره میشود یا «گارودی» محاکمه میشود یا به بانو «شیمل» حمله میکنند و میتازند یا دگراندیشان را به کشور دیگری تبعید میکنند و... در کدام خیابان ایران مثل دادگاه فرانسه رفتار میشود؟ کجا حتی دراغتشاشات به مردم شلیک شده؟ کجا دانشمندی برای نظریه علمی دادگاهی یا تبعید شده؟ و... این از برکت آزادی، امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی است که حتی منتقدان و مخالفانش مثل مردم عادی و در میان آنان زندگی و حتی در ادارات دولتی کار میکنند باید منصفانه دید و شکر گزارد.
انقلاب اسلامی منحصر به فرد است. هجمه عجیب به اسلام ناب و سنتستیزی که از دوره پهلوی شدت گرفت و امروزه توسط دشمنان خونی ایران، تقویت و هدایت میشود و به اوج رسیده چیز کمی نیست. مقابله عجیب شیاطین با حجاب زنان عفیف و عزیز ایران، موضوع کمی نیست و گفتنی و شنیدنی است. گویی خشم و ترس دشمن از حجاب زنان، بیش از خوف و هراسشان از موشک و صلابت سپاه و ارتش است که دهها سال است به تبعیت از تجربه اندولس، برایش نقشههای رذیلانه میکشند و آمریکا به جای سیر کردن 50 میلیون گرسنه کوپنبگیر خود، سالانه میلیونها دلار، صرف عقب کشیدن چادر و چارقد زنان نجیب ایران میکند. اینها که امروز اعمال تحریمها را هفتگی کردهاند و ورود داروهای حیاتی و تجهیزات درمانی و رفاهی به ایران را ممنوع میکنند، با بیشرمی و وقاحت دم از حمایت از ایران و آزادی در ایران میزنند. ترورها، تحمیل جنگ و تحریم، تحریک اقوام، به آشوب کشاندن منطقه، نفوذ دادن عناصر سیاسی و اقتصادی وابسته و... از جمله خباثتهای دشمنان قسم خورده، علیه مردم مظلوم ایران است.
با اینحال، انقلاب اسلامی هرسال پویاتر از گذشته و باتجربهتر از قبل، راه را پیموده و قدم به سمت قله برداشته است. ملت حساب مدیران متمول دوتابعیتی و تحصیلکرده غرب و کمکار و آقازادگان بیهنر و عار و فسادهای آنان را از اسلام و انقلاب جدا میکند و هر روز غربال خود را خالصتر میبیند و دانسته است نتیجه مدیریت غربی سراب است و چاره کار بازگشت به مدیریت اسلامی و اندیشه انقلابی و مدیران پاکدامن و پاک دستی است که چشم امیدشان به فکر و بازوی ایرانی است و خود را خدمتگزار مردم میدانند و به جای حرافی و بازی با کلمات و جنگ روانی و نشانی غلط دادن و تحریف دین و تاریخ، سرگرم خدمتند و خود و اطرافیانشان گرفتار پروندههای مالی و امنیتی نیستند و سفره انقلاب را در خانههای مردم پهن میکنند که زحمت اصلی انقلاب بر دوش و گرده رنجدیده آنان است و اصل کار و پای کار انقلابند و خدا اراده کرده به مزد جهادشان آنها را به آرزوهای بزرگشان برساند و دشمنانشان را خوار و خسته نماید و مَن أصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً.
نظر شما